بخشی از مقاله

چکیده
رنگ ها تاثیر زیادی بر روحیه ی ما دارند لذا بخش مهمی از رابطه ما با محیط بر اثر تاثیر رنگ هاست . با کاربرد درست رنگ ها در فضاهای شهری چهره ی شهر برای ما آرامش روحی و بصری را بدنبال خواهد داشت و درک ما از فضاها بیشتر خواهد شد. و همچنین شناسایی هویت رنگ ها می تواند در خوانا کردن فضا به طراحان شهری کمک کند. رنگ یکی از عناصری است که میتواند به سادگی و با هزینه ای کمتر از ساخت و ساز برای تعریف فضاها در ایجاد خوانایی، حفظ وحدت و حس مکان موثر باشد. رنگ در معماری نه تنها یک ویژگی اساسی است بلکه تشکیل دهنده بخشی از میراثی است که مافوق ارزشهای زیبایی شناسی ناب و یک ارزش فرهنگی به لحاظ انسان شناسی تلقی می شود.

امروزه توجه به مساله رنگ در فضاهای شهری و بکارگیری صحیح از متخصصان این عرصه در امور برنامه ریزی و طراحی شهری، به عنوان گامی موثر در زمینه بهبود کیفیت زندگی مطرح می باشد. با توجه به پیشرفت های اخیر در صنعت رنگ و ساختمان، رشد و توسعه ارتباطات و مبادلات فرهنگی و همچنین رشد جمعیت و مهاجرت و عوامل متعدد دیگر در شهرها، وجود برنامه ای منسجم که بتواند روند این تحولات را کنترل نماید و مانع از اغتشاش و بی هویتی فضاهای شهری گردد، برای هر شهری ضروری است. در این زمینه "رنگ" به عنوان ابزاری برای حفظ هویت و حس مکان در فضاهای شهری مطرح است و اخیرا به یکی از دغدغه های شهرسازان بدل گشته است. در این راستا در پژوهش حاضر، به روش توصیفی- تحلیلی و با هدف ضرورت توجه به مقوله مهندسی رنگ در شهرها، سعی بر آن است تا با بررسی و شناخت تاثیرات رنگ در خوانایی فضاهای شهری، بتوان بر لزوم برنامه ای جامع در این زمینه تاکید نمود. نتایج پژوهش حاضر بیان می دارد که بکارگیری مناسب رنگ به عنوان مظهری از پیوند بین انسان و محیط، ساده ترین و موثرترین عامل در جهت سرزندگی و خوانایی فضای شهری مورد استقاده قرار میگیرد.

کلمات کلیدی: رنگ، هویت، خوانایی، فضای شهری

مقدمه

در محیط های شهری عناصر ناهمگون و ناهنجار گوناگونی در کنار هم به اغتشاشات محیط دامن می زنند. این اغتشاشات در فضای شهری منجر به بی هویتی، ناخوانایی شهر، نیز اثرات سوء روان شناختی در استفاده کنندگان می شود. یکی از مهم ترین این عناصر، که به ندرت به صورتی آشکار با آن توجه می شود، رنگ است. رنگ بر خلاف فرم، حجم، نما و یا کف سازی، در لایه ای پنهان قرار دارد و بسیاری از ما هنگام طراحی یک فضا، شهر یا حتی بنا، کم تر به تأثیرات روانی آن می اندیشیم. در آیین نامه ها و ضوابط طراحی هم کم تر به مقوله ی رنگ پرداخته می شود. انتخاب رنگِ بناها و عناصر فضاهای شهری اغلب به سلیقه ی پیمانکار، صاحب ملک، مأمور خرید و یا اجناس موجود در بازار و حتی تصادف یا اتفاق واگذار می شود. این موضوع به تازگی حتی عناصری از شهر را نیز که قاعدتاً دارای شناسه های رنگی خاص و استاندارد هستند، در بر می گیرد. از سوی دیگر، بر خلاف گذشته که افراد سعی در فروتنی و درون گرایی داشتند و این موضوع در سادگی و بی پیرایه بودن نمای بناهایشان - چه از دید طرح و انتخاب مصالح، و چه رنگ آمیزی - دیده می شد، امروزه همه به دنبال تشخیص و تفاخر بیش تر هستند. استفاده ی فراوان از رنگ ها متفاوت در پروفیل درها و پنجره ها تا شیشه های رفلکس با رنگ های تند و خیره کننده برای تک تک ما ملموس و آشنایند. - فردوسی، - 65 :1393

ای ن رنگ ها بر سر درگمی فرد در فضا می افزایند، چرا که هر رنگ دارای پیام و دارای بار معنایی خاصی ست. زمانی که بدون توجه به معانی نهفته در رنگ ها از آن ها استفاده شود، محیط به مکانی ناراحت کننده و ناخوشایند برای فرد بدل می گردد. رنگ که خود عنصری هویتی و عاملی برای تقویت خوانایی است، امروزه چنان در تمام شهرها و محله ها به صورت تصادفی و سلیقه ای به کار گرفته می شود که بخش های تازه ساخت شهری کویری و یا شهری در حاشیه ی دریای مازندران، تفاوت چندانی با شهر تهران ندارد. این اغتشاش و بی نظمی و بی هویتی در همه جا یکسان است و تنها از همین جنبه می توان میان شهرهایمان تجانس و تشابه یافت! این در حالی است که در هر شهر، بسته به اقلیم، مصالح بومی، فناوری و منابع تأمین مصالح و سلیقه ها و فرهنگ افراد، رنگ نماها، در و پنجره ها، مبلمان شهری، کف سازی، سقف و بام بناها و اصولاً تمامی عناصر شهری به رنگ های خاصی محدود می شود که به نوعی شناسنامه رنگی آن شهر به شمار می آید. - دهقان، - 2 :1392

در این راستا این نوشتار پس از شناخت عوامل موثر بر ادراک انسان از رنگ و عناصر رنگی شهر و توجه به مقوله مهندسی رنگ در شهرها، سعی بر آن است تا راهکارهایی در زمینه پویایی شهر که نتیجه آن سرزندگی و خوانایی فضای شهر و مشوق حضور فعال شهروندان خواهد بود ارائه دهد که بتوانیم بر لزوم برنامه ای جامع، جهت رفع نابسامانی های شهری مرتبط با رنگ بپردازیم.

مبانی نظری

رنگ یکی از جنبه های مهم زندگی شهری است. رنگ از جمله خصوصیاتی است که در کنار شکل ، ابعاد ، جنسیت و بافت هر شیء، حجم یا فضای آن را به ما می شناساند. در بیشتر موارد نخستین چیزی که بیننده در مورد یک شکل شناسایی می کند، رنگ است.

تصور دنیایی بدون رنگ برای هیچ یک از ما ممکن نیست. در محیط شهری رنگ را همه جا می توان دید ؛ در بدنه و نمای ساختمانها، پوشش بام، کف سازی ها، مبلمان شهری، فضا ی سبز، خودروها و حتی آسمان شهر و نیز رنگ آمیزی لباس افراد که همگی نقش مهمی در تعیین چهره رنگی شهر دارند. برای مثال در جامعه ما رنگ های تیره و کدر ، رنگ های غالب هستند که مسلما شهرهای ما را متفاوت از شهرهایی می کند که مردم آن تمایل به رنگ آمیزی های تند و شاد دارند. رنگ ها نه فقط از نظر زیبایی بخشیدن به دنیای اطراف ما اهمیت دارند ، بلکه تاثیرات عاطفی - روانی قوی نیز بر اشخاص می گذارند. رنگها معانی نمادین دارند و حتی در تصورات ذهنی ما نیز هر بنا با رنگهای خاصی تداعی می شود. مثلا رنگهای فیروزه ای و آبی یاد آور بناهای مذهبی و مساجد هستندو یا با دیدن رنگهای تند و شاد به یاد فضاهای کودکانه می افتیم . رنگهای مختلف می توانند یاد آور آرمانها ، معانی و وقایع خاص باشند. برای مثال رنگهای سبز تیره و سیاه برای مراسم عاشورا و رنگهای زرد ، سرخ ، نارنجی یاد آور فصل پاییز و آغاز مدارس است که هر یک چهره متفاوتی به فضای شهر می دهند.

مروری بر مفاهیم و تعاریف خوانایی

خوانایی را میتوان از مقولات مهم کیفیتهای ادراکی در فضاها و خیابانهای شهری دانست. در واقع مردم زمانی می توانند از منافع گزینه هایی که کیفیات نفوذپذیری و گوناگونی را عرضه میدارند، بهره ببرند که بتوانند سازمان فضایی مکان و آنچه را که در آنجا میگذرد، درک کنند. خوانایی، کیفیتی است که موجبات قابل درک شدن یک مکان را فراهم میآورد. - بنتلی، - 113 : 1382

لینچ نظریه پرداز معروف که در زمینه سیمای شهر تحقیق گستردهای را در شهرهای امریکایی انجام داده، خوانایی را چنین تعریف میکند: غرض ما از خوانایی این است که به آسانی بتوان اجزاء شهری را شناخت و آنها را در ذهن در قالبی به هم پیوسته به یکدیگر ارتباط داد. واضح است که داشتن تصویری روشن از محیط، شخص را قادر میسازد تا از جایی به جای دیگر برود. - لینچ، - 12 :1381

تیبالدز نیز اعتقاد دارد که محیط های شهری خوب خوانا هستند، یعنی میتوان آنها را مانند یک کتاب خواند. این بدان معناست که مردم به عنوان پیاده یا راننده، باید به آسانی بتوانند تشخیص دهند که کجا هستند، چیدمان فضای شهر چگونه است و برای مکانها، تسهیلات و خدمات مختلفی که لازم دارند کجا بروند. - تیبالدز، - 91 :1383

خوانایی ممکن است توسط برخی قابل رویت یا نمایانی بیان شود. نمایانی، کیفیتی است در شیء که به احتمال بسیار، تصویری روشن در ذهن ناظر به وجود میآورد و مراد از آن شکل، رنگ و نظم و سازمانی است که ایجاد تصویری روشن و مشخص با بافتی مستحکم و مزایای بسیار را از محیط زندگی آدمی آسان و میسر میدارد. اما خوانایی دامنه گسترده تر و مفهوم قابل تامل تری دارد و جایی است که نه تنها اشیاء قابل رؤیت اند، بلکه به شدت و وضوح تمام خود را به تمام حواس آدمی عرضه میکنند. - دهقان، - 3 :1392

لذا خوانایی یعنی قابل درک بودن و بازشناختن اجزاء و عناصر شهر و حتی فضای شهری از یکدیگر در مجموعه و کلیتی منسجم و به هم پیوسته، به صورتیکه فرد در آن گم و سردرگم نشود. در تمامی این تعاریف خوانایی در پی ارتباطی دو جانبه بین ناظر و منظور - انسان و محیط - درک محیط را ممکن میسازد که از طرفی شامل بررسی خصوصیات فیزیکی محرک یا فرستنده و نیز عوامل تاثیرگذار بر آن است و از طرف دیگر، خصوصیات روانی، یادگیریها، تجربه ها و انگیزه های فرد - گیرنده و معانی ذهنی - در موقعیت های اجتماعی، برداشت او را شامل میشود. لذا اینگونه استنباط میشود که افراد مختلف، نحوه ادراک متفاوتی از محیط دارند و با توجه به تعدد و تنوع استفاده کنندگان یک فضای شهری، توجه به این مهم امری ضروری است.

خوانایی از نظر شهروندان

درکل خوانایی در دو سطح اهمیت مییابد-1 فرم کالبدی -2 الگوی فعالیتها. مکانها ممکن است در یکی از این دو سطح بدون دلمشغولی قابل توجهی به دیگری، خوانا و قابل فهم باشند .اما برای بهرهگیری کامل از امکانات بالقوه یک مکان باید آگاهی از فرم کالبدی و الگوی فعالیت به تکمیل هم برسن . این موضوعخصوصاً برای افراد بیگانه خیلی مهم است، چرا که آنها نیاز دارند، بدون مقدمات قبلی و به سرعت به درک مکان نائل گردند. برای شهروند ممکن است در محیط مورد مشاهده، عوامل سامان یافته قابل توجه، اندک باشد، با این همه چون ناظر با آن آشنایی دیرین دارد، در ذهن وی نظام یافته و مشخص شده است آنهایی که با شهر آشنایی بیشتری دارند، میتوانند بهتر حوزه ها را تشخیص دهند و بیشتر بر عوامل کوچک تکیه میکنند که در خاطره آنها نقش بسته است. - بنتلی، - 113 : 1382

فرم کالبدی: بنابر تحقیق لینچ، نکاتی هستند که عوام درباره شکل و سیمای قسمتی از جسم شهر بر اساس فرهنگ مشترک و زمینه فکریشان یه اشتراک در ذهن دارند؛ لذا مظاهری قابل لمساند که بر اساس آنها تصویری در ذهن به وجود می آید. این عوامل اصلی عبارتند از: راه، نشانه، لبه، گره، حوزه. وی عواملی را که شهروندان به سبب آن، محیط را خوانا میخوانند بدین شرح ذکر کرده است:

راه: این عنصر بازتابی از نظام ارتباطی شهر به حساب می آید که توسط شهروندان تجربه میگردد. - لینچ، - 90 :1381 راه ها شاخصترین و مهمترین عناصر در تصویر ذهنی شهروندان میباشند. این راه ها در اذهان شهروندان دارای سلسله مراتبی از راه های عمده و شریانی تا محلی و خودمانی هستند. - پاکزاد، - 166 :1383

نشانه: از عوامل کمک کننده به تشخیص قسمتهای مختلف شهر یا فضای شهریاند با این تفاوت که ناظر به درون آنها راه نمییابد. آنها نقاط عطف ذهنی در سیمای شهر می باشند که توسط ظاهر، عملکرد یا معنای یک پدیده به وجود آمده و به عنوان نقاط مبنا در جهت یابی استفاده میشود.

لبه: لبه عاملی خطی است، مرز بین دو قسمت، شکافی در امتداد طول و بین دو قسمت پیوسته شهر. در واقع آنها عوامل جانبی هستند و نه محورهای توازن و تقارن، ممکن است به صورت عواملی باشد که عواملی دیگر را مسدود کند یا بر آنها حد بنهد، اما تا اندازهای میتوان در درون آنها نفوذ نمود البته لبه ها ممکن است به عنوان خط متصل کننده دو حوزه هم جلوه کند نه مرز جداکننده محض - پاکزاد، - 168 : 1383

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید