بخشی از مقاله
چکیده
هدف اصلی از انجام این پژوهش، تعیین نقش مدیریت دانش بر عملکرد سازمانی در شرکتهای دانش بنیان است. الگوی مفهومی و فرضیه های این پژوهش بر مبنای مرور ادبیات نظری و پیشینه تحقیق ارائه شده اند و داده های مورد نیاز از طریق توزیع پرسشنامه میان مدیران وکارشناسان چند شرکت دانش بنیان در استان تهران جمع آوری شده است.
در نهایت مدل مفهومی پژوهش با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری و بر پایه داده های گردآوری شده مورد آزمون قرار گرفته است. پژوهش حاضر با نشان دادن مکانیسم تأثیر مدیریت دانش بر عملکرد سازمانی و با توضیح جنبه های جامع عملکرد مدیریت دانش، درک بهتری از مدیریت دانش را برای محققین فراهم کرده است. جامعه آماری تحقیق شامل مدیران و کارشناسان چند شرکت دانش بنیان در استان تهران است .
پس ازتوزیع 68 پرسشنامه - پرسشنامه محقق ساخته - به صورت سرشماری، تعداد60 پرسشنامه به صورت صحیح تکمیل گردیده بود. داده های پژوهش به وسیله نرم افزارهای Smart-PLS 2 و SPSS 22 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت . نتایج تحقیق حاکی از تأثیر مثبت و رابطه معنادار و مستقیم قابلیت های زیرساختی مدیریت دانش بر متغیر عملکرد سازمانی و از سوی دیگر قابلیت های زیرساختی به طور غیر مستقیم از طریق قابلیتهای فرآیندی مدیریت دانش بر متغیر عملکرد سازمانی مورد تأیید قرار گرفت.
مقدمه
شناخت دانش به عنوان یک منبع سازمانی و ظهور سازمانهای دانشی1 ، کمک کردند تا حوزه جدیدی به نام مدیریت دانش به وجود آید. دانش در شکل های مختلف، یک سرمایه و دارایی است و برخلاف سایر عوامل تولید، مصرف دانش باعث افزایش آن در سازمان می شود.
دریک سازمان؛ آنچه که افراد درباره مشتریان، تولیدات، فرایندها، خطاها وموفقیتهای سازمانی خود میدانند، نوعی دانش محسوب میشود 2000 - - Addleson به همین منظور سرمایهگذاری در مدیریت دانش سالیانه در حال افزایش است. - Mills, Smith, - 2011, 171 در واقع مدیریت دانش، علم راهبری برای هماهنگی میان سه عنصر اصلی افراد، فرآیندها و فنآوری - زیرساخت - است تا از طریق این هماهنگی، سازمانها قادر باشند با گلچین کردن و مدیریت اطلاعات موجود، شرایط ارتقای عملکرد سازمانی برای کسب حداکثری فضای رقابتی و رضایتمندی مشتریان را ایجاد نماید.
مطالعات پیشین درباره مدیریت دانش بهجای داشتن یک نگاه همهجانبه به عملکرد مدیریت دانش، تنها برخی از جنبههای عملکرد مدیریت دانش را مورد توجه قرار دادهاند. پژوهش های پیشین، رابطه بین یک یا دوجنبه از قابلیتهای زیرساختی مدیریت دانش و قابلیتهای فرآیندی مدیریت دانش، یا رابطه بین قابلیتهای فرآیندی مدیریت دانش و عملکرد سازمانی یا رابطه بین قابلیتهای زیرساختی مدیریت دانش و عملکرد سازمانی را بررسی کردهاند و نگاهی همهجانبه به چارچوب عملکرد مدیریت دانش نداشته اند. این پژوهش، تصمیم دارد تا به تجزیهوتحلیل رابطه بین قابلیتهایزیرساختیمدیریت دانش، قابلیتهای فرآیندی مدیریت دانش و عملکرد سازمانی بپردازد.
مبانی نظری پژوهش و پیشینه پژوهش مدیریت دانش
بنا به گفته کارلا اُدل2 مدیریت دانش یک استراژی آگاهانه برای ارائه دانش صحیح و به موقع به افراد صلاحیتدار و کمک به آنها در تبادل اطلاعات و عملی کردن آن در راستای بهبود عملکرد سازمانی است گروه گارتنر نیز مدیریت دانش را حوزهای نوظهور میداند که بر رهیافتی مدون و یکپارچه در قبال مدیریت سرمایه های اطلاعاتی ملموس و غیرملموس یک تشکیلات تأکید دارد و تلاشی هماهنگ برای تحقق امکان محقق نشده تبادل و استفاده دوباره از اطلاعات میباشد که در آگاهی جمعی تشکیلات قرار گرفته است.
بنا به گفته استونیر4، داده5 یک سری از واقعیتها و مشاهدات غیر مرتبط است. این دادهها ممکن است با تحلیل، گزینش، خلاصه سازی، یا سازمان دادن تبدیل به اطلاعات شوند.