بخشی از مقاله
چکیده
امروزه سازمان ها برای ارائه سطحی از عملکرد مورد انتظار می بایست تفکر استراتژیک مدیریتی خود را تقویت نموده و در نهایت به سمت هوشمندی سازمانی حرکت نمایند تا از این طریق چابکی مورد نظر خود را کسب کنند. هدف اصلی این تحقیق تبیین رابطه بین تفکر استراتژیک و هوشمندی سازمانی با عملکرد شرکت های دانش بنیان می باشد. جامعه آماری این تحقیق را کلیه مدیران و کارشناسان شرکت های دانش بنیان استان تهران تشکیل می دهند. تعداد این افراد850 نفر می باشد که طبق فرمول کوکران حجم نمونه 256 نفر تعیین شده است. به منظور سنجش متغیرهای تحقیق از ابزار پرسشنامه استفاده گردید. روایی این پرسشنامه از طریق روایی محتوی و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. به منظور بررسی ارتباط بین متغیر های تحقیق از روش همبستگی استفاده شده است. نتایج این بررسی ها نشان داده است که ارتباط معنی داری بین تفکر استراتژیک و عملکرد و هوشمندی سازمانی وجود دارد. همچنین ارتباط بین هوشمندی سازمانی و عملکرد نیز تایید شده است.
کلمات کلیدی: هوشمندی سازمانی، عملکرد، تفکر استراتژیک، شرکت دانش بنیان.
.1 مقدمه
امروزه عملکرد سازمان ها از اهمیت بالایی برای سازمان ها برخوردار می باشد. مدیران همواره با توجه به عملکرد ارائه شده مورد بررسی قرار می گیرند و این موضوع باعث می شود تا توجه به این موضوع هم از حیث مدیریتی و هم از جنبه دانشگاهی مورد توجه قرار گیرد.[1] در همین زمینه در سال های اخیر نیز توجه به بررسی عوامل موثر بر این حوزه ها همواره مورد توجه محققین بوده است. لیکن چالش اصلی در زمینه عملکرد سازمانی مرتبط با حوزه هایی است که می تواند جنبه های مختلف عملکردی را تحت تاثیر قرار دهد.[2] در این میان در این تحقیق دو متغیر تفکر استراتژیک و هوشمندی سازمانی به عنوان متغیرهای موثر مورد توجه قرار گرفته است. تفکر استراتژیک و هوشمندی سازمانی از جهاتی می تواند بخوبی متاثر از یکدیگر باشند که این موضوع می تواند در نهایت به عملکرد مورد نظر مدیران منجر شود .
در نهایت در این بخش سازمان ها تلاش نموده اند تا زمینه های مناسبی را برای ایجاد این نوع تفکر در سازمان ها اجرایی سازند.[3] بنابراین تلاش ها به سمتی معطوف شده است که در نهایت بتوانند با استفاده از ابزارهای نوین و سرعت بخشی به حرکت های اثربخش سازمانی عملکرد مطلوب را به دنبال داشت. لیکن این که چگونه بتوان زمینه های این نوع ارتباط را ایجاد کرد با چالش های مهمی در شرکت های مختلف رو به رو می باشد.[4] شرکت های دانش بنیان که در سال های اخیر نیز مورد توجه قرار گرفته اند در زمینه عملکردی نیز با چالش های مهمی رو به رو می باشند. بسیاری از شرکت های دریافت کننده مجوز دانش بنیان بخوبی نتوانسته اند عملکرد مناسبی ارائه دهند که به نظر می رسد نبود استراتژی هدفمند و چارچوب مند در این شرکت ها بخوبی قابل مشاهده می باشد. از سویی استفاده از سیستم های هوشمند سازمانی در نهایت می تواند به کاهش هزینه های مرتبط با این شرکت ها که غالبا نیز نوپا می باشند منجر شود. که این مورد می تواند در نهایت از بعد هزینه و فایده تاثیر گذاری بالایی بر عملکرد داشته باشد. حال این سوال مطرح می باشد که آیا رابطه معنی داری بین تفکر استراتژیک و هوشمندی سازمانی با عملکرد شرکت های دانش بنیان وجود دارد؟ و این رابطه به چه صورتی و جهتی قابل ارائه می باشد.
.2 پیشینه تحقیق
در ادامه برخی از تحقیقات انجام شده در داخل و خارج از کشور که مرتبط با موضوع تحقیق می باشد ارائه شده است: غلامی و حسین پور[5]در تحقیقی با عنوان بررسی رابطه مولفه های تفکر استراتژیک مدیران با عملکرد سازمانی در واحدهای صنعتی بیان نموده اند که مدیران در سازمان ها تصمیمات متعددی می گیرند که بعضا می تواند به سازمان کمک و یا آسیب برساند و این موضوع به میزان استراتژیک بودن این تصمیم ها بستگی دارد . مدیران سازمان ها و موسسات و شرکت هایی که بخواهند رشد و توسعه و بالندگی داشته باشند بایستی حداقل مهارت های تفکر استراتژیک را یاد گرفته و آن را به کار ببندند زیرا موفقیت در بازارهای متحول و رقابتی جهان امروز نیازمند برخورداری از یک استراتژی مشخص و استقرار شیوه تفکر استراتژیک در سازمان است. اما آنچه در اولین گام و متعاقب داشتن و یا استقراریک تفکر استراتژیک، از سازمان ها و موسسات و شرکت ها می توان انتظار داشت سامان بخشیدن به بهبود وضعیت آنها در مقایسه با شرایط قبل از این است و در این میان می توان مدیریت عملکرد و ارزیابی آن را به عنوان ابزاری جهت کنترل اجرای استراتژی های برگزید.
نتایج نشان داد که بین مولفه های تفکر سیستمی، فرصت طلبی، آمادگی برای تغییر، کار گروهی و تیمی، نوآوری و خلاقیت، حساسیت محیطی، با عملکرد سازمانی شرکت های صنعتی رابطه ی مثبت و معنی داری وجود دارد و بین مولفه فرضیه سازی با عملکرد رابطه معنی داری مشاهده نگردید. منوریان و همکاران[6]در تحقیقی با عنوان بررسی ارتباط میان هوش سازمانی و تفکر استراتژیک مدیران در سازمان تامین اجتماعی بیان نموده است که این تحقیق با هدف تعیین تاثیر بررسی رابطه بین هوش سازمانی و تفکر استراتژیک مدیران سازمان تامین اجتماعی انجام پذیرفت.تحقیق حاضر از حیث هدف، کاربردی و از حیث نحوه گردآوری داده ها از نوع تحقیقات، توصیفی میدانی می باشد . جامعه آماری اینپژوهش شامل مدیران و معاونین و روسای گروه سازمان تامین اجتماعی مرکزی به تعداد 279 نفر می باشد.
روش نمونه گیری در اینتحقیق تصادفی ساده می باشد . حجم نمونه در این پژوهش از طریق فرمول کوکران 162 نفر محاسبه شد. به منظور گردآوری دادههای مورد نیاز جهت بررسی هوش سازمانی از پرسشنامه استاندارد هوش سازمانی آلبرشت و جهت بررسی متغیر تفکر استراتژیک نیزاز پرسشنامه استاندارد تفکر استراتژیک گلدمن استفاده شد. روایی پرسشنامه ها مورد تایید اساتید و خبرگان سازمان تامین اجتماعیقرار گرفت و پایایی پرسشنامه ها و مقیاس های آن درنمونه اولیه 03 تایی با برخورداری پایایی بالاتر از 7/0 در آزمون آلفای کرونباخمورد تایید قرار گرفت. رابطه بین متغیرها بعد از تایید نرمال بودن داده ها، با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و توانایی پیش بینیمتغیر ها با استفاده از رگرسیون و با کمک نرم افزار spss نسخه 21 آزمون شد. نتایج تحقیق در آزمون پیرسون نشان داد بین هوشسازمانی و تفکر استراتژیک مدیران در سازمان تامین اجتماعی رابطه مثبت معنی دار وجود دارد. همچنین نتایج آزمون رگرسیوننشان داد مولفه های هوش سازمانی با 4/79 درصد واریانس مشترک، قادر به پیش بینی تفکر استراتژیک مدیران در سازمان تامین اجتماعی می باشند. رحمانی و اصغر زاده[7]
در تحقیقی با عنوان بررسی رابطه بین هوش سازمانی و قدرت تفکر استراتژیک مدیران در محیط کسب و کار مطالعه موردی:شرکت پالایش گاز سرخون و قشم بیان نموده اند که امروزه با اطمینان کامل میتوان ادعا کرد که استفاده از هوش سازمانی میتواند قدرت رقابت پذیری یک سازمان را افزایش دهدو از دیگر سازمانها را متمایز نماید. این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین هوش سازمانی و قددرت تفردر استراتژیک مدیران درسال 1392 انجام پذیرفت. جامعه آماری مورد مطالعه کلیه مدیران شرکت پالایش گاز سرخون و قشم به حجم 04 نفر بوده به منظور انجام تحقیق انتخاب شده و از طریق پاسخگویی به پرسشنامه هوش سازمانی مدل دارل آلبرخت و پرسشنامه قدرت تفکر استراتژیک مورد بررسی قرار گرفتند.این تحقیق از نوع همتستگی بوده برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرمافزار آماریSPSSاستفاده شده است.
نتایج پژوهش حاکی از آن است که در فرضیه اصلی تحقیق بین هوش سازمان و قدرت تفکر استراتژیک در مدیران رابطه مثتت و معناداری وجود دارد و نتایج حاصل از بررسی فرضیات فرعی نشان می دهدد که بین متغیرهای مورد مطالعه در تمامی فرضیات فرعی تحقیق یعنی مولفه های هوش سازمانی بر اساس هفت بعد تقسیم بندی مدل البرخت که شامل: چشم انداز استراتژیک، سرنوشت مشترک، میل به تغییر، روحیه، اتحاد و توافق، فشار عملکرد و گسترش دانش - و قدرت تفکر استراتژیک مدیران رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. موسوی و بردیافر[8] در تحقیقی با عنوان بررسی وضعیت تفکر استراتژیک مدیران انجمن گردشگری ورزشی کشور بر اساس مدل جین لیدکا بیان نموده است که پژوهش حاضر به دنبال سنجش میزان تفکر استراتژیک در میان مدیران انجمن گردشگری ورزشی کشور بود. جامعه آماری شامل مدیران انجمن گردشگری ورزشی کشور و نمونه ها بصورت تمام شمار 64 نفر انتخاب شدند.
ابزار اندازه گیری پرسشنامه جین لیدکا - - 1998 در پنج بعد بود. روایی صوری و محتوایی این پرسشنامه به تایید چند تن از اساتید مدیریت رسید و پایایی آن نیز از طریق یک آزمون مقدماتی با استفاده از آلفای کرونباخ 0/81 بدست آمد. یافتهها نشان داد که مدیران انجمن گردشگری ورزشی در نگرش سیستمی، عزم استراتژیک، فرصتطلبی هوشمندانه، تفکر فرضیه محور و تفکر در طول زمان به ترتیب از بیشترین تا کمترین میزان را دارا بودند؛ علیرغم اینکه مدیران انجمن گردشگری در ابعاد تشکیلدهنده تفکر استراتژیک از حد متوسط تا زیادی برخوردارند، اما نیازمند برنامهریزی بیشتر جهت تقویت این ابعاد هستند. علاوه بر این روابط همبستگی میان متغیرهای زمینهای تحقیق با متغیر ملاک نشان داد که سابقه کار بیشترین نقش مؤثر در تفکر استراتژیک مدیران را دارا بود. بهراد و حسینی[9]
در تحقیقی با عنوان نقش تفکر - مدیریت - استراتژیک مدیران در موفقیت سازمان ها بیان نموده است که دراین مقاله در ابتدا مفاهیمی را در زمینه تفکراستراتژیک و مدیریت اسراتژیک بیان می کنیم، نویسندگانی که در این زمینه نظریه هایی را بیان کرده اند به معرفی و بررسی تفکر استراتژیک به عنوان علم ، هنر یا تلفیقی از هر دو از دیدگاه دانشمندان پرداخته و عناصر آن را به طور مختصر بیان کرده و همچنین چالش ها و موانع تفکر استراتژیک و مزایای آن را در سازمان ها بیان کرده اند. همچنین به بررسی سیستم ها و فنون اطلاعات مدیریت استراتژیک و نقش آن در فرایند تصمیم گیری، روندهای متدلوژیکی دههی اخیر در تحقیق مدیریت استراتژیک و بررسی عناوین تحقیقاتی که در زمینه تفکر استراتژیک - مدیریت استراتژیک - در سازمان ها پرداخته است و نیز مقالاتی که به بررسی تفکر استراتژیک - مدیریت استراتژیک - در سازمان های مختلف اشاره کرده است، از جمله :تأثیر قابلیت تفکر استراتژیک مدیران ارشد بر موفقیت شرکت های کوچک و متوسط - نقش مدیریت استراتژیک در ارتقای بهره وری و عملکرد شبکه بانکی کشور - فرآیند مدیریت استراتژیک در تجارت الکترونیکی مطالعه موردی - تأثیر - مدیریت تقاضای استراتژیک ITدر سازمان ها - نتایج اکتشافی - اهمیت استراتژیک سرمایه