بخشی از مقاله

چکیده

رابطه نوه و نیا، رابطهای است به قدمت تاریخ آفرینش انسان. در گذشته از این ارتباط به عنوان سنت یاد میشد و امروز به عنوان نیاز. در گذشته نوهها جهت کسب آگاه و پندگرفتن از تجربههای نیاها و به جا آوردن سنتِ احترام به بزرگتر، با نیای خود ارتباط داشتند و امروزه با ماشینی شدن زندگی بشر و کم شدن ارتباط انسان ها این سنت جای خود را به نیاز دادهاست. چون والدین فرصت کمتری برای ارتباط با فرزندان خود دارند، فرزندان نیازمند جایگزینی برای این خلأ ارتباطی هستند پس چه کسی دلسوزتر و مطمئنتر از نیاها میتواند این مهم را به عهده بگیرد. حکیم ابوالقاسم فردوسی در کتاب گهربار شاهنامه بسیار ظریف و ماهرانه مطالبی را مطرح کرده است که هزار سال پس از او، جامعه شناسان از آن به عنوان یک نیاز اجتماعی نام میبرند.

حکیم فردوسی رابطه بین نیاها و نوه ها و تأثیر آن بر خود و جامعه شان را آن چنان با حکمت خود توصیف کرده است که امروزه در علم روانشناسی کودک و بزرگسال نیز جایگاه ویژه دارد و نیازمند مطالعه و بررسی فراوان است. هدف از این پژوهش بررسی و تحلیل رابطه نوه و نیای شخصیتهای شاهنامه و هدف از انتخاب این موضوع، شناساندن هر چه بیشتر فردوسی به عنوان حکیمی داناست، حکیمی که نه تنها زبان فارسی را زنده کرد بلکه با بیان مسائل مهمی در حیطه روانشناسی و جامعهشناسی دانشمندان معاصر را به شگفتی واداشتهاست. این مقاله به صورت توصیفی، تحلیلی نوشتهشده و گزیدهای از ابیات، که در آنها به ارتباط نوهها و نیاهای شخصیتهای شاهنامه پرداخته، شرح و تحلیل شدهاست.

مقدمه

تنها والدین و فرزندان نیستند که در فرهنگ غنی و پربار ایرانی، خانواده را تشکیل میدهند. حضور نسل گذشته در خانواده علاوه بر آنکه میتواند فضای آن را صمیمی کند، شرایطی فراهم میآورد که نسل نو از تجربیات و حمایت نیاهای خود استفاده کنند. و علیرغم جامعه ماشین زده و هیجانی معاصر در خانواده، آرامش و امنیت را تجربه کنند. و زمانی که والدین جهت انجام کار در خارج از خانه به سر میبرند پدر بزرگ و مادر بزرگ جای خالی آنان را پر کنند. حکیم ابوالقاسم فردوسی در سال 375 هجری، آغاز به سرودن شاهکاری کرد که در آن نه تنها زبان پارسی، اساطیر و تاریخ ایران، بلکه حکمت ملی ایران را هم زنده کرد. حکمت یعنی جامعیت و حکیم، متفکری است که جامعیت دارد و از مجموعه دانشهای روزگار خود آگاه است.

فردوسی در بیشتر علوم زمان خود از جمله: تاریخ، ستارهشناسی، فلسفه، پزشکی، روانشناسی، و جامعهشناسی استاد بود. او از ارتباط علم روانشناسی و جامعهشناسی آگاه کامل داشت و ارتباط نسل گذشته با نسل جدید، جهت حفظ سنتها و ارزشهای ملی و انسانی در اشعارش موج میزند. همان گونه که با شرح سزارین تهمینه و تولد رستم، شگفتی دانشمندان را از آشنایی آن زمان این حکیم دانشمند با علم پزشکی قرنها پس از خود برانگیخت، با مطرح کردن مسایل پیچیده اجتماعی و روانی انسانها بدون اینکه مستقیم و آشکارا به آن بپردازد نظر دانشمندان جامعهشناس و روانشناس را جلب کرده است.

محور اصلی اشعارش خردورزی و دانش است که هدف همه والدین و مربیان امروز نیز این است که فرزندان را به این مسیر هدایت کنند. در اشعارش عفت کلام دارد و راستگویی را میستاید و هر وقت که کسی نیازمند راهنمایی باشد ریش سفیدترین و داناترین فرد به هدایت او می پردازد و این ریش سفیدان نوه هایی دارند که آینده خانواده، بقای شاهنشاه و رفاه و آسایش مردم جامعه، در گرو اعمال و رفتار آنهاست. در علم روان شناسی امروز به نحوه رفتار والدین با فرزندان اهمیت فراوان داده میشود امّا والدین فقط پدر و مادر نیستند، بلکه نیاها را هم شامل میشود که بیشترین تأثیر را بر نوهها می گذارند چون هم آنها بچهها را بسیار دوست دارند و از بودن با آنها شاد میشوند و هم بچهها از آنان حرف شنوی دارند.

هدف از این پژوهش بررسی و تحلیل رابطه نوه و نیا در شاهنامه فردوسی و هدف از انتخاب این موضوع شناساندن هرچه بیشتر فردوسی به عنوان حکیمی است که در سرودن اشعارش به پیچیدهترین و عمیق ترین زوایای روح و فکر انسان توجه میکند و رفتار نیا و ارتباط با نوه و تأثیر آن بر جامعه را همچون روانشناسی توانا بیان میکند. در این پژوهش سعی میشود رابطه بین نوهها و نیاهای شخصیتهای شاهنامه و اهداف عاطفی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی آنها در دو بخش اسطورهای و پهلوانی بررسی و تحلیل شود.

پرسش اصلی پژوهش این است که هدف فردوسی از مطرح کردن این ارتباط چه بوده؟  تا چه اندازه خواننده را با فرهنگ و تربیت ایرانی آشنا کردهاست؟ و آیا تأثیری هم بر تربیت خوانندگان امروز شاهنامه دارد؟ روش این پژوهش تحلیلی توصیفی است.  هر چند که درباره فردوسی و شاهنامه او کتابها، مقاله های ارزشمند و پایاننامههای فراوانی نوشته شدهاست؛ از جمله: کتاب »سخنهای دیرینه« - سی گفتار در باره فردوسی و شاهنامه - نوشته جلال خالقی مطلق به کوشش علی دهباشی، چاپ اول، نشر افکار، تهران، 1381 که شامل سی مقاله درباره فردوسی و شاهنامه است.

همچنین مقاله هایی با عنوان »اخلاق پهلوانی و اخلاق رسمی در شاهنامه فردوسی« از شارل هانری دوفوشکور ترجمه نادرزاده، ب، در مجله ایران نامه، شماره 37، زمستان 1370 که در آن به بررسی اخلاق پادشاهان و پهلوانان شاهنامه پرداختهشدهاست و در »ساختار اجتماعی ازدواجهای شاهنامه« از محمود روح الامینی در مجله چیستا، شماره 78، اردیبهشت 1370، به چاپ رسیده است که به بررسی نهادهای اجتماعی شاهنامه و فرهنگ ازدواج در میان آنان پرداختهاست و پایاننامه هایی از جمله پایاننامه آقای احمد ذاکری با عنوان »فردوسی، ادبیات تعلیمی و حکمت عملی در شاهنامه1371 «، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات و پایان نامهی، انتقام در شاهنامه فردوسی« از خانم شهربانو کاهید باصیری، 1382، دانشگاه اصفهان و هزاران تحقیق با ارزش دیگر دربارشاهنامه، امّا تاکنون هیچ کسی به بررسی ارتباط نوه و نیا در آن نپرداختهاست.

شاهنامه

کتاب شاهنامه نوشدارویی است که در قرن چهارم هجری شمسی، فردوسی برای حفظ فرهنگ و سنتهای ملّی و اصیل ایرانی به کالبد زبانِ در حال زوال و نابودی فارسی تزریق کرد. او زبان فارسی و ارزشهای مردمی را که با آن صحبت میکردند از مرگ و نابودی نجات داد. فردوسی آرزومند بازگشت آزادی و عظمت و فرمانروایی ایران بود و مانند نیاکان خود آرزو داشت که شاه از نژاد پاک ایرانی و از نسل شهریاران ایران بر وطن او حکمران گردد... این دوستی او را برانگیخت تا بتواند در زنده کردن نام و نشان از یاد رفته ایران بکوشد و روح آزادمنش و استقلال جوی ایرانیان را که گذشت ایام و تسلط بیگانگان آن را ناچیز کرده بود تقویت کند. - فلسفی، - 705 :1369

فردوسی ده قرن پیش در قالب شعر و داستان تولد فرزندان را در خانواده شاهان و پهلوانان ایرانی به تصویر کشیدهاست و فرهنگ تربیت و آموزش و حمایت از آنها را از طرف تمامی اعضای خانواده و جامعه برای آیندگان به نظم در آوردهاست. به دلیل اهمیّت ارتباط نسل گذشته با نسل جدید در دنیای امروز که تبدیل به یکی از مشکلات و نگرانیهای جامعهشناسان در قرن معاصر شده است در این مقاله به بررسی ارتباط نیا به عنوان نماینده نسل گذشته و نوه نماینده نسل جدید، از دیدگاه فردوسی پرداختهمیشود. در خانواده سنتی جامعه ایرانی، نیا خردمند و ریشسفید و رهبر خانواده است و در تصمیمگیریهای مهم نقس اصلی به عهده اوست. فردوسی دلایلی برای اهمیت وجود نوه در خانوداه شاهان و پهلوانان شاهنامه و ارتباط و حمایت نیاها از آنها بیان میکند. مهمترین دلایل عبارتند از:

- 1 بقای نسل از پدر و مادری صاحب گوهر و پاک نژاد

حکیم فردوسی با لحنی متین یکی از سنتهای ارزشمند ایرانی را به فرزندان این سرزمین آموزش میدهد و آن ازدواج و تشکیل خانواده برای تولد فرزندانی سالم و صالح است. خانواده به عنوان اولین آموزشگاه بشری بر اساس نوع رابطه با فرزند بیشترین تأثیر را اولاً بر چگونگی شخصیت روانی، اجتماعی و فرهنگی فرزندان دارد. ثانیا، به صورت غیر مستقیم جامعه را متأثر از نوع روابط و فرهنگ خود میکند. - منادی، - 14 :1385 خانواده در ایران باستان دارای جایگاه ویژهای میباشد. در آیین رسمی زمان مذکور، احترام پدر و مادر، تیمار و پرورش فرزندان، پاکدامنی و عفت، حرمت و حراست افراد خانواده، سازگاری و احترام به همسر و... مورد تأکید قرار گرفته است. - احمدی، - 86 :1391

شاهنامه فردوسی تنها درباره رزم و نبرد نیست در آن داستان های مشهور عشقی را نیز می توان یافت، خسرو و شیرین، بیژن و منیژه و زال و رودابه از زمره این گونه داستانهایند، که با مایه های لطیف و انسانی خود، هم سنگینی و تلخی صحنههای نبرد را تعدیل می کنند و هم جوانان را به عشقورزی و ازدواج و تشکیل خانواده تشویق می کنند. که نتیجه این ازدواجها تولد فرزندانی پاک نژاد است. به این ترتیب به روشنی می توان دید که شاهنامه دارای بعدی آموزنده است که در آن ارزشهای معنوی و اخلاقی که در طول تاریخ حاکم بر زندگی مردم ایران بودهاست، برجسته شد.

الف - در سراسر بخش اسطورهای و پهلوانی شاهنامه، نیاها علاوه بر حمایت بیدریغ از نوهها، در مهمترین تصمیم زندگی نوه هایشان، یعنی ازدواج،نقش هدایتگر را برعهده داشتند و معمولا انتخاب آنها درست بود. مانند: ازدواج دختر ایرج با پشنگ و ازدواج رودابه با زال که باعث تولد فرزندانی شد که سرنوشت ایران را تغییر دادند. مرگ ایرج به دست برادران تنها غم فریدون نیست نگرانی بزرگتر فریدون این است که ایرج فرزندی ندارد و نسلش در حال انقراض استامّا. خوشبختانه یکی از کنیزان زیبای دربار به نام ماهآفرید از ایرج باردار است و این موضوع نور امید را دل فریدون روشن میکند.

فریدون ماه آفرید را تحت مراقبت ویژه قرار میدهد و بعد از گذشت چند ماه، ماه آفزید دختری به دنیا می آورد که کاملا شبیه ایرج است. فریدون دختر ایرج را با دل و جان بزرگ میکند و او را به همسری برادرزاده خود پشنگ در میآورد، زیرا برای فریدون بسیار مهم است که فرزند آنها از نژاد شاهان باشد. ثمره این ازدواج خجسته منوچهر پاک نهاد است و تولد او خنده را بر چهره نیا میآورد و تاج و تخت ایران نیز خالی از جانشین نمیماند.

چو    برجست    و    آمدش    هنگام    شوی    چو پروین شدش روی و چون قیر موی

نیا    نامزد        کرد        شویش    پشنگ    بدو  داد  و  چندی  برآمد  درنگ

پشنگ  آنکه  پور  برادرش  بود    نژاد    از    گرانمایه    گوهرش    بود

بدادش    بدان    نامبردار    شوی    و  یک  چند  گاه  برآمد  بر  وی

یکی  پور  زاد  آن  هنرمند  ماه    چگونه    سزاوار    دیهیم    و    کلاه

چو    از    مادر    مهربان    شد    جدا    سبک    تاختندش    سوی    پادشا

برنده    بدو    گفت    ای    تاجور    یکی    شاد    کن    دل    به    ایرج    نگر

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید