بخشی از مقاله
چکیده
پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر کلاس موضوعی علوم تجربی بر توانایی حل مسأله دانش آموزان پایه هفتم اجرا شده است. روش تحقیق با توجه به ماهیت پژوهش حاضر از نوع تحقیقات شبه تجربی و طرح پس آزمون با گروه شاهد است؟ جامعه آماری این تحقیق 1796 نفر می باشد. با توجه به گستردگی جامعه مورد مطالعه، از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده شده است. ابتدا کلیه مدارسی را که پایه هفتم در آن ها وجود دارد را انتخاب، سپس به صورت تصادفی دو کلاس به عنوان گروه آزمایش و شاهد انتخاب شد. ابزار شامل پس آزمون برای ارزیابی درس علوم تجربی پایه هفتم می باشد. این آزمون ها شامل سؤالات استانداردی است که براساس مؤلفه های توانایی حل مسئله طراحی شده است. برای محاسبه پایایی پس آزمون درس علوم تجربی، سؤالات طراحی شده ابتدا در یک کلاس 30 نفری که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند اجرا گردید. سپس برای پیدا کردن ضریب پایایی، این آزمون دوباره در همان کلاس برگزار شد، سپس برای اطمینان از پایایی ابزار از روش بازآزمایی استفاده گردید. مقدار ضریب همبستگی حاصل از این دو آزمون برابر 0/89 به دست آمد که نمایانگر قابلیت اعتماد این آزمون می باشد. همچنین برای اطمینان از روایی آزمون، سؤالات طراحی شده ابتدا در اختیار اساتید دانشگاهی و گروهی از متخصصین علوم تربیتی، برنامه ریزی درسی و آموزش ابتدایی قرار گرفت، تا با نظرات اصلاحی آن ها، از روایی صوری و محتوایی مناسب برخوردار گردد. علاوه بر این برای بررسی فرضیه پژوهشی از آزمون تی مستقل استفاده شده است. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که کلاس موضوعی علوم تجربی بر توانایی حل مسأله دانش آموزان پایه هفتم تأثیر دارد.
.1 مقدمه
حل مسألهٌ یکی از موضوعات کلیدی در فعالیت های آموزش و یادگیری در سال های اخیر بوده است]ٌْ.[ در طول اعصار گذشته، به وسیله فلاسفه، معلمان و روان شناسان به رسمیت شناخته شده است که انسان ها حل کننده مشکل هستند و تفاوت های فردی در توانایی حل مسئلهٍ وجود دارد. ناظران و شاهدان طبیعت انسان به طور کلی فرض را بر این می گیرند که موفقیت در حل مسئله، ناسازگاری را کاهش می دهد و باعث افزایش سازگاری مثبت در زندگی روزمره که سرشار از مشکلات است، می شود. همچنین مطرح شده است که نتایج حل مسائل بی اثر، استرس زا بوده و ناسازگاری روانی در پی خواهد داشت. همانطور که در محیط طبیعی رخ می دهد، حل مسئله ممکن است به عنوان فرآیند شناختی- رفتاری خود هدایتی است که یک فرد تلاش می کند راه حل های مؤثر در حل مشکلات خاصی که در زندگی روزمره با آن ها مواجه است را کشف و شناسایی کند، تعریف شود. بیشتر به طور خاص، این فرآیند شناختی-رفتاری - الف - انواع راه حل بالقوه مؤثر برای یک مشکل خاص را در دسترس قرار می دهد، و - ب - احتمال انتخاب مؤثر ترین راه حل را از میان گزینه های مختلف را افزایش می دهد. همانطور که این تعریف بیان کرده، حل مسئله در این جا به عنوان فعالیتی منطقی، پرزحمت، هدفمند وآگاهانه تصور شده است× . به طور ساده، فرایند حل مسئله شامل شناخت مشکل، استفاده از دانش قبلی برای ایجاد مفاهیم جدید در مورد این مشکل، و استفاده از استراتژی های مؤثر برای حل مشکل است.[12] اگر چه بسیاری از محققان حل مسئله را به عنوان یک ابزار عمومی در رشد شناختی و یادگیری ما نشان می دهند. سوانسون - - 1994،×این دیدگاه را به چالش می کشد با اشاره به این که حل مسئله باید دارای برخی از تفاسیر فردی و تا حدودی متفاوت بین مردم شناخته شده باشد. او نشان می دهد که حل مسأله واقعی مستلزم یافتن راه حل و موفقیت است، با این حال، او روشن می سازد که مسئله تنها مشکل مربوط به پردازش تجربه های فردی است."حل مسئله فرآیندی است برای کشف توالی و ترتیب صحیح راه هایی که به یک هدف یا یک راه حل منتهی می شود. در موقعیتی که انسان با مسئله ای روبرو می شود، با بر موانع یا مشکلاتی که بر سر راه رسیدن به هدف وجود دارد، غلبه کند. در روان شناسی: »مسئله«معمولاً به محیط بیرونی فرد مربوط می شود؛ مانند ماز، معما و مسئله ریاضی که برای هر کدام یک راه حل و پاسخ مشخص یافت می شود. عامل اصلی در حل مسئله، عبارت است از کاربرد تجربه قبلی فرد برای رسیدن به راه حل و پاسخی که پیش از آن برای انسان ناشناخته بوده است. حداقل در موقعیت ویژه ای که شخص در آن قرار دارد، تجربه، دانش و مهارت گذشته، پیش نیاز حل مسئله محسوب می شود روش های بسیاری برای حل مسئله، بسته به ماهیت مسئله و افراد درگیر در مسئله وجود دارد. به طور سنتی معولاًم از رویکرد عقلانی استفاده می شود و به عنوان مثال شامل ، روشن شدن شرحی از مسئله، تجزیه و تحلیل علل، شناسایی گزینه ها، ارزیابی هر گزینه، انتخاب یکی، اجرای آن، و ارزیابی کردن این که آیا مسئله حل گردید یا نه. تحقیقات نشان داده است که ارزیابی از توانایی های حل مسئله - به عنوان مثال، احساس خودکارآمدی - به پاسخ یک فرد در موقعیت های استرس زا مربوط می شود. ارزیابی مهارت حل مسئله باعث شده طیف وسیعی از متغیرهای شناختی، عاطفی، و رفتاری در فرایند مقابله با استرس، از جمله سبک اسناد، باورهای غیر منطقی، انتظارات از موفقیت، تداوم، بهره برداری از منابع، اعتماد به نفس، و ناامیدی ارتباط داشته باشد.[16] تجربه هایی که همه روزه در محیط مدرسه برای دانش آموزان پیش می آید، زمینه های نیرومندی برای یادگیری، تفکر، اندیشیدن، حل مسائل روزانه، سازگاری کلی با محیط و سرانجام رشد مستمر آنان است. معلم در این زمینه، نقش راهنما و هدایت کننده را دارد و کتاب ها و وسایل آموزشی ابزارهایی هستند که دانش آموز-مرکز و عامل اساسی یادگیری- را در انجام دادن فعالیت های یادگیری یاری دهند و زمینه های حل مسائل زندگی اجتماعی را برای او فراهم می آورندیکی از عوامل مؤثر در یادگیری و ایجاد توانایی حل مسأله، موقعیت و محیط یادگیری است. طبیعی است هر چه امکانات آموزشی برای فرد بیشتر فراهم باشد، یادگیری بهتر صورت خواهد گرفت. در مدرسه ای که دارای فضای مناسب، کتابخانه و منابع مختلف علمی است، یادگیری شاگردان در مقایسه با یادگیری شاگردان مدرسه ای که دارای فضای مناسب نیست و در آن جز منابع درسی منابع دیگری یافت نمی شود، بسیار متفاوت خواهد بود. گاهی محیط ممکن است عاطفی باشد. رابطه معلم و شاگرد، رابطه شاگردان باهم و ... ،که همگی می توانند در میزان یادگیری شاگردان مؤثر باشند. در هر صورت اگر محیط آموزشی از همه امکانات برخوردار باشد، شاگرد را به کنجکاوی و تلاش برای یادگیری و حل مسائل ذهنی خود وادار می سازد. البته محیط و موقعیت یادگیری باید متناسب با آمادگی، استعداد، نیاز و گرایش شاگردان باشد. از محیط های فعال یادگیری که هم اکنون در بعضی از مدارس متوسطه مورد استفاده قرار می گیرد، ایجاد کلاس های موضوعیٌ است. آموزش به شکل موضوعی نشان دهنده رویکرد تکاملی مناسب×به سازماندهی محتوا در کلاس های درس و پاسخ به نیازهای متوسط گوناگون یادگیرندگان در قرن بیست و یکم است. ساختار واحد موضوعی معلمان و دبیران را قادر می سازد، تا به راحتی دانش آموزان را به تفکر درباره ی موضوعات جهانشمول مورد علاقه وادار کنند. تحقیقات نشان می دهد که آموزش های موضوعیٍ انگیزه یادگیری دانش آموزان و پیشرفت تحصیلی را افزایش می دهد.[10] در یک کلاس موضوعی کلیه تجهیزات و امکانات آموزشی در اختیار دانش آموزان و معلمان قرار می گیرد تا معلم بتواند با کمک این امکانات ضمن تدریس تئوری مفاهیم کتاب های درسی، با انجام کار عملی به انتقال مفاهیم و یادگیری بیشتردانش آموزان کمک کند. کلاس هایی که به صورت موضوعی اداره می شود، برای هر درس، کلاس مخصوصی درنظر گرفته شده و باتوجه به برنامه درسی، دانش آموزان هر ساعت را در یک کلاس سپری می کنند. در هر کلاس جای نشستن هر دانش آموز مشخص است، بنابراین بلافاصله بعد از زنگ خوردن وسایلش را برمی دارد و به کلاس مورد نظر می رود، وسایلش را در جای مخصوص خودش قرار می دهد و کلاس را برای استراحت ترک می نماید. تزئینات و رنگ دیوار و نیمکت ها باتوجه به شرایط درس هر کلاس طراحی شده است. دربعضی از کلاس ها لازم است گروه درسی با هم در یک جا بنشینند. در هر کلاس کمدی قرار داده شده که به کمک همه ی آن ها با ساخت وسایل کمک آموزشی مربوط به درس تزیین می شود. البته وسایلی که به صورت اختراع و ابتکار جالب توجه ساخته شود در کمد مخصوص دیگری که در سالن مدرسه قرار دارد، گذاشته می شود و دانش آموزان از امتیازات ویژه ای برخوردار می شوند، پس همیشه خلاقیت خود را به کار می بندند تا بهترین وسایل را بسازند. کلاسهای موضوعی متناسب با مفاد کتاب درسی انتخاب می شوند و تجهیزات و مفاد کمک درسی در این کلاسها قرار می گیرند. همچنین معلم و اتاق با تجهیزات ثابت خواهند ماند و دانشآموزان به صورت چرخشی در این کلاسها حضور خواهند داشت[1]برای. تدریس در چهارچوب برنامه های درسی موضوعی، معلمان معمولاً برای تدریس در یک ماده درسی خاص تربیت می شوند. بنابراین معلمان از تسلط و توانایی برای تدریس یک موضوع خاص برخوردار هستند. به نظر موریسون رسالت مدارس متوسطه این است که علایق دانش آموزان در یک ماده درسی خاص را پرورش دهند. وی معتقد بود که مدارس متوسطه باید برنامه های آموزشی خود را به گونه ای ترتیب دهند که در نهایت از دانش آموزان موجوداتی برخوردار از ویژگی های خوداتکایی بسازند. در کلاس های موضوعی کلیه ی امکانات آموزشی - اعم ازآن چه در مدرسه موجود است و یا تجهیزات و امکاناتی که با تسهیل گری معلم و از طریق تعامل بین او و دانش آموز تهیه و تولید می گردد - در خدمت فرآیند یاددهی- یا دگیری قرار می گیرد تا معلم بتواند با کمک این امکانات، ضمن تدریس تئوری مفاهیم کتب درسی با انجام کار عملی وتشکیل گروه های دانش آموزی 3 - یا 5 نفره - به انتقال بهتر مفاهیم و یادگیری بیش تر دانش آموزان کمک کند، زیرا با انجام کار عملی یادگیری آسان تر شده و در زمان، صرفه جویی می شود. به علاوه آموخته ها در ذهن دانش آموزان حک می گردد و هم چنین باعث رشد خلاقیت و نوآوری و بالا بردن روحیه ی کار گروهی بین دانش آموزان می شود .×براساس این طرح، کلاس های موضوعی شرایط مناسبی را برای استفاده ی بهینه از تجهیزات و امکانات آموزشی و محیط مناسبی برای مشارکت دانش آموزان و معلمان در فرآیند آموزش و یادگیری فراهم می کند،