بخشی از مقاله

چکیده

ناسیونالیسم یا ملیتگرایی یکی از دستاوردهای تمدن اروپایی بود که در قرن نوزدهم میلادی، همزمان با انقلاب مشروطه و همراه با جریان روشنفکری، به ایران نیز راه یافت. یکی از اهداف ناسیونالیسم تشکیل حکومت ملّی با حاکمیت مردم بود و از همان دوران مشروطه روشنفکران به آن توجه داشتند؛ تشکیل حکومت ملی و البته نه مردمی، با روی کار آمدن رضاخان و اقدامات اصلاحگرانه وی محقق گردید.

بنا به پژوهشهای به دست آمده، ناسیونالیسم با شعار وطن دوستی، تأثیر بسزایی در ادبیات دوران معاصر داشته است. این تأثیر را هم در محتوای آثار ادبی دوران پهلوی - بخصوص پهلوی اول - میتوان مشاهده نمود، هم در گسترش روزافزون رمانهای تاریخی؛ ادبیات کودک و کتابهای درسی این دوران نیز بر وطن دوستی و پرستیدن مام وطن تکیه داشتند. در این مقاله تأثیر اندیشه ناسیونالیستی بر ادبیات معاصر ایران - دهه 30 وو - 40 مورد بررسی قرار گرفته است.

مقدمه

موضوعطن و ملّیّت، به شکل نوین آن، سابقه زیادی ندارد و از اواخر قرن هفدهم یا از اوایل قرن هجدهم و یا به تعبیر دیگر از رفرمیسم یا از ماجرای وستفالیا آغاز میشود. و عدهای دیگر از پژوهشگران،اوج تفکّر قومیّت و مسأله وطن را در اروپای قرن نوزدهم جستوجو میکنند.

حرکت ناسیونالیستی ابتدا در ایتالیا با افکار »ماکیاول« که یکی از نخستین بنیانگذاران اندیشه قومیت، سیاستمدار و فیلسوف معروف و نویسنده کتاب »شهریار« است شروع شد و سپس در کشورهای آلمان، انگلیس و فرانسه گسترش یافت. »مسأله وطن« و »وطنپرستیو« تأمّل در آن یکی از عمدهترین مسائل عاطفی است که از دوره مشروطه تا کنون، ایرانیان را به خود مشغول کردهاست.

آشنایی ایرانیان با فرهنگ و تمدّن مغربزمین و تحوّلات فکری اروپای پس از انقلاب صنعتی و انقلاب فرانسه در قرن نوزدهم میلادی، زمینهساز پیدایش تفکّرات و اندیشههای نوین از جمله »ایدئولوژی ناسیونالیسم« در ایران شد. جنبش تنباکو - واقعه رژی - اولین نهضت عمومی مردم ایران در قرن سیزدهم و پیروزی مردم در این جنبش ملّی، یکی از تحوّلات مهم در پیدایی روحیّه ملّی و اندیشه ایرانیبودن و ناسیونالیسم ایرانی است و باعث شد تا حس مشارکتجویی و احساس مسئولیّت در نزد بسیاری از مردم بیدار شود. هدف ناسیونالیسم ایرانی از بینبردن نفوذ سیاسی و اقتصادی استعمارگران و بیگانگان و استقلال ملّی کشور و بهبود وضع معیشتی مردم بود

ناسیونالیسم« از واژه انگلیسی «nation» - ناسیونیانیشن - و از ریشه لاتینی «nasci»متولّدشدن - - است و برایمعرّفی گروهی از افراد که در یک منطقه، زاده شده بودند، به کار میرفت. 

ناسیونالیسم، پدیدهای است که به اعتقاد محققان از رفرمیسم یا از ماجرای وستفالیا در سال - 1648 - میلادی نشأت گرفتهاست. اگر چه معاهده وستفالیا و انقلاب فرانسه، نقطه زایش دولت ملّتهای مدرن هستند امااغلب پژوهشگران متّفقالقول، انقلاب فرانسه - 1789 - را نقطه عطفی در بروز ملّی-گرایی میدانند - تقوی، . - 12 : 1364 ناسیونالیسم در چهار قرن گذشته، مهمترین اندیشه هویّتساز بشری و مانعی بزرگ، در مقابل ایدئولوژیهای افراطی و جهانگرایانه بود و اصالت این ایدئولوژیها را به تعدیل و واکنش واداشت

در بسیاری از کشورها به ویژه در کشورهای جهان سوم، اهرمی برای استقلالطلبی و رهایی از استعمار بود. تاکید ناسیونالیسم بر مقولاتی مانند استقلال، آزادیخواهی و اولویّت و اهمّیّتی که این ایدئولوژی به مردم و نقش سیاسی تودهها دابود،ه موجب به دست آوردن موفّقیّتهایی در قرن نوزدهم و بیستم شده بود 

 در مجموع ناسیونالیسم، اندیشهای است سیاسی و اجتماعی که پیروان آن بر این باورند که خیر
و    صلاح ملّت، برتر از هر چیزی است. ویژگیهای مهم ناسیونالیسم عبارتاند از: الف - مبتنی بودن بر اعتقاد اومانیستی - انسان محوری - ،کهحقّ حکومت را از آن بشر وملّت میداند، نه کلیسا و خدا؛ ب - میهن پرستی و باور به ارزشهای سیاسی و فرهنگیملّت و امید به آینده آن؛ پ - پذیرش آزادی و استقلالملّتها و حاکمیت آنها بر سرنوشت خویش 

ملّیگرایی

ملّیگرایی یک مسئله سیاسیفرهنگی، و هویّت شخصی است که میتواند الهامبخش هنرمندان نیز باشد به همین سبب انسان را به تاریخ و فناناپذیری پیوند میدهد؛ لذا آن را دارای قدرت عاطفی دانستهاند. این اندیشه تعیینکننده گفتمان ملّتها، شور و احساس، اشتیاق و هویت ملی است اما تبیین-کننده گفتمان دولتها عقلانیت و منافع ملّیملّی. گرایی به اشکال مختلف و گوناگونی ظاهر میشود برخی اطمینان بخش که به آنملّی»گرایی خوب « یا »وطندوستی« میگویند،

برخی دیگر هراسانگیز که به آنملّی»گرایی بد« یا »شووینیسم.« باید در نظر داشت که شکلگیری هر دو جلوه مثبت و منفی هویّت و وفاداری ملّیبر، اثر گفتمان مشترک ملّیگرایی است. مهمترین شالوده عقاید و نظریههای ملّیگرایی عبارتانداز: ملّت، اجتماعسازمانی، خودمختاری و سیاست هویّت - کالهون، 18 : 1393 . - 13 یک گروه یا قومیتی ویژگیهای متفاوت و متعدّدی چون دین، طایفه، کاست، منطقه، زبان، ملّیّت تبار، نژاد، رنگ و فرهنگ را با خود به همراه دارد و این ویژگیها هر کدام به تنهایی یا ترکیب-های متفاوتی از آنها برای تعریف قومیّت یا گروه قومی مورد استفاده قرار میگیرد. پژوهشگران برای یک ملت ویژگیهایی را بر شمردهاند که عبارتند از: دارا بودن یک نام جمعی، یک اسطوره نیای مشترک، تاریخ مشترک، یک فرهنگ مشترک در میان اعضای گروه قومی که آنها را از دیگر گروه-ها متمایز میسازد و پیوند با سرزمین خاص و نوعی همبستگی

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید