بخشی از مقاله
چکيده
ناصر خسرو، به عنوان شاعري بلند پايه و اخلاقي ،داراي اشعاري پر مايه و معنوي و با قوت و عظمت ، از قصـيده سـرايان نـادر و درجۀ اول زبان فارسي است که زبان شعر او، در سبک خراساني مشابه زبان شـاعران دوره سـامانيان چـون رودکـي ،عنصـري و کسايي است که دوري از مدح اميران بر جزالت شعر او افزوده است ايشان به عنوان نخستين گوينده که شعر را در خدمت فکر اخلاقي واجتماعي و انديشه هاي مکتبي قرار داده ،به شمار آمده و با ارادت به علي (ع )سخنانش رنگ احتجاج فلسفي يا کلامـي دارد و استفاده از استعارات بد يع و تشبيهات و بازيهاي لفظي و صورت هاي ادبي، تشخيص ،کنايه ، مجاز و صناعات چون تلميح و جناس و تضاد و ... بر قدرت معناي شعر نسبت به لفظ افزوده است اين ژرف انديش خطۀ يمگان در بهـره يـابي از مجازهـاي خاص قرآن و گونه هاي بلاغت در نهج البلاغه و انتخاب اوزان ، سر آمد شاعران است .شناخت علم فلسـفه و پزشـکي و زيسـت شناسي و نجوم و الهيات و منطق بر شيوايي کلام او افزوده و تأثير سخن او را دو چندان ساخته است . بـه اعتقـاد ناصـر خسـرو اعجاز کلام متکي بر اعجاز ابوده و نگرش او بيشتر بر معنيست تا لفظ و تفکـر وسـيع حکمـت و تعقـل در شـعر او ممـانعتي در جلوه گري صور خيال و فنون زيبا شناختي ايجاد ننموده استاز ويژگيهاي ديگر شـعر ناصـر خسـرو، قلـت هيجانـات شـاعرانه و خيالات باريک و دقيق ،به سبب قياسات و ادلۀ منطقي، همراه با استنتاج هاي عقلي است که ناشي از ذهن علمي و تـأثير روش منطقيان در بيان مقاصد اوست که اوصاف طبيعي را هم ،در حکم تشبيهي براي ورود در مباحث عقلي و مذهب اسماعيلي بکـار ميگيرد.
واژگان کليدي: ديدگاه ، ويژگي، زباني، ادبي،ناصر خسرو.
مقدمه
ناصر خسرو با کاربرد عنصر خيال و سود جستن از سيماي طبيعت ، توانست تصوير سازي هاي شاعرانه و نو و بديعي خلـق کنـد که همراه با استدلال منطقي و پرسش هاي حکيمانه بوده است که در خود تشبيهات ،صورت پردازيهاي خاص و ساختار فکـر و انديشه فلسفي در خدمت مذهب اسماعيلي را جاي داده است قدرت عاطفه و خطابۀ بلند همراه با تداعي هـاي انديشـمندانه و فارغ از پريشاني مضمون ، در اشعار ناصر خسرو قابل لمس است که در کنار خود ،فنون زيبا شناختي با واژه عقل و خرد و فضـل و خراسان و باد و علم و ... همراه است و مطالب روحاني و اخلاق جانشين مدح و وصف است حجت خراسان در شعر، ستايشـگر علم و خرد و مليت بوده که هادي انسان به ديانت است و موضوعات علمي او وسيلۀ تفهيم مقصود است نه ايجاد مضمون و اين ذهن علمي سخت تحت تأثير روش منطقيان است ناصر خسرو با شناخت و معرفت از اديان و استواري در عقايد ،مبدع قصايدي رسا و مشتمل بر منطق است که در آثار متعدد جلوه گري مي نمايد و ضمانتي بر فضل اوست که شهره بازار گرديده است شعر ناصر خسرو، مجموعه اي از ادلۀ عقلي و مباحث مذهبي و خـالي از شـور قلبـي اسـت کـه در سـايۀبحور و اوزان مشـکل داراي تعقيدات لفظي بوده و در طرز بيان صاحب جزالت و استحکام است .مايۀ اصلي شعر ناصر خسرو، اخـلاق ،حکـم ،پنـد و موعظـه است و در زبان فارسي نخستين گوينده اي که شعر را در خدمت فکر اخلاقي و اجتماعي و انديشه هاي مکتبي قـرار داد بشـمار ميرود که انسان و عالم را از روزنه هاي دين و حکمت نگريسته و بر( اساس )در مراتب اسماعيليان که آن را علي (ع )مي شمارد، ارادت داشنه است پيچيدگي عبارات و استعارات کم و بديع و تشبيهات و نگرش به علم معاني و چيرگي بر علـوم و فصـاحت در کلام ،از امتيازات سخن ناصر خسرو است که معنا را فداي لفظ نکرده و با کاربرد شيوةسبک خراساني با زباني صريح ، بـه القـاي معني پرداخته و جوهريت شعر او، متکي بر معناست .دکتر علي شريعتي در بهره يابي از کنايۀ ناصـر خسـرو مـي فرمايـد :مـا از سخن ناصر خسرو مي توانيم تعبير ادب انتقادي توأم با رمز و کنايه را به دست آوريم و معرفت و تبحـر ناصـر خسـرو در آرايـه هاي ادبي سبب بکار گيري ايشان از گونه هاي بلاغت بيان گرديده و منتفع شدن ايشان از تشبيهات و مجاز هاي خـاص قـرآن در شعر، ريشه در اعتقاد و ايمان قلبي و اتکاي به قرآن و ژرف نگري در مسايل شرعي و ديني داردو تجلي نهج البلاغه در شـعر او به جهت حضور عشق ، بلاغت ، فصاحت ،شناخت ، سياست ، انسانيت ،حکومت ، عدالت ، حکمت ، تربيت و عبادت است .ناصـر خسرو، در طرز بيان ،سفارش بر التزام ايجاز داشته که اعجاز آفرين است و تکيه بر کوتاهي سخن و پرمغـزي کـلام دارد کـه در اين طريق از کاربرد مراعات النظير ،تنسيق الصفات و صنعت تضاد ،رد العجز ال الصدر ،تلميح ،لف و نشر ،تمثيل ،ضرب المثل و ... نيز سود برده است .
بيان مسئله : تئوري بررسي ديدگاه ها و ويژگي هاي زباني و ادبي ناصر خسرو
حکيم ابومعين ناصر خسرو ،به سال ٣٩٤ در قباديان مرو ولادت يافت ، در جواني به آمـوختن دانـش پرداخـت ، در کـار دبيـري کارآمد شده و به شغل ديوان پرداخت . دگرگوني و تحولات دروني او در چهل سالگي بود و به دنبال خوابي که ديـد راهـي سـفر مکه گرديده و٤ بار در مدت هفت سال اعمال حج به جاي آورد و سه سال در مصر اقامـت نمـوده و در مصـر رسـما بـه مـذهب اسماعيلي گرويد و رتبۀ «حجت » را کسب نموده و از سوي امام فاظميان به مقام حجت جزيرة خراسان انتخاب گرديد و مـأمور انتشار مذهب اسماعيلي شد. در پايان بعد از عمري مبارزه به سال ٤٨١ ه .ق در درة يمگان چشم از جهـان فروبسـت و بـه ديـار باقي شتافت . دولتشاه سمرقندي در تذکره الشعراء ادعا مي کند که ديوان ناصر مشتمل بر ٣٠٠٠٠ بيـت در مجمـوع حکمـت و موعظت بوده است .اغلب اوقات خود را صرف انشاي اشعار و خطب در دو زبان مي کرد و در نقاشـي هـم سـر رشـته داشـته و از قوت طبع و سخنوري بي نظيري برخوردار بود.(تقوي، ١٣٨٧: ٤٧)ايشان داراي اشعار عربي و ديوان عربي بوده است . دولتشاه گويد قبر شريف حکيم ناصر در درة يمگان که آن موضع از اعمال بدخشان است (تقوي؛ ٢٥٣٥: ل )ناصر خسرو از کسـائي شـاعر مروزي در مواعظ و حکم پيروي مي کرده زيرا اواخر عمر کسائي مصادف بود با اوايل عمر ناصر خسرو و هنگامي کـه او در مـرو به عمل ديواني اشتغال داشت هنوز شهرت کسائي زبانزد اهل ادب و اطلاع بـوده و اشـعار وي شـهرت و رواج داشـته اسـت . بـه همين سبب ناصر خسرو چه از حيث افکار حکيمانه و زاهدانه و چه از حيث سبک و روش بيان تحت تـأثير آنهـا قـرار گرفتـه و بسياري از قصايد او را جواب گفته است .(صفا، ١٣٧٣: ٤٥٥) اين شاعر بزرگ اقلا از ٢٨ سـالگي بـه تصـنيف و تـأليف پرداختـه است .(ديوان ، ١٣٨٦ ،٢٥ ) ايشان در علم فلک و حساب و هندسه ظاهرا اعلا درجه معلومات عهد خود را فرا گرفته بود.
صور خيـال
عاملي که مجال و فرصت بروز ظهور صور خيال را در شعر نمي دهد حرکت و اختلاط عاطفه و انديشه و تفکر در کنار مجموعـه عناصر خيال است . و اين موضوع شايد بستگي به طريق استفاده ناصر خسرو از عنصر خيال داشته باشـد. ايشـان صـورت پـرداز سيماي شاعرانه و نو و بديعي که از سيماي طبيعت در زيباترين و برترين شکل تخيل به نمايش مي گذارد و خيال را بـه سـبب پردازش و ساختار هاي فکري مناسبي کـه دارد نـوعي اسـتدلال را بـا پرسـش حکيمانـه همـراه مـي سـازد.مي تـوان گفـت از خصوصيات صور خيال در شعر ناصر خسرو توجه فراوان وي به تشبيهات حروفي است و يا در شعرا و تصويرهاي خاصي شـب و روز که نمايندة گذشت زمان هستند ايجاد نموده است که اين انديشه و نگرش به زمان ، در کمتر شاعري ديده شده است . که بـا تغيير فصل ها و روز ها و شب ها قابل احساس است (دانشنامه ،١٣٧٥: ٨٦٩)شعر ناصر خسرو چنـان منبعـث از عـوالم فکـري و ذهني و عاطفي اوست که اکثر چکامه هاي وي يکپارچه و همۀ اجزاي آن به هم پيوسته اسـت و بخصـوص در مسـير عمـودي شعر اين استمرار کاملا مشهود هست . به طوري که هريک از ادبيات قصيده به ترتيب مضامين و صور خيال متناسب خـود را در ذهن شاعر متداعي مي کند و بر خامۀ او جاري مي شود و در نتيجه يک نوع در هم بافتگي و ارتباط و وحدت معنوي و تخيلـي خاص در قصايد او ديده مي شود.(پشت دار، ١٣٧٩: ٥١) در هر قصيدة او يک خطابۀ بلند، با همه اوج ها و سـرعت هـا و درنـگ ها ، که در يک خطبۀ بليغ و استادانه وجود دارد مشاهده مي شود و اين پيوستگي و ارتباط عاطفي و ذهني که در طول قصـايد او يعنيو در محور عمودي خيالش ديده مي شود، در شعر ديگران وجود ندارد. او از يک نقطۀ خيالي، از يـک ديـدار طبيعـت يـا يک تجربۀ شعري آغاز مي کند و در مسير اين ديدار يا اين تجربه خود را به يک رشته تداعي هاي شاعرانه وگـاه انديشـمندانه ، همراه با تأثرات عاطفي و حسي بسيار صميمانه مي سپارد و همراه حس و تجربه و عواطف خويش بر مرکب خيال سفر مي کند و در قصايد او بدشواري مي توان پريشاني مضمون و از هم گسستگي محور عمودي خيال را نشان داد. اگر ديـوان او را، گذشـته از انديشه ها و تفکرات و تداعيهاي منطقي و شور و عاطفۀ خاصي که دارد، مورد بررسي قرار دهيم خواهيم ديد کـه در شـعر او عنصر خيال ، در بلندرتين نقطه در اوج قرار دارد، اما از آنجا که در شعر او تفکر و عاطفه نيز در کنـار عناصـر خيـال همـواره در حرکت است مجال خودنمايي به صور خيال نمي رسد و شايد از اين نهان ماندن صـور خيـال در شـعر او، طـرز اسـتفادة وي از عنصر خيال باشد که بيش و کم با طرز سود جسـتن ديگـران متفـاوت اسـت و از ايـن روي چنـين مـي نمايـد، زيـرا در شـعر ناصرخسرو و عناصر خيال و وسائل بيان بمنزلۀ رنگهائي هستند که يـک نقـاش ، طـرح تصـوير خـود را بـا آنهـا تشـخيص مـي دهد.(شعار،١٣٦٨: ٣٨)در سراسر قرن پنجم ، از نظر صور خيال مستقل ، شعري به پايه شعر او نيست ، بخش عمده اي از عناصـر خيال او را مفاهيم فلسفي مي سازد.(شفيعي کدکني، ١٣٥٠: ٤٤٠)
صور خيال و فنون زيباشناختي با واژه عقل :
عقل سخن مي گويددل کان عقل است عقل پيشرو است عقل تخم وفاست
صور خيال و فنون زيباشناختي با واژه خرد:
خرد دل را پر نور مي کند.خرد روي جهل را مي شويد خرد رحمت خداست .خردنامۀ خداست
صور خيال و فنون زيباسناختي با واژه فضل :
چرخ بر فضل گرددچرخ و دهر قدر فضل را نمي دانند فضل شهر استخرمابن از فضل بار مي يابد
ترکيب ناصر خسرو و نمونه هاي صور خيال در شعرناصرخسرو با واژه باد: عمر مانند باد است .آل نبي مانند بادي هستند که عدل مي آورند جهاد مانند باد است .باد صبا اندوه گسار است
صور خيال و فنون زيباشناختي در شعر ناصر خسرو با واژه خراسان :
خراسان با تصنيف هاي ناصر خسرو بازار چين شده است .اهل خراسان مانند هامان و قارونند خاک خراسان خانۀ قارون است ستاره خراسان نحس است (طاهري مبارکه ، ١٣٧٥: ٢٣)
ستايش علم و خـرد:ناصر خسرو اگر در وصف آسمان و بهار و خزان و شب سخن مي گويد و حتي در اين توصيف ها ابداع مـي کند و تازه مي آورد، براي نيل به مقصد ديگريست که غالبا پند و موعظه و ستايش علم و خرد اسـت . آنهـم علـم و خـردي کـه انسان را به ديانت رهنمون شود. (صفا، ١٣٧٣: ٢٩) و در زبان دشوار شعر با نهايت مهارت و در کمال آساني از بحث خود نتيجه گرفته است .ذهن علمي شاعر باعث شده است مه او به شدت تحت تأثير روش منطقيان در بيان مقاصد خود قرار گيرد. سـخنان او با قياسات و ادله منطقي همراه و پر است از نتيجه گيريهاي عقلي و به همين نسبت از هيجانات شاعرانه و خيالات باريـک و دقيق شعر خالي است .(ديوان ، ١٣٨٦، ٤٦)دو ويژگي در ناصر خسرو قابل توجه است ، خرد گرايي، ملـي گرايـي، ايـران و مليـت
ايراني در نظر او برجستگي خاصي دارد.(اسلامي ندوشن ، ١٣٢٠)از جمله توصيفات نيکو دربارة خرد: خرد سلاح و بارتوست .خرد رهبر من است (طاهري مبارکه ، ١٣٧٥: ٧١)
چگونگي بهره گيري از مظاهر طبيعت
ناصر خسرو در توصيف و بيان اوصاف طبيعت توانمندي درخشاني داشته است .و نمي توان از آن غافل بود. وصف هايي کـه او از فصول و ستارگان و اسمان و شب کرده در ميان اشعار شاعران فارسي نادرست . اصولا ناصر خسرو به مظاهر زيبايي و جمال و به جنبه هاي دلرباي محيط و اشخاص نگرشي نداشته و رويکرد او بيشتر به حقايق عقلي و مباني و عقايد ديني است . و به همـين جهت حتي اوصاف طبيعي را هم در حکم تشبيهي براي ورود در مباحـث عقلـي و مـذهبي بکـار مـي برد.ناصرخسـرو نماينـدة حقيقي سبک خراساني است و هيچ شاعري خصوصيات بنيادي سبک خراساني را مانند ناصر خسرو در آثار خويش بويژه قصايد نياورده است . حکيم ناصر خسرو شعر را هدف نمي دانست بلکه اشعار او وسيله اي بود براي تبليغ انديشه هاي مذهب اسماعيلي و از وصف بهار و طبيعت و روي و موي يار و همچنين مداحي گريزان است .در تمام دوازده هزار بيت ديوان او، چاشـني عشـق و نمک غزل نمي توان يافت او بيشتر حکيم است تا شاعر و بيشتر زاهد است تا بيانگر انفعالات نفس انساني، با همۀ تنوع تعبير او در وصف طبيعت ، اثري از اين خصيصه نفس آدمي که عشق مي ورزد يا کينه ، بوجود مي آيد يا به هيجـان و دچـار تـرس مـي شود يا به شجاعت مي گرايد، ديده نمي شود و به جاي آن خشم و نفرت خويش را بر کساني مي ريزد کـه چـون او فکـر نمـي کند، گويي تعصب مذهبي در روح او جايي تهي نگذاشته است .(زرين کـوب ، ١٣٧٥ ، ٢٧٨ )انعکـاس طبيعـت و محـيط کـار را عرض و در خدمت فلسفه ، ناصر خسرو ذکر کرد، وي خرد ناب که جوهر تعليم ايران است را به خدمت شعر و مذهب خـود مـي گمارد.(ياحقي ، ١٣٨٦)قدر و منزلت ناصر خسرو در توصيف و بيان اوصاف طبيعت در اشـعارش بـارز و آشـکار اسـت و شـعرا و مطالب روحاني و اخلاق جـاي مـدح و وصـف و مـي معشـوق و بـاغ و مـيهن را مـي گيـرد و رنـگ خاصـي بـه سـخن او مـي دهد.(فرشادمهر ،١٣٨٥: ٦١)و طبيعت در شعر ناصر خسرو از همۀ معاصران وي زنده تر است .(شعار، ١٣٦٨ ، ٣٩ )
ناصر خسرو، وصف طبيعت را مقدمه اي براي بيان معاني فاسفي و اخلاقي و ترويج مذهب خود قرار مي دهد. او خرد و حکمـت را مي ستايد و مخالفان خود را قشري مي گويد و حتي آنها را در رديف ستوران قرار مي دهد و در اين باب از صراحتي زننـده و بي پروا برخوردار است که چندان با موازين او بي سازگار نيست . زيرا محرک او عقايد مذهبي است و در ايـن مـورد از تعصـب و خشونت پرهيز نمي کند.(زرين کوب ، ١٣٧٥ ، ٢٩) شگرد تبليغي مذهب اسماعيلي
در سال ٤٣٧ ناصر خسرو سفري هم به مصـر کـرد، بعـد از ٧ سـال کـه بـه خراسـان بازگشـت (٤٤٤) از جانـب خليفـه مصـر، المستضرباله ، حجت خراسان و مأمور نشر دعوت اسمعيلي در آن سامان گشت . و او هر چنـد در مازنـدران عـده اي را بـه آيـين خويش درآورد، در بلخ مجال ماندن نيافت ، سرانجام ناچار به بدخشان گريخت و در آنجا معدودي پيروان هم بدست آورد و چند از بيم مخالفان در آنجا نيز ايمني نداشت . در نشر تعليم باطني مجال اهتمام و توفيق پيدا کرد.(زرين کـوب ، ١٣٧٥، ٢٧٩)ايـن شاعر غير از مذاهب اسلامي، دين هندوان و مانويان و صائبين و يهود و نصاري وزردتشتيان را تحصيل نموده و از زند و پازنـد و مکرر صحبت مي کند(ديوان ، ١٣٨٦ ،٢٤) عقايد ناصر خسرو از نظر لفظي در حد اعـلاي اسـتواري و انسـجام و پختگـي اسـت .