بخشی از مقاله

چکیده

بیماری شانکر رایزوکتونیا یکی از قدیمی ترین بیماری های گیاهی است که مرگ گیاهچه و تشکیل شانکر روی ریشه و ساقه گیاهان در حال رشد را موجب می شود. با توجه به اینکه اثرات بیوکنترلی گونه های Trichoderma spp. بر روی بسیاری از عوامل بیماریزای قارچی به اثبات رسیده است. در این تحقیق، امکان کنترل بیولوژیک جدایه Trichoderma asperelum علیه قارچ Rhizoctonia solani عامل بیماری پوسیدگی طوقه سیبزمینی در شرایط گلخانه مورد ارزیابی قرار گرفت.

در بررسی تأثیر جدایه T. asperelum در کاهش بیماری مرگ گیاهچه سیب زمینی و هم چنین بررسی تأثیر عناصر N، P و K بر کارآیی جدایه های تریکودرما در کنترل بیمارگر مشخص شد که کود های NPK همراه با آنتاگونیست و درحضور بیمارگر بیشترین تأثیر را در افزایش ارتفاع داشت. کودهای NPK همراه با آنتاگونیست و N به تنهایی و درحضور بیمارگر بیشترین تأثیر را در تعداد غده داشتند. هم چنین کودهای NPK، PK و K هیچ گونه شانکری روی ساقه نشان ندادند .

مقدمه

بیماری شانکر رایزوکتونیایی انتشار جهانی داشته، از بیماری های مهم سیب زمینی در دنیا و ایران است که تعداد گیاه در مزرعه، محصول، کیفیت و قیمت آن را کاهش می دهد .این بیماری از بسیاری از مناطق ایران مانند دماوند، کرج، مازندران، اردبیل، همدان و غیره گزارش شده است

بیماری شانکر رایزوکتونیایی ابتدا در سال 1858 بوسیله کان - kohn - در آلمان شرح داده شده است. عامل بیماری روی بسیاری از گیاهان و علف های هرز از جمله پنبه، کلم، بقولات و غیره ایجاد بیماری نموده و سبب مرگ گیاهچه و شانکر طوقه می گردد. میزان خسارت آن تا 20 درصد مقدار محصول برآورد شده است

کاشت غده های سالم و عاری از اسکلرت، ضدعفونی غده و عدم کشت سیب زمینی به مدت 3 تا 4 سال در زمین های آلوده در کنترل بیماری و کاهش خسارت مؤثرند. ضدعفونی خاک با مواد شیمیایی و بخار آب بدلیل هزینه زیاد در سطح کاربرد ندارد

از جهتی کنترل بیماری هایی که توسط بیمارگر های خاکزاد ایجاد می شوند توسط قارچ کش ها به دلایلی نظیر گران بودن سموم شیمیایی و عدم قابلیت استفاده در سطح وسیع و نیاز به حجم و غلظت زیاد مشکل می باشد

با توجه به این که قارچ کش ها با دامنه وسیع، اثرات نامطلوبی را روی ارگانیسم های غیر هدف تولید می کنند ، کنترل بیولوژیک جایگزین استفاده از این روش ها شده است. یکی از قارچ های مهم که بالقوه از عوامل کنترل بیولوژیک علیه قارچ های بیماری زا محسوب می گردد قارچ Trichoderma است

قارچ تریکودرما از قارچ های ناقص و از راسته ی Hypocreales است - آلکسوپولوس ، . - 1996 قارچ خاکزی تریکودرما از اجزای اصلی میکروفلور خاک می باشد و در مقابل محدوده گسترده ای از عوامل بیماری زا با تولید آنزیم های خارج سلولی قدرت رقابتی زیادی دارد و میکوریز در کنترل بیماری رایزوکتونیای سیبزمینی مورد بررسی قرارگرفته است. نتایج نشان داده است که کاربرد همزمان Trichoderma و میکوریز VAتقریباً همه فاکتورهای رشدی گیاه را بهبود بخشیده است

اثر گونههای تریکودرما برای کنترل بیولوژیک بیمارگرهای گیاهی در ویتنام مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان میدهد که گونههای تریکودرما با تولید آنتیبیوتیک بیمارگرهای گیاهی را کنترل میکند. گونههایT . harzianum ، T.hamatum و T.viride سبب افزایش رشد و مقاومت گیاه در مقابل بیمارگرهای خاکزاد می-شوند - ترآن، . - 2010 تحقیق حاضر به منظور کنترل زیستی بیمارگر در شرایط گلخانه انجام شد و هم چنین تأثیر کودهای N، P و K بر کارآیی آنتاگونیست در کنترل بیمارگر مورد بررسی قرار گرفت.

مواد و روش ها

تهیه قارچ عامل بیماری

به منظور انجام این تحقیق از قارچRhizoctonia solaniکه قبلا" توسط خانم مهندس فروغی از خاک مزارع سطح استان چهارمحال بختیاری - مناطق سفید دشت، گندمان، چالشتروبن - جداسازی و اثبات بیماری زایی و شناسایی شده بود استفاده گردید.

نگه داری قارچ عامل بیماری

جهت نگهداری قارچ عامل بیماری از حاشیه پرگنههای فعال پنج روزه جدایههای قارچ عامل بیماری بلوکهایی جدا و به محیط کشت PDA با سطح شیبدار در لولههایی آزمایش منتقل شد. این لولهها به مدت یک هفته در انکوباتور با حرارت 25 درجه سلسیوس نگهداری شدند. پس از آن پنبهی سر لولهها سوزانده و با پارافیلم بسته شد و این لولهها در درجه حرارت 27 درجه سلسیوس نگهداری شدند.

تهیه عامل آنتاگونیست

جدایه T. asperelum از خاک باغات پسته کرمان توسط خانم دکتر صدیقه محمدی، استادیار دانشگاه آزاد واحد شیراز در اختیار قرار گرفت.

بررسی تأثیر جدایهT. asperelum در کاهش بیماری مرگ گیاهچه سیبزمینی

این آزمایش به منظور ارزیابی تأثیر جدایه آنتاگونیستT. asperelum در کنترل بیمارگر و تأثیر کودهای فسفر، پتاسیم و نیتروژن بر کارآیی آنتاگونیست در کنترل بیمارگر انجام گرفت.

بررسی تأثیر عناصر N، P و K بر کارآیی جدایه تریکودرما در کنترل بیمارگر

در این آزمایش از غدههای سیبزمینی رقم مارفونا که حساس به بیمارگر بود استفاده گردید. غدهها در گلدانهای 18 سانتیمتری کشت شدند و درون هر گلدان یک عدد غده ضدعفونی شده - ضدعفونی توسط هیپوکلریت سدیم 10 درصد به مدت 1-2 دقیقه سپس شستشو با آب - کاشته شد. غدهها بوسیلهی خاک بکر مربوط به هر کدام از گلدان ها پوشانده شد. بعد از گذشت چهار هفته از رشد بوتهها، ابتدا مقداری خاک سطحی گلدانها برداشته شد. سپس 5 بلوک به قطر 5 میلی متر از حاشیهی پرگنهی پنج روزه-ی قارچ عامل بیماری به خاک اطراف ریشهها اضافه شد و روی آن با لایه نازکی از خاک سطحی همان گلدان پوشانده شد.

در تیمارهای مربوط به شاهد سالم یک عدد غده ضدعفونی شده کاشته شد و روی این غده نیز توسط بقیه خاک گلدان پر شد و در تیمار شاهد آلوده فقط بلوک قارچ عامل بیماری اضافه شد. سپس بعد از گذشت دو روز از آلوده کردن بوتهها، از سوسپانسیون جدایهی آنتاگونیست به سطح گلدانهای تیمار مربوط اضافه گردید و در گلدانهای شاهد سالم و شاهد آلوده، آنتاگونیست اضافه نشد. آبیاری به صورت یکنواخت و منظم هر دو روز یکبار انجام شد.

سعی شد آبیاری طوری انجام شود بطوری که گلدانها در حد ظرفیت مزرعه قرار گیرند و هیچگونه آبی از ته گلدان خارج نشود. جهت تهیه سوسپانسیون اسپور جدایهی آنتاگونیست، در تشتک پتری حاوی کشت 10 روزه این جدایه، یک میلی لیتر آب مقطر استریل اضافه گردید.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید