بخشی از مقاله
چکیده
نور عنصری طبیعی در ادراک بصری است،به واسطه نور و بازتاب آن از سطوح است که انسان محیط اطراف خود را درک می کند.محیط پیرامون او می تواند انسان ساخت باشد و یا به صورت طبیعی شکل گرفته باشد،که معماری در دسته انسان ساخت جای دارد،به جهت ادراک محیط و فضایش نیازمند نور است،در گذشته تاکید بر نور طبیعی علی الخصوص نور روز بود،در حالی که با حضور نور مصنوعی به فضاها،اهمیت خود را از دست داد.در این میان مدارس به عنوان یکی از مهمترین فضاهای شهری که در رشد و ارتقای آن نقش بسزایی ایفا می کند نیز بی بهره نماندند و باتغییر ساختار نور پردازی در آن ها سطح آموزش نیز تحت الشعاع قرار گرفت.
این مقاله در پی شناسایی چگونگی استفاده از نوروز و مولفه های نورگیری و تعدیل نور در مدارس دوره تیموری و مدارس معاصر است،دوره تیموری بر اساس نظر پروفسور هیلن براندنویسنده کتاب معماری اسلامی دوره طلایی مدارس ایران است.لذا با بررسی مطالعات کتابخانه ای ابتدا مفاهیم بررسی می شود،سپس با حضور در دو مدرسه دودر واقع در شرق صحن جمهوری در دوره تیموی و حضور در مدرسه آرمیتا مصلی نژاد واقع در بلوار توس منطقه تبادکان مشهد در دوره معاصر و مصاحبه با دانش آموزان و دبیران ، مفاهیم مستخرج ،به صورت تطبیقی با هم قیاس شده و مورد کنکاش قرار می گیرد.
بررسی ها حاکی از آن است که فراخوان نور روز از طریق حیاط مرکزی ،روزن ها ، شباک ، گلجام ،پاچنگ ،درو پنجره مشبک ،دار آفرین ، جامخانه ،ارسی ،فریز و خوون ،پالکانه، پاچلاقی انجام می شد.برای تعدیل نور از رواق ،تابش بند ، سایه بان ،سرداق ،ساباط و پرده استفاده می شد. حال آنکه در مدارس معاصر این مولفه ها حذف شده است،و به جهت تامین نور از نورمصنوعی - الکتریکی - استفاده می شود، که در میزان سطح آموزش و مولفه های موثر بر روانشناسی دانش آموزان و معلمان تاثیر گذار است.
واژههای کلیدی: نور طبیعی، مدارس سنتی و جدید، مدارس دوره تیموری،مدرسه دو در،مدرسه آرمیتا مصلی نژاد
-1 مقدمه
بر اساس آیه ی"االله نو السموات و الارض"به نظر می رسد مبدا و اصل هستی بر پایه ی نور است.مهم ترین حس انتقالی در میان حواس پنجگانه حس بینایی است.. مدرسه از لحاظ فراهم کردن فرصت یادگیری و تجربه اصلی ترین مکان است،ولی متاسفانه امروزه به نیاز کاربران در فضا کمتر توجه می شود،این عدم توجه تاثیرات منفی بر یادگیری دانش آموزان می گذارد.امروزه شاهد فاصله گرفتن معماری معاصر از معماری سنتی هستیم،در نتیجه ضروری است که بیشتر به معماری گذشته ایران توجه شود و اصول اساسی از آن استخراج شود. هدف اساسی این پژوهش بررسی نور طبیعی در مدارس قدیم و جدید است.
و اهداف جزئی آن شامل نحوه کنترل و استفاده نور طبیعی در مدارس قدیم و جدید و چگونگی تاثیر نور طبیعی بر دانش آموزان و میزان یادگیری آن ها می باشددر این راستا توجه به نور طبیعی در طول مدت استفاده دانش آموزان از فضای آموزشی می تواند سبب لطافت فضای مدرسه شود.در این مقاله سعی شده است تا با مقایسه یک مدرسه قدیمی و سنتی راهکارهایی برای ارتقای کیفیت فضای آموزشی ارائه شود.
-2 -2 پیشینه :
سابقه مطرح شدن مسئله روشنایی طبیعی در طراحی محیط های آموزشی به دهه 1950 تا اواخر 1960 در کالیفرنیا می رسد. قبل از رایج شدن استفاده از لامپ های فلورسنت، سازمان آموزش کالیفرنیا استانداردهایی را برای اطمینان از وجود نور روز کافی در کلاس ها وضع کرد.[1]در فلسفه اسلامی،فارابی،ابن سینا و غزالی بیش از دیگران به نور اندیشیده اند،و هیچ یک به اندازه سهروردی این معنا را به کار نبرده است. به نظر سهروردی همه چیز نور است [.2]
-3 مبانی نظری و ادبیات موضوع
3؛: 1 نور طبیعی :
نور را می توان هم پدیده نور در گفتار معمولی و هم فشار نور در علم تلقی کرد.نور به عنوان ماده،نامرئی است.ما نمی توانیم متوجه عبور آن شویم مگر اینکه از میان غبار ،دود و یا ذرات معاق آب رد شود.در درون شعاع نور هیچ چیز وجود ندارد.[3]
3؛1؛-1 نور طبیعی در معماری :.فضای معماری با ادراک بصری ارتباط مستقیم دارد و ادراک بصری از پیام های نوری متاثر است که اعصاب چشم دریافت می کنند.نور و معماری موضوعاتی جدایی ناپذیرندکه نور نه تنها نقش مهمی در ارزش گذاری بر عناصر معماری دارد بلکه یکی از عوامل مهم و تعیین کننده فضاها نیز محسوب می شود، تنها نور برای معماری اندیشیده نمی شود بلکه معماری نیز همواره در پی یافتن نوعی سازماندهی است که بتواند از نور طبیعی بهترین استفاده را بکند.[3]
3؛1؛-2تاثیر نور طبیعی بر آموزش:
-استفاده مناسب از روشنایی طبیعی منجر به ارتقای کیفیت یادگیری می شود.
-میزان و نوع روشنایی،بر رفتار دانش آموزان تاثیر می گذارد.مطابق با مطالعات انجام شده در کانادا،حضور دانش آموزان در مدارس با نور طبیعی ،بیش از نور مصنوعی می باشد.
-دانش آموزان در مدارسی بیشتر ثبت نام می کنند که از نور طبیعی به وفور استفاده شده است.
-روشنایی مناسب،منجر به افزایش تمرکز در کلاس،کاهش سر و صدا و بالا رفتن راندمان آموزش در مدارس می شود.
-روشنایی مناسب منجر به سلامتی چشم و کاهش خستگی اعصاب می گردد.[4]
3؛: 2 مدارس سنتی و معاصر :
در ایران دوره های اسلامی، فضای آموزشی مدرسه بوده است.به طور خلاصه مدرسه را می توان،موسسه ای برای آموزش عالی تعریف کرد که در آن علوم سنتی اسلامی آموزش داده می شود. مدرسه برای پاسخگویی به نیازهای معینی از جامعه به وجود آمده بود.[5] پیرنیا مدرسه را بعد از مسجد مهم ترین بنای همگانی درون شهری می داند و برای مدارس،دو فضای معماری اصلی را بیان می کند:حجره و مدرس.[6] سنت جوهره الگویی است که در گذشته و حال و آینده تداوم داشته و دارد و این همان پیروی از نظم و کیفیت واحد است.الگوها با تکرار ،تکامل تدریجی و مداوم خود تبدیل به سرمشق و دستورالعمل در یک معماری اصیل می شوند.
سیر تاریخی و تحولات معماری ایران از نظر مفهوم فضا،اصول سازماندهی کالبدی و کیفیت های ادراکی و بیان فضایی و معماری را می توان به دو گروه اصلی تقسیم نمود. معماری گذشته و سنتی تا حدود نیم قرن پیش و معماری جدید از اواخر زمان قاجار تا کنون،تمایز دو معماری مذکور و بیگانگی معماری معاصر از سنت ها و ارزش های پایدار گذشته که علیرغم تکامل چندین صد ساله و گستردگی در مناطق جغرافیایی وسیع در سرزمین ایران و کشورهای هم جوار کنونی که واجد اصول و وجوه اشتراک بسیاری بوده اند،کاملا محسوس و قابل ادراک است.[7]
مدرسه ها را می توان مراکز آموزشی مستقلی دانست که هدف آن از یک سو گسترش علم و دانش و از سوی دیگر توجه و رسیدگی به احوال طلاب و تامین مسکن برای آنان بود که تا پیش از قرن چهارم هجری سابقه نداشت و در اسناد تاریخی هم موردی تا قبل از این تاریخ یافت نشده است .[8]از اوایل قرن چهارم هجری،چندین عامل مرتبط با یکدیگر سبب شکل گیری نیاز جدید و فزاینده به تاسیس مدارس مستقل شد.این نیاز نتیجه گسترش عمومی آموزش و پرورش و عدم کفایت مراکز مربوطه بود.[9] خاستگاه قدیمی ترین مدارس جهان اسلام خراسان است.[10]
3؛-3نور طبیعی در مدارس سنتی:
آنچه در مورد معمار ایرانی قابل توجه است این است که اطلاعات،دانش،خلاقیت و آگاهی وی برگرفته از حوزه های متفاوت علوم و فنون و شناخت مسائل روانشناسی استوار بود و با بکارگیری عوامل و عناصر گوناگون واستفاده از عنصر مهم و حیاتی نور در طراحی های فضاهای داخلی با توجه به ابزار های بسیار مبتدی،شگفتی می آفرید.[11]معمار ایرانی از خاصیت گرمایی و سرمایی نور بسیار آگاهی داشت و راهکارهای مصرف کمتر انرژی در فصل زمستان و داشتن فضاهای خنک تر در تابستان را می دانست.[12]