بخشی از مقاله

تحلیل واقعگرایی در نگارگری ایرانی از دوره تیموری تا قاجار

چکیده
از دوره تیموری به تدریچ موضوع هایی با مضمون واقع گرایی وارد عرصه ی نگارگری می شود و این هنر به قالبهای زندگی مردم عادی در میاید. از این زمان به بعد به موازات تجربه ی ترسیم موضوع های روزمره و واقع گرا در نکار گری ایرانی، منظومههای مصور فاخر ادبی طی سدهها، جایگاه بلند مرتبه ی خود را از دست دادند. نگارگر ایرانی به علت تمایل به نوگرایی و علاقه به ثبت موضوع های روزمره، عدم پشتیانی حامی و تاثیر از فرهنک های دیکر در سه دوره ی تیموری، صفوی، قاجار به سراغ واقع گرایی رفته است.
سوالات مقاله: ۱- آیا با گرایش واقع گرایانه، تفاوت زیبایی شناسانه ی عمده ای بین هنر فاخر و عامه پسند (از لحاظ اموی خلیجی دراستفادہ از نورو و نوع دید ذهنی و عینی .. ۲- از چه دوره ای این تلاش ها آغاز می شود و علت های میل به این گرایش چیست؟ ۳- آیا رگه های مردمشناسی در این نگاره ها قابل تشخیص اند؟
اهداف مقاله: ۱- تشخیص و تمایز هنر عامه پسند از هنر فاخر به منظور تعیین وجود یا عدم وجود تمایزهای
-تکنیکی , و مضمونی
۲- مشخص کردن تمایزات مردم گرایی موجود در این سه دوره .
واژگان کلیدی:نگارگری ایرانی، واقعگرایی، زندگی روزمره، هنر فاخر، هنر عامه پسند، دوران تیموری، صفوی و قاجار.
مقدمه:
نگارگر ایرانی از دیرباز تا امروز، موضوعهای مختلفی را ترسیم کرده است. موضوعهای مورد ترسیم، مخصوصاً از سده چهاردهم / هشتم به این سو اغلب در پیوند با ادبیات است. نگارگری ایرانی در ترسیم این موضوع ها نه به عینی گرایی که به ذهنی گرایی توسل می جوید و ترسیمهای این هنر گویی برگرفته از عالم مثال است. عناصر نگارگری ایرانی، مانند اجزای عالم مثال دارای صورت هستند، ولی شباهتی به عینیات این جهانی ندارند. با این تفسیر می توان گفت نگارگر ایرانی برای ترسیم به نیروی درونی و به قوای ذهنی خود توجه می کند. این روند تا دوره ی تیموری ادامه مییابد. از این دوره به بعد علاوه بر نقاشی همگام با ادبیات، شاهد تحول هایی در موضوعهای نگارگری هستیم. فرد نوآوری چون بهزاد، تلاش های تازهای در زمینه ی ترسیم واقع گرایی انجام می دهد. واقع گرایی به طور عام این گونه تعریف شده است: «واقعگرایی به بازنمایی واقعیت مورد تجربهی انسانها در مکان و زمان معین اشاره دارد» در این مقاله به این مطلب اشاره میشود که واقع نمایی این نگارهها تا چه حد با این تعریف همخوانی دارد. با تکیه به این تعریف و با تحلیل نشانه های متن مانند عناصر ساختاری تصویر (سوای از اطلاعات تاریخی) به بازسازی ویژگیهای ساختاری جامعه و نحوه ی زندگی مردم پرداخته می شود. نقاشان واقع گرا اغلب با تکیه به اصول زیبایی شناسانه ی نگارگری ایرانی، ساختار هنری در حد نگارههایی با مضامین دیگر به وجود آوردهاند. پس، میل به واقع گرایی در سه دوره، چیزی از ارزش بصری آثار کم نمی کند و تا نقاشی هایی واقع گرای دور آن قاجار، فضای سنتی نگارگری ایرانی حفظ می شود. در این سه دوره به منظور تعیین مرزهای هنر فاخر و عامهپسند، لازم است هنر عامهپسند را تعریف و آن را از هنر نازل متمایز کنیم. هنر عامهپسند این گونه تعریف میشود: «هنری متعلق به مردم عادی یا هنری که بسیاری از مردم به آن علاقه نشان می دهند». در این مقاله با این پیش فرض همراه می شویم که شکل گیری مرز هنر فاخر و عامهپسند در نگارگری، خاص دوره ی معاصر نیست و ریشه های آن را می توان در ازمنه قدیم یافت. «هنر عامهپسند عموما گرایش به تکرار فرم های آشنا دارد و با ابهام میانه ای ندارد»، در جایی ابزار زندگی عادی خود می تواند به اثر هنری تبدیل و در جایی دیگر میتواند به موضوع هنر (بعضاً نگارههای این مقاله) تبدیل شود. در برخی از این نگارهها حتی با زیبایی شناسی کردن وقایع عادی و روزمره و با شعار «بگذارید زندگی روزمره اثر هنری شود» همراه هستیم. تلاش های انجام شده ی همسو با این پیش فرض را می توان تمایلی در هاله زدایی از هنر فاخر دانست. هنری که به زندگی مردم عادی میپردازد، کم کم میان همان مردم نیز رسوخ می کند. با این حرکت به تدریج مردم عادی فرصت آشنایی و درک هنری را که روزی از آن فاصله ی بسیار
داشتند را پیدا می کنند، بدون این که ارزشهای متعالی آثار از بین روند.
ویژگیهای نگارگری ایران در دوران تیموری تا قاجاریه
در دوره ی تیموری، بعد از تیمور، موسی نهچندان هنردوست این سلسله، شاهرخ امیر خراسان شد و هرات را به پایتختی برگزید. او بر خلاف پدرش حامی هنر بود و در راه ترمیم ویرانی های پدرش کوشید. پسرهای شاهرخ به نام های بایسنقر، ابراهیم میرزا، الغ بیگ هر کدام به بر پایی کارگاه هایی در هرات، شیراز، سمرقند همت گماشتند. دیگر نوه ی تیمور، اسکندر سلطان در شیراز با گردآوری هنرمندان، اولین گام را در تحول عهد نگارگری تیموری برداشت. در نقاشی شیراز، ویژگیهای خاصی دیده می شود، که در دوره ی بایسنقر نیز چندی از آنها دوام مییابد. بعدها شاهرخ، اسکندر سلطان را از شیراز بر می دارد و پسرش ابراهیم سلطان، پادشاه آنجا می شود. در شاهنامه ی مربوط به دوره ی ابراهیم سلطان، عناصر نوشتاری درون متن از اهمیت فوق العاده ای برخوردارند و تا اواخر سده ی شانزدهم / دهم این ویژگی در نگارگری شیراز حفظ میشود. دیگر فرزند شاهرخ، بایسنقر به حکومت هرات رسید. او با ذوق ادبی و اجتماعی خود شاعران و هنرمندان از جمله چهل خطاط کتابخانه به ریاست جعفر نیریزی را گرد هم آورد. در زمان او شاهنامه ای ترسیم شد که در خور ستایش است. خمسه نامه، معراج نامه، دیوان خواجوی کرمانی و تاریخ جهانگشای جوینی از نسخه های مشهور این دوره اند. بعد از بایسنقر، سلطان حسین بایقرا در هرات به حکومت رسید. او به همراه وزیر فرهنگ دان خود امیر علی شیر نوایی، فضای بسیار مناسبی را در اختیار هنرمندان و شاعران قرار داده بود. بهزاد در دربار و مجالس هنری سلطان حسین بایقرا، از شأن والایی برخوردار بود، به طوری که «سلطان او را لقب مانی ثانی داده بود». عبدالرحمان جامی رهبر طریق نقشبندیه در این دوران تأثیر فرهنگی بسیاری داشت. از دیگر نقاشان نخبه و نوآور این عصر می توان از روح ا... میرک خراسانی و حاجی محمد هروی و شاه مظفر نام برد. " در دوره ی صفوی شاه اسماعیل، تبریز را به عنوان مرکز حکومت خود برگزید. او علاقه ی وافری به نقاشی رایج در حوزه ی ترکمانان داشت. وی ده نگاره به خمسه نظامی اضافه کرد که هر ده نگاره مبین سبک ترکمانان است. در این دوره از سبک بهزاد خبری نیست. شاهنامه ای در این دوره ترسیم شده که از نگاره هایش پیداست سلطان محمد آنها را ترسیم کرده است. نسخه ی مصور دیگری به نام ظفرنامه با ویژگیهایی کاملا متفاوت از نسخه ی شاهنامه، در این دوره ترسیم شده است. بعد از شاه اسماعیل، شاه تهماسب به سلطنت رسید. بهزاد بعد از تسخیر هرات به تبریز منتقل شد و به تکمیل شاهنامه ی ناتمام دوره شاه اسماعیل همت گماشت. سلطان محمد نیز از نقاشان به نام این دوره، به تقلید از بهزاد در ترسیم این نسخه دست داشت. دو نسل از نقاشان یک خانواده در تهیه ی این نسخه ی خطی بزرگ و خارق العاده همت گماشتند. خمسه ی تهماسبی کتاب دیگری است که در این دوره و با همت سلطان محمد تهیه شده است. همچنین در این دوره، تک نگارههایی به انجام می رسد. میرمصور و میرسید علی از دیگر نقاشان این دوره اند که در دعوت به هند، بنیانگذار سبکی شدند که «بیشتر طبیعت گرا بود» و به عبارت بهتر واقع گرایی آثار آنها، با نشانه هایی انتزاعی از جهان واقع همراه شد. بعد از آن شاه تهماسب به علت توبه متعصبانه اش، هنر غیر مذهبی را کنار گذاشت. وقتی پایتخت صفویان از تبریز به قزوین انتقال یافت، تعداد هنرمندان کاهش یافت و تنها نقاشی پایدار این زمان آقا میرک بود. در این میان، ابراهیم میرزا فرزند بهرام میرزا حاکم خراسان به حمایت از هنرمندان پرداخت. هفت اورنگ جامی در این دوره ترسیم شده است. میرزا علی، شیخ محمد، مظفر علی در مصورسازی این نسخه همت گماشتند. شاه اسماعیل دوم در زمان حکومتش دستور ترسیم شاهنامه ای را داد که هرگز به پایان نرسید. در این دوره، شاهد ترسیم نسخه ی خطی نیستیم، زیرا نسخه های بزرگ مصور حامیان خود را از دست دادند. بنابراین از این دوره نگارههای جدا از نسخه ها، جای خود را بیشتر باز کردند. پردههای تکی رونق بسیار گرفته بود و حامیان نقاشان شاعران و خطاطان، بیشتر در هند بودند و بنابراین بسیاری از هنرمندان جذب هند شدند. در همین زمان مرقع سازی بسیار رواج یافت. در این نوع نقاشی، اول و آخر نسخه های خطی نگارههایی بی ارتباط با موضوع خوشنویسی ترسیم می شدند که علاوه بر ترسیم عشاق جوان و ربط آن با قالب غزل در این دوره، موضوع های روزمره ای مانند صحنه های شبانی، روستانشینی و درویشان... نیز دیده می شد. «تصویر درویشان، به ویژه قلندران با ظاهری عجیب و نیز مردان پارسای عزلت نشین به یک اندازه مورد توجه خاص و عام است». پس توجه مخاطب خاص و عام مانند پادشاه و مردم به این موضوع های جدا مانده از دامن ادبیات، میتواند یک نوع استدلال منطقی در این زمینه باشد. این نشانه های واقع گرایی و استقلال تدریجی از ادبیات تا دوره شاه اسماعیل دوم ادامه می یابد. در زمان او شاهنامه ای ترسیم می شود. در زمان شاه عباس اول و دوم، نکاره های بی ارتباط باکتب، دیوارنگاری و فرنگی سازی خیلی رونق گرفت.از نقاشان معروف این دوره در مکاتب مختلف، فراوان می توان از سلطان محمد، میر سید علی، صادقی بیک، رضا عباسی، معین مصور محمد علی و غیره نام برد. شاهنامه ی شاه تهماسبی، اسماعیلی، شاه عباسی، هفت اورنگ جامی، خمسه ی نظامی تهماسبی، از جمله ی کتاب های معروف این دوره بودهاند. " آقا محمد خان موسس سلسله ی قاجار بود. بعد از او فتحعلی شاه و سپس محمد میرزا به سلطنت رسیدند. در دوره ی فتحعلیشاه، لزوم ارسال دانشجو به خارج از ایران اهمیت یافت. فتحعلیشاه به چهرهپردازی از خودش و نیز دربارنگاری علاقه داشت. در دوره ی ناصرالدین شاه نیز به سبب علاقه ی به غرب، بسیاری از مظاهر آن تمدن به این کشور انتقال یافت. نگارگری موسوم به قاجاری، از عهد کریم خان قاجار ریشه می گیرد. این هنر با شیوه ی نگارگری اواخر عهد صفوی به تقلید از شیوه های غربی، پیوستگی دارد. به علت وجود روحیه ی ترکی در سلسله ی قاجار، میل به طبیعتگرایی در این دوره زیاد است. پیکره نگاری درباری و نقاشی لاکی دو شيوهی مهم نقاشی در این دوره به شمار می رفتند. در این نگارگری ها، تلفیق سبک عامیانه و سلیقه ی باستان گرایانه و تأثیر هنر اروپا دیده می شود." در این دوره، هنرمندان در تلفیق عناصر نگارگری ایران و ویژگیهای غربی کوشیدند و سبکی نو را پایه ریزی کردند. در این دوره نقاشان مهمی چون میرزا بابا، مهر علی، لطفعلی، عبدا... خان، صنیع الملک، محمود خان ملک الشعرا می زیستند. شاهنامه ی داوری، کتاب YY .هزار و یکشب از کتاب های مصور مهم این دوره هستند
واقع گرایی در تگار گری دوردی تیموری در دوره ی تیموریان، دو حاکم وقت به نامهای شاهرخ و بایسنقر، با ارزش نهادن بر هنر، شکوفایی بسیاری را در مکتب نگارگری باعث شدند. در مکتب تیموری تلفیق دستاوردهای مکتب های پیشین از جمله مکتب شیراز، بغداد و تبریز و تأثیراتی نیز از نگارگری های چینی را شاهد هستیم. مهمترین - . صبر 傘。 - * | ふ و شاخص ترین کتابی که ویژگیهای این سبک را به نمایش میگذارد، شاهنامه ی بایسنقری است. «مولانا خلیل و غیاث الدین از جمله نمایندگان مکتب تیموری بودند؛ و میراث ایشان از طریق هنرمندانی چون استاد منصور و روح ا... میرک به کمال الدین بهزاد رسید»". در دوره تیموری پس از بایسنقر، «سلطان حسین بایقرا از سال ۱۵۰۵ - ۱۴۶۷/ ۹۱۱- ۸۷۲ در هرات فرمانروایی کرد و در کارگاه های دربار او بود که بهزاد، هنرمند پرآوازه به فعالیت پرداخت» ". مولانا ولی ا... در زمینه ی تجسم واقع گرایی انسان و طبیعت، پیش از بهزاد، دستی در این گرایش داشته است. او در اثری مانند شترها و ساربانان در میانه ی سده ی پانزدهم/ نهم، پیشتاز پرداخت واقع گرایانه در نگارگری ایران بوده است. بچه شتر در حال خوردن شیر، به همراه دو ساربان، در دو سمت تصویر بسیار طبیعی ترسیم شده است. " مهمترین نقاشی دوره ی تیموری، بهزاد" نوآوری های بسیاری را در نگارگری ایرانی به وجود آورد. آثارش از ساختار محکمی برخوردارند. او ابداع های فرمی بسیاری دارد که از آن جمله، کنارهم گذاری رنک های تخت مکمل است. در نکارههای وی، منبع نور مشخصی وجود ندارد. بهزاد دارای یک سری آثار است که در آنها به رویدادهای واقعی توجه می کند. این آثار دارای موضوع هایی مانند تجسم مردم عادی در حال کار، فعالیت و تک چهره هستند. بهزاد در بیان واقعیتهای روزمرهی انسانها، قانون مناظر و مرایا را وارد نمی کند و تا این جا اصول زیبایی شناسانه ی نکار گری پیشین را به کار می گیرد. گرچه نمی توان این دسته از آثار را سوای از ادبیات فاخر دانست، اما در ترسیم این تصاویر رگه های بروز هنر عامهپسند را می توان یافت. ثبت روزمرگی ها در نقاشی این دوره فقط به بهزاد محدود نمی شود، اما بهزاد سرآمد سایر نگارگران این دوره در این سبک است. از آثار واقع گرایانه ی بهزاد می توان به اثر مأمون در حمام اشاره داشت. (تصویر ۱) در این تصویر با نمایشی اندرونی و بیرونی حمام، تمام اعمال مربوط به این دو قسمت ترسیم شده است؛ از دلاکی که پشت اربابش را می شوید و آن که پای مشتری اش را خشک می کند گرفته تا حوله های آویزان بر بند و شخصی که چوب به دست، حوله ها را پایین می کشد، همگی به تصویر در آمده است. در نمایش این وقایع عادی «بهزاد هیچ گاه برداشت معنوی از مضمون داستان را فدای توصیف وقایع عادی نمی کرد»". همچنین در این نگاره با این که روشنایی در تصویر وجود دارد، مانند نکاره های پیشین، جهت منبع نور مشخص نیست. برای عمق نمایی از تقابل رنگهای سرد و گرم استفاده شده است. بنابراین با توجه به این دسته از تلاش های بهزاد، در خلق واقع گرایی (که بعضی از آنها هنوز از دامن ادبیات جدا نشده اند)، میتوان کفت اولین قدمها برای ثبت روزمره نکاری مردم عادی توسط او برداشته شد.
خمسه ی نظامی از آن دسته آثاری است که محتوای بسیاری از نگارههای آن، انسان گرایانه است. برای نمونه بهزاد در برخی از نگاره هایش زندگی و کار روزمره کارگرانی را به تصویر در می آورد که برای ساختن کاخ خورنق تلاش می کنند (تصویر ۲). در این تصویر، بهزاد از لبه های شلوار بالا زده تا زیر پوش لباس انسانها را که در حال ساخت و ساز عمارتی با داربست چوبی هستند را به تصویر در آورده است. این تصویر همچنین سند بسیار مفیدی در جهت ثبت مصالح بنایی در آن دوره است. باربر چوبی که دو مرد آن را حمل می کنند و نردبان و داربست چوبی کلاف پیچی شده، ابزار ساختمان سازی آن دوره را نشان می دهند. در این تصویر، سایه پردازی دیده نمیشود و نی نور مشخصی وجود ندارد. رنگهای تخت در کنار هم بعضی مواقع هم هستند.

همچنین در میان نگارههای او می توان خدمتکارانی را یافت که در حال تدارک مهمانی شاهانه ای هستند (تصویر ۳). در این تصویر حالت های انسانی بسیار طبیعی و تا حد ممکن، به جهان واقع نزدیک شده است. شیوه ی بستن دستار مردان، با توجه به مقام و نوع طبقه ای که در آن قرار می گیرند متفاوت است. در قسمت بالای تصویر عدهای در حال شکستن چوب درختان برای تهیه ی آذوقه هستند. فرد دیگری گاوی را زمین زده و خود را برای کشتن آن آماده می کند. در میانه ی تصویر، افرادی در حال حمل دیگ بزرگی هستند. شخصی بر سر دیگی نشسته و در حال هم زدن دیگ با چوبی بزرگ است. در پایین تصویر افرادی در حال ریختن غذا از دیگ به ظروف کوچکتر هستند. این تصویر پشت صحنه ی مقدماتی یک مهمانی اشرافی را القا می کند. در این نگاره، رنگهای تخت در کنار هم استفاده شده است. در این نگاره نوع رنگها مانند سردی و گرمی القا کننده ی عمق هستند. رنگ سرد تپه، دور نشان می دهد. علاوه بر این ها بهزاد اولین کسی است که تک پیکرهها و تک نگارهها را به وجود می آورد. بابر در بابرنامه، این گونه کار چهرهپردازی او را نقد میکند: «چهرههای بی ریش را بد می گشاد، غبغب او را بسیار کلان می کشید. آدم ریشدار را خوب چهره گشایی می کرده ". گرچه یکسره نمی توان این تک پیکره نگاری بهزاد را بی تأثیر از نقاشان اروپایی دانست"، اما در ادامه ی این کار، بهزاد روش خاص خود را با دید واقع گرایانه ی ذهنی پی می گیرد. تک چهره ی شیبک خان از این جمله است (تصویر ۴). در این تصویر دو رنگ مکمل سبز قرمز به تناسب در کنار هم قرار گرفته اند، صورت گرد شیبک خان ریش تنکی دارد، شکم او برجسته ترسیم شده و هیچ اثری از سایه پردازی وجود ندارد. منبع نور مشخص نیست و رنگ ها بیشتر خوشایند است تا واقع گرایانه. بهزاد از این دست تک نگارهها بسیار دارد. تک نگاره سلطان حسین بایقرا از این نمونه هستند. "علاوه بر بهزاد، قاسم علی چهره گشا و محمود مذهب نیز به پیکر هنگاری پرداخته اند.
در تمامی این نگارهها می توان به مشاغل موجود، پوشش مردم و نحوه ی حضور مردان و زنان در جامعه تا حد امکان پی برد. زنان در این تصاویر بروز چندانی ندارند. پوشش رایج مردان مشتمل بر دستار یا کلاهی بر سر، بالا پوشی آستین دار یا با آستینی کوتاه بر تن، در رنگهای مختلف ظاهر می شوند (تصویر ۵). همچنین افراد از پارچه ای برای بستن کمر خود استفاده می کنند. مشاغلی که در این دسته آثار وجود دارد، مشتمل بر مشاغل درباری و ساختمان سازی (بنایی) و دلاکی حمام است. نگارههای دیگری چون خاکسپاری از نسخه ی منطق الطیر با مصورسازی مراسم آیینی تدفین مانند چاک دادن لباس و حمل و نوع تابوت و ابزار خالی کردن خاک و غرق شدن مرد ریشی دار در همین نسخه، تحسین هر بینندهای را بر میانگیزد. " بررسی این تعداد اندک ما را به این نتیجه می رساند که ساختار طبقاتی بر زندگی مردم آن زمان حاکم بوده است. برخی کاخ نشین و خادم و دیگران نیز به

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید