بخشی از مقاله

چکیده

قصیده که از ادبیات عربی به ادبیات فارسی راه مییابد، از آغاز هدفی خاص را دنبال میکند و آن مدح و ستایش است، طبیعی است که شاعران در مقابل این قصاید مدحیه از ممدوح خود انتظار دریافت صله و انعام دارند. صله شامل چیزهای مختلفی میشده است که از طرفی به جود و سخای ممدوح، توانایی مالی وی، حالت و وضعیت او در هنگام شنیدن مدیحه و تأثیر شعر او بستگی دارد و از طرف دیگر به نفوذ شاعران در دربار، جایگاه و توانایی آنها در سرودن شعر و نیز میزان مناعت طبع ایشان وابسته است .

این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به بررسی انواع صله در دیوان فرخی سیستانی، انوری و خاقانی میپردازد. صلههایی که این شاعران دریافت کرده و یا مستقیم یا غیر مستقیم درخواست گرفتن آنها را میکنند، عبارتاند از: درم و دینار، سنگهای گرانبها مانند: سیم و زر و دُر، خلعت و انواع جامهها، شراب، اسب و ستور، غلام و کنیز، ضیاع، ... تا چیزهای کمارزشی مانند: نان و کفش و کلاه که بیشتر از خواستههای انوری است که مناعت طبع چندانی ندارد، اما شاعری مانند خاقانی که دارای همتی عالی است، معمولاً بهطور مستقیم درخواست صله نمیکند. فرخی در دربار پادشاه ثروتمندی مانند محمود غزنوی است و از صلههای ارزشمند فراوانی برخوردار بوده است، بر عکس انوری و خاقانی که مال و ثروت چندانی نداشتهاند.

-1 مقدمه

قصیده همچون دیگر انواع ادبی در طول زمان تحولات بسیاری یافته و در مضمون و محتوا دچار دگرگونی شده است که به تبع آن شکل و ساختار قصاید نیز متحول گشته است. درون مایه و مضمون هر قصیده در دورانهای مختلف تحت تأثیر سیاست و اجتماع دستخوش تحول شده و بر نوع وزن و قافیه، صور خیال، زاویهی دید و واژگان مختلف، قصاید چون: مدح، مرثیه، هجو و غیره اثر گذاشته است.

مدح و مدیحهپردازی در دهلیزهای تاریک و تودرتوی تاریخ از نقشی بس برجسته و فعال برخوردار بوده است و با اینکه برخلاف دیگرگونههای ادبی، هدفی کاملاً دنیایی و مادیگرایانه داشته، نفی ارزش تاریخی اجتماعی و ادبی آن بیگمان بس سادهلوحانه مینماید. ویژگیهایی که شاعر مدیحهپرداز در قصاید خود با تصویرپردازیهای اغراق آمیز و تأکید فراوان به ممدوح نسبت میدهد، بیگمان اوصافی است که شاعر و شاید که مردم زمانه در آرمانشهر خود به پادشاه زمان نسبت میدهند و این خود دلیلی بر عدم حضور این اوصاف در پادشاه کنونی است؛ در واقع شاعر با استفاده از همین شیوه میتواند در ممدوح تأثیر گذارد و به مقصود خود دست یابد. اینجاست که ارزش ادبی مدح در قصاید کاملاً آشکار میشود زیرا که گرچه در راستای اهدا متعالی انسانی نباشد. اما از حیث گسترش اندیشه و وسعت میدان خیال شاعر بسیار با ارزش مینماید. مدیحهپردازی عرصه را جهت تاخت و تاز اندیشههای خیالپردازانه شاعر گسترش میدهد و موجب مضامین زیبا با تصاویر خیال برانگیز میگردد.

-2 مدح

-1-2 تاریخچهی مدح

مدح قدیمیترین و مهمترین مضمون رایج در شعر فارسی است. به طوریکه بخش بزرگی از آثار منظوم شاعران را به خود اختصاص داده است. گرچه طبع مدیحه دوستی از طبایع مشترک انسان است. ولی گفته شده در آغاز، گویندگان ایرانی به تقلید از شعر عرب، مدح را سر لوحهی شعر خویش ساختهاند.

دوران مدیحهسرایی در شعر فارسی را میتوان به چهار دوره تقسیم کرد؛ -1 نیمه دوم قرن سوم تا سال 618 - ه - -2 سالهای 616 - تا 807 ه - -3 اوایل قرن - 9 تا 1208 ه - -4 عهد حکومت قاجاریان. از میان دورههای مدیحهسرایی مهمترین آنها، دورهی اول است. در زمان ظاهریان، مدح و ستایش با توجه به میزان معدود آثار بر جای مانده، به شکل کم رنگتر دیده میشود. در نوبت صفاریابی و شروع رسمی شعر فارسی دری ظاهراً از سال 251 - ه - درخشش شعر مدحی رو به فزونی میگذارد. دوران طلایی مدیحهسرایی از عهد سامانیان آغاز میشود و پس از آن، غزنویان و سلجوقیان نیز به اشاعه ترویج شعر و ادب میپردازند.

تشویق و حمایت از اهل ادب با پرداختن صلات و جوایز گرانبها تنها از سوی شاهان، امیران و بزرگان میسر میشد. بدینترتیب شعر به طور کاملاً و رسمی به دربارها راه یافت و شعر از اعضای لازم دربارها شمرده شدند تا جاییکه شاهان، آنها را در سفرهای معمولی و جنگی خود به همراه میبرند. بنابراین توجه حکومتهار به مقوله شعر و ادب مهمترین و مؤثرترین عامل در تکامل زبان فارسی محسوب میشود. به طور خلاصه میتوان اهمیت دورهی اول را در مدیحهسرایی به این عوامل مربوط دانست: -1 وجود دربارهای مهم و باشکوه و مشوق اهل علم و ادب و هنر، -2 فراوانی شاعران و صاحب سبک در این عهد، -3 بسیاری مدایح و اشعار سخن سرایان، -4 سروده شدن استوارترین قصاید مدحی در این دوره، -5 اعطای بیشترین صلهها و پاداشها به این شاعران.

-2-2 دلایل مدح

به عنوان نخستین دلیل به نظر میرسد، بخششهای فراوان امرا و بزرگان سبب تشویق مدیحهسرایان بوده است؛ اما باید دانست میان شاهان و شاعران رابطهای دوسویه وجود داشت؛ شاهان به شعرهای شاعران که مبلغ عظمت و قدرت ایشان در برابر دشمنان و باعث بسط نفوذشان در سرزمینهای تحت فرمانروایی خویش و جلب نظر زیردستان بود، میل داشتند و از سوی دیگر شاعران نیز به اعتبار، شهرت اجتماعی، پاداش، مستمری و مقام نیاز داشتند. »تتبع در تاریخ ادبیات ایران نشان میدهد که خواست ممدوح از شاعر تنها این نبوده است که او را به نیکی بستاید تا وی را خوش آید بلکه میخواسته است سخن او چنان نافذ باشد که در حال مردمان اثر کند و در نتیجه صیت بزرگی ممدوح تا اقصا نقاط برسد

از آنجایی که مدیحهسرایی یک فن رسمی و متداول در آن روزگاران بوده است؛ کوشش همهی شاعران ستایشگر این بوده که در نظر شاه و درباریان عزیز نموده شوند و شعرشان منظور نظر باشد. معیشت یکی از مهمترین علل روی آوردن شاعران به دربار سلاطین بود تا بتوانند از فکر معاش فراغت یابند و به سرودن شعر و آفرینش مضامین نو بپردازد.

از نکتههای قابل تأمل و در عین حال تأسفانگیز در تاریخ گذشته شعر کهن فارسی که حاکی از ضعف نفس شاعران مداح و نمودار اوضاع نابه سامان دربار و استبداد حکومتهای وقت و رقابتهای کوته فکرانهی شاعران، باسلطه و دست پروردهی دربارها و حامیان صاحب قدرت میباشد، این است که این شاعران همیشه از خشم ناگهانی و بیاساس "حامی بزرگ" خود در خوف و هراسند و از طرف دیگر، اضطراب دسیسهگوی و ترس از دسایس دیگران، حسد حقیرانه و حاجت مبرم به عطایا، آنان را وا میدارد تا شعر خود را به قال هر اتفاقی بزنند و از توصیف مضامین تحمیلی و خفتانگیز روی برنتابند.

بنابراین فضای حاکم بر شعر و شاعر و ادب و ادیب است که او را از ایفای نقش اصلی خود باز میدارد. قدرت نفوذ و تأثیر شعر در سطوح مختلف جامعه شاهان و حاکمان را وادار میکرد، برخلاف طبع سرکش و اغلب شعر گریزشان خود را اهل ذوق و دوستدار طایفهی شعرا جلوه دهند. آنها به خوبی به این نکته واقف بودند که دوام و قوام حکومت آنها در گرو مدح و ستایشی است که شاعران از آنها برای مردم به تصویر میکشند. همین عامل هم باعث شده بود که دربار شاهان و امیران تنها ملجاء و مأوای شاعران باشد و بسیاری هم از این طریق میکوشیدند تا هم نامی به دست آورند و هم نانی. شاعر خود دوست دار دنیاست و میخواهد از لذتهای این دنیایی بهره ببرد؛ بنابراین به اصلاح حاکمان نمیاندیشد، چرا که اصلاح اندیشهی آنان را برابر با از دست دادن جایگاه خود میداند

بدینگونه است که گروهی از شاعران و نویسندگان ادبیات کلاسیک ما، خود را نه در قبال سخن و مسؤلیتی که این قلم برای آنها به همراه دارد، بلکه در قبال ولی نعمتان خود که شاهان و امرا هستند، مسؤول میدانستند.

-3 انواع صله در دیوان فرخی، انوری و خاقانی

-1-3 اسب و ستور

ابوالمظفر چغانی که به داغگاه اسبان رفته، از شعر فرخی خوشش میآید و اسبی بدو میبخشد:

هر چه زین سو داغ کرد از سوی دیگر میدهد   //   شاعران را با لگام و زایران را با فسار

سلطان محمود غزنوی قدر خدمتهای فرخی را میداند؛ با آنکه این شاعر مورد حسادت بزرگان درباره شاه بوده؛ همواره کرامت و بخشش ممدوح، شامل حالش شده است و اسب راهوار دریافت کرده است:

محسود بزرگان شدم از خدمت محمود  //  خدمتگر محمود چنین باید هموار
ده بار، نه ده بار که صد بار فزون کرد  //  در دامن من بخشش او بدرهی دینار
گر شکر کنم خواسته دادهست مرا شاه  //  چون شکر کنم در خور این ابلق رهوار
از خواسته با رامش و با شادی بودم  //  زین اسب شدم با خطر و قیمت و مقدار

خواجه حسین بن علی هم به فرخی ستور عطا کرده و او را بینیاز و توانگر ساخته است:
به یک عطا که مرا داد بینیاز شدم  //  چو پادشاهان بر کام دل شدم منصور
توانگرم به غلام و توانگرم به ستور  //  توانگرم به نشاط و توانگرم به سرور

دریافت اسب راهوار از "ابوالمظفر احمد" سبب شکوه و جلال فرخی شده است:

ملکا اسب تو و زر تو و خلعت تو  //  بنده را نزد اخلا بفزود است جلال
آن کمیت گهری را که تو دادی به رهی //   جز به شش میخ ورا نعل نبندد نعال

چه صلتهایی کز قدر ستاننده فزون  // یک هزار و دو هزار و سه هزار و ده هزار
مادحان تو برون آیند از خانهی تو  //  از طرب روی برافروخته چون شعلهی نار

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید