بخشی از مقاله
چکیده
مفهوم طبیعت و چگونگی نگاه به آن در طول تاریخ از مفاهیم بنیادین در تفسیر هستی، علم و هنر بوده است؛ به گونه اي که از بینش کهنِ اسطوره اي تا بینش جدید، درباره طبیعت بحث شده است. رویکردهاي مختلف طراحان به طبیعت از گذشته تا کنون موجب برپایی فضاهاي معماري با کیفیت هاي مختلف شده است. مطالعات مخنتلف در این زمینه نشان داده است بیش از آنکه تقلید یا الهام از شکل ظاهري طبیعت زمینه اي بر شکل گیري هنر و معماري باشد، چگونگی کیفیت تعامل انسان و طبیعت بر آن تاثیرگذار بوده است.
طبیعت در دوره رنسانس با اشکال هندسی مکرر و متناسب مانند مربع و نیم دایره در طراحی فضاها ظهور کرده است. در باغ هاي این دوره کلیه عوامل کالبدي از جمله باز و بسته بودن فضاها، ایستا و پویا بودن آن، جهت و هندسه، مقیاس و تناسبات همگی در خدمت انسان و در جهت ایجاد احساساتی چون نظیر آرامش، صمیمیت، لذت، امنیت، در آغوش، محرمیت با توجه به ممقیاس انسانی و ترس، فریبندگی، تعجب، اغوا، سردرگمی بدون درنظرگرفتن مقیاس انسانی بوده است.
از این رو بررسی نسبت انسان و طبیعت جهت بررسی رابطه معماري و طبیعت ضروري به نظر میرسد. هدف این مقاله تبیین ارتباط معماري و انسان و طبیعت دردوره رنسانس که اغازگر نوزایی و تحولات فراوانی تا به امروز بوده است می باشد. روش تحقیق در این پژوهش با رویکرد تحقیق تفسیري تاریخی و تحلیل ارتباط طبیعت با انسان و نسبت آن با محتوا، فرم و ماده معماري در دوره رنسانس تلاش می شود تا بستري مناسب براي تفسیر ارتباط اصیل میان معماري انسان و طبیعت در این دوران مهیا شود.
-1 مقدمه
تمدن بشري با تلاش انسان براي فهم ارتباط با طبیعت آغاز شده است و میتوان گفت کل فرآیند پیشرفت و تکامل بشري حاصل تعامل انسان با طبیعت بوده است، تلاشی پیوسته براي ارتباط برقرار کردن با اصول و قوانین طبیعت و به واسطه آن ارتباط با انسان هاي دیگر
بررسیهاي تاریخی دراین ارتباط نشان میدهد همواره رابطه معماري و طبیعت براساس میزان و چگونگی فهم انسان از طبیعت و تلاش وي براي شناخت طبیعت متفاوت بوده است به عبارت دیگر نوع نگاه انسان به اموري چون انسان و خدا و جهان و به طور کلی هستی بر شکل رابطه معماري و طبیعت تاثیرگذار بوده است.
در دوران باستان، چه در تمدن هاي کهن شرقی و چه در نخستین طلیعه هاي تمدن غربی شاهد یک نوع وحدت و همخوانی بین انسان و طبیعت پیرامون خودش هستیم. در کتاب »اوپانیشادها« قدیمی ترین کتاب هندي ها عبارتی هست با عنوان »ایشاباش«، و معناي آن این است که »همه چیز خداست.« اما منظور اصلی از این عبارت این است که هندي هاي دوران باستان، تمام اشیاء جهان و طبیعت پیرامون انسان را مقدس و زنده می انگاشتند و از این رو طبیعت و محیط زیست ما داراي ارزش خاصی بوده که تخریب آن نوعی ضربه به پیکره هستی خود انسان و نظم کلی عالم به حساب می آمد. در یونان باستان نیز نخستین فیلسوفان را فیلسوفان طبیعت - طبیعیون - نامیده اند. زیرا بحث اصلی همه آنان این بوده که طبیعت از چه چیز ساخته شده است و عنصر اصلی جهان چیست؟
طالس به عنوان کسی که با این پرسش مهم، مقام خود را به عنوان اولین فیلسوف تاریخ بشر به اثبات می رساند، طبیعت و اشیاء درون آن را مقدس لحاظ می کرد و با این سخن که »همه چیز پر از خدایان است«، طبیعت را زنده و داراي روح می انگاشت و ماده اصلی سازنده جهان را نیز »آب« قلمداد می کرد. نخستین فیلسوفان یونان باستان خود را در یگانگی با طبیعت و جهان و افراد شهر خود می دانستند و خود و طبیعت پیرامون خود را به عنوان یک کل لحاظ می کردند، که نقصان در هر جزئی از این کل، نقصان در دیگر اجزاء کل محسوب می شد.
با این که قرنها چنین دیدگاهی به ساحت تفکر بشر سیطره داشت، اما در دوره مدرن و پس از رنسانس، این نحوه نگرش به عالم هستی دچار تغییرات اساسی شد. مبناي این دگرگونی در رابطه انسان و طبیعت را باید در تفکر فیلسوفی که او را»پدر فلسفه جدید« خوانده اند، یعنی دکارت فرانسوي جستجو کرد.
دکارت فیلسوف بزرگ فرانسوي قرن 17 به ویران کردن شالوده هاي تفکر قدیم، عزم جزم کرد و به تأسیس فلسفه جدید مبادرت نمود. او با تکیه بر روش ریاضیات، مسیر فلسفه و تفکر بشر را به سمت و سویی جدید سوق داد و اعلام کرد که حقیقت انسان، اندیشه، و حقیقت طبیعت، »بعد« است. او انسان را یگانه موجود داراي روح و بدین خاطر صاحب اندیشه، و طبیعت و اشیاي جهان را فاقد روح و از این رو فاقد اندیشه قلمداد کرد. حاصل اندیشه دکارت، جدایی بین انسان و طبیعت و به ارمغان آوردن »اومانیسم« یا انسان محوري بود و در پی آن اعتقاد به مرده انگاري طبیعت و محیط زیست و ماشین انگاري موجودات طبیعت در سرتاسر تفکر بشر نفوذي عجیب پیدا کرد.
انسان، مدار و محور عالم هستی قرار گرفت و راه پیشرفت علمی خود را در تسخیر طبیعت و به زیر سلطه کشیدن آن، جستجو کرد. در پی این تفکر، انسان، دیگر، هیچ ابایی از تخریب طبیعت و محیط زیست خود نداشت و گونه هاي جانوري و گیاهی مختلف را به بهانه اینکه نوعی ماشین و فاقد روح و جان هستند، به هر شکلی مورد هجوم خود قرار داد و مسیر پیشرفت و تکامل علم را از این راه میسر و از این رو تسلط بر طبیعت را جایز دانست
-1-1 ادبیات تحقیق
در سالهاي اخیر مطالعات متعددي در ارتباط با مواجهه معمار با طبیعت و پیامدهاي آن توسط پژوهشگران ایرانی و غیر ایرانی صورت گرفته است. به طور مثال ایمان قلندریان در مقاله مطالعه تطبیقی رابطه انسان و محیط زیست در تفکر توسعه پایدار در سال 1394 به واکاوي جایگاه محیط زیست و رابطه آن با انسان از زاویه اندیشه اسلامی می پردازد تا در پایان راهکاري جهت بحران هاي زیست محیطی امروز ارائه دهد. در این مقاله که با مقایسه تطبیقی عرضی توصیفی تحلیلی صورت گرفته است طبیعت یک موجود هوشمند و داراي ملکوت براي انسان خلق شده اما انسان با نگاه سلطه جویانه خود موجب بحران زیست محیطی و ناعدالتی در حق طبیعت شده است.
از جمله مقالات مروري در این ارتباط می توان به »هندسه مقدس در طبیعت و معماري ایران « که توسط مهرداد حجازي در سال 1387 در مجله تاریخ علم به رشته تحریر درامده است اشاره نمود. حجازي در این مقاله مفهوم مقدس بودن هندسه در سنت فیثاغورس را بیان می کند و در ادامه به وجود این هندسه و تناسبات در طبیعت و به تبع آن در تعدادي از بناهاي تاریخی می پردازد.
مهندس عبدالحمید نقره کار در کتاب »انسان، طبیعت، معماري« که توسط انتشارات دانشگاه پیام نور تدوین شده است به شیوه تفسیري و کیفی با بررسی سیر ارتباط معماري و طبیعت از ابتداي تاریخ تا امروز بحث مفصلی را در این ارتباط نگاشته است. وي با یک نگاه سامانه اي چهار مکتب طبیعت ستیز، طبیعت گریز، طبیعت گرا و طبیعت ساز را تعریف نموده که به ترتیب درجهت رو در دویی با طبیعت، جدا از طبیعت، هماهنگ با طبیعت و کامل کننده طبیعت حکمت عملی جدیدي را شکل می دهد و درانتها به بیان ویژگی هاي این الگوواره ها و نمونه هاي هریک می پردازد.
ارتباط میان معماري و طبیعت براساس نوع نگاه انسان به این مقوله ها در دوره رنسانس که موضوع این تحقیق می باشد در کتب تاریخی دست اول بارها مورد ترجمه قرار گرفته است، اما در میان آنها اشاراتی پراکنده به طبیعت و نحوه تعامل آن با انسان شده است در واقع علی رغم وجود این مباحث در متون خارجی تا کنون به صورت یکپارچه به این موضوع در ایران پرداخته نشده است. لذا نگارنده در این مقاله بر آن شد به اساس مفاهیم و جهان بینی جدید دوره رنسانس که نسبت به گذشته مطرح می شود و اغازگر دوران روشنگري دراروپاست به تبیین رابطه انسان و طبیعت در این دوران بپردازد.
همانطور که اشاره شد در مقالات لاتین به صورت دقیقتر به ارتباط معماري رنسانس با طبیعت و اصول حاکم بر طراح اشاره شده است. به طور مثال مایکل کنان در مقاله پرسپکتیو در باغ هاي تاریخی با نگاهی توصیفی به شاخصه پرسپکتیو در معماري باغ رنسانس در سال 1996 می پردازد.
کامیلا گولر نیز در تحقیق تجزیه و تحلیل فضایی سه باغ ایتالیایی رنسانس در سال 2015 مطالعه اي میدانی در سه باغ لانته ، مدیچی و گامبرایا انجام می دهد و این سه باغ را بعد از توصیف و تحلیل ویژگی ها با یکدیگر مقایسه می کند. این تحقیق در دانشگاه علوم کشاورزي سوئد توسط نگارنده که مدرس و برنامه ریز معماري و منظر صورت پذیرفت، نتایج حاصله نشان می دهد که احساسات خاص و جدیدي در معماري این باغ ها در ویژگی هاي فضاي استاتیک و پویا، باز و نزدیک، تقسیمات و ارتباطات، جهت و هندسه، مقیاس و نسبت، نهفته است که در صورت هایی چون هیجان و راحتی بیننده را سر وجد میاورد.
-2-1 روش تحقیق
در این تحقیق هدف بررسی و تحلیل نحوه ارتباط انسان، معماري و طبیعت در دوره رنسانس اروپا در ایتالیا که همزمان با اوج شکوفایی معماري ایران در دوره صفویه است می باشد. در این راستا بارویکردي تاریخی تفسیري به بررسی مفاهیم جدید ظهور یافته در دوره رنسانس که تاثیرپذیري مستقیم در نگرش انسان به زندگی و بالطبع نحوه ارتباط معماري و طبیعت او در این دوران داشته است پرداخته می شود. در ادامه شکل مادي تجلی این مفاهیم در معماري و بکار گرفتن طبیعت در آن به شیوه کیفی بیان خواهد شد این ارتباط که در باغ سازي این دوره به صورت اکمل تجلی یافت در دو بخش رنسانس اغازین و پیشرفته بررسی می شود و در پایان ویژگی هاي ارتباط معماري و طبیعت در این دوره برشمرده می شود.
-2 آغاز رنسانس در ایتالیا
واژه رنسانس - نوزایی - معمولا به سلسله دگرگونی هاي فرهنگی که از قرن چهاردهم در ایتالیا اغاز شد، اطلاق می شود. این تغییرات در اواخر قرن پانزدهم به دیگر نقاط اروپا گسترش یافت ودست کم تا قرن هجدهم بر بسیاري از مفروضات بنیادین مربوط به هنر و علوم انسانی تاثیر گذاشت یا انها را تحت الشعاع خود قرار داد .
ایتالیا در قرن چهاردهم منشاء حوادث شهري بود که در منش و سیاق فکري و حکومتی آن سرزمین، دگرگونی چشمگیري پدید آورد. در این عصر نسل تازه اي از مدیران مدارس کار تعلیم شاهزادگان، درباریان و تجار را بر عهده گرفت