بخشی از مقاله
چکیده
هدف از انجام این پژوهش تاثیرآموزش شادکامی در استفاده از راهبردهای مقابله با درد در افراد مبتلا به سندرم پیش از قاعدگی بوده است.
روش انجام پژوهش از نوع آزمایشی بوده.برای انتخاب گروه نمونه با روش نمونه گیری خوشه ای یک کیلینیک زنان در شهر تهران انتخاب و به وسیله پرسشنامه غربالگری علائم پیش از قاعدگی تعداد 46 نفر به طور هدفمند انتخاب و به دو گروه آزمایشی و گواه تقسیم شدند سپس از هر دو گروه پرسشنامه راهبردهای مقابله با درد روزنشتاین و کیف - 1983 - در پیش آزمون گرفته شد و بعد به گروه آزمایشی روشهای آموزش شادکامی داده و مجدداً در پس آزمون پرسشنامه درد از هر دو گروه گرفته شد نتایج بدست آمده با جهت تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت،که برای این پژوهش از آزمون آماری تحلیل واریانس استفاده و به این نتیجه رسیدیم که در پیش آزمون در بین گروه آزمایش و گواه تفاوت معنی داری در استفاده ازراهبردهای مقابله ای با درد وجود ندارد - - P > 0 .01 ولی در پس آزمون تفاوت معنی داری در استفاده از راهبردهای مقابله با درد وجود دارد - P<0.01 - که فرضیه ما مبنی بر تاثیر آموزش شادکامی بر روی راهبردهای مقابله با درد در افراد مبتلا به سندرم پیش از قاعدگی موثر است .
مقدمه
از ابتدای تاریخ مدون بشری،تلاش برای کنترل دردیکی از اهداف مهم انسان بوده است.در پاپیروسهای مصریان مربوط به 4000سال قبل ازمیلاد مسیح نوشته هایی در پیرامون درد1مشاهده شده است.مادامی که درد به عنوان یک زنگ خطر،اختلالی جدی در کارکردهای بدن باشد و یا متعاقب حوادث و آسیبهای فیزیکی ایجاد شود،می تواند به عنوان عاملی در خدمت بقا و حیات انسان باشد.
اما در عوض اگر در غیاب هرگونه آسیب بافتی و ارگانیک،به صورت مستمر و عود کننده ظاهر شود،تبدیل به موضوعی پیچیده و بغرنج میگردد که اثرات تلخ و نا خوشایند خود را در ابعاد روانی،جسمانی و اجتماعی بر بیمار وخانواده وی در بعد اقتصادی و بهداشتی برجامعه تحمیل می نماید.انجمن بین المللی درد در سال1979 درد را به این صورت تعریف کرد:درد عبارت از یک تجربه حسی و روانی نا خوشایند بوده که همراه با تخریب بالفعل یا بالقوه بیان می شود
باتوجه به این تعریف چگونگی واکنش به درد با الگوهای ساده و تنهای زیستی ، پزشکی قابل بررسی نیست بلکه باید از الگوهای چند بُعدی زیستی ، روانی و اجتماعی و عوامل تأثیرگذار دیگری مانند سن، جنس ، فرهنگ، محیط وساختارهای ژنتیکی منحصر به فرد افراد برای توصیف علت درد و اتخاذ راهکار مؤثر برای مقابله با آن استفاده شود.بیماریهای روانی و میزان بالا ی اضطراب، افسردگی و اختلالات خلقی موجب پیچیدگی درمانها و مداخله های مناسب برای کاهش درد میشود
درد می تواند به یکی از شکل های زیر-که نشانگر سطوح مختلفدرد هستند- ظاهر شود:
-1 درد حاد:دردی است که دوام آن معمولا کمتر از 6 ماه است، مانند دردهای ناشی از جراحی ، سوختن ، زایمان و از این قبیل.
-2درد مزمن برگشت کننده: در این حال، دوره های شدید دردیا فواصلی از دوره های بی دردی وجود دارند، مانند سردردهای میگرنی
- 3 درد مزمن آرام نشدنی خوش خیم: دردی که همواره وجود دارد، هرچند که شدت آن ممکن است همواره یکسان نباشد، مانند درد کمر
.-4 دردمزمن پیشرونده: دردی که شدت آن به دلیل بدتر شدن شرایط جسمانی،افزایش می یابد،مانند آرتریت روماتوئید و سرطان.
-5درد ایجاد شده در آزمایشگاه : دردی است که عمدتا با هدفهای پژوهشی در آزمایشگاهها و در آزمودنیهای طبیعی ایجاد می شود،مانند دردهای ناشی از الکتروشوک ، حرارت تابشی،غوطه وری در آب سرد و...
فلکمن و لازاروس - - 1991مقابله با درد1را تلاشهای شناختی و رفتاری فرد برای غلبه برتنیدگی و تحمل کردن یا به حداقل رساندن اثر آن میدانند. خودگردانی درد و اثر آن به راهبردهای مقابله ای که فرد به کار می گیرد،وابسته است.به نظر می رسد که مقابله کردن خود را در بکارگیری خود انگیخته اعمال ارادی و هدفمندظاهر می سازد و می توان آن را بر حسب رفتارهای آشکار و پنهان،ارزیابی نمود.راهبردهای مقابله ای آشکارمشتمل هستند بر استراحت،مصرف دارو،استفاده از آرامش 2و راهبردهای مقابله ای پنهان شامل عدم توجه به درد،اطمینان دادن به خود در مورد پایان درد،جستجوی اطلاعات درباره درد و حل مساله هستند.تصور بر این است که راهبرهای مقابله،هم ادراک فرد را از شدت درد تغییر می دهند و هم توانایی او را برای کنترل و یا تحمل کردن درد و استمرار فعالیتهای روزمره تحت تاثیر قرار می دهند.
مطالعات به عمل آمده نشان داده اند که راهبردهای مقابله ای فعال - 4تلاش برای انجام وظایف علیرغم وجود درد و عدم توجه به درد،مثل انجام یک فعالیت،یا نادیده انگاشتن درد - دارای نتایج انطباقی هستند وراهبردهای مقابله ای غیرفعال - 5مثل وابسته شدن یا تکیه کردن به دیگران برای کمک گیری جهت کنترل درد و محدود کردن فعالیت - با درد شدیدتر و افسردگی همبستگی دارند.
بر اساس تحقیقات به عمل آمده، راهنمایی افراد جهت استفاده از راهبردهای مقابله ای فعال،منجر به کاهش درجه بندی شدت درد و افزایش تحمل درد در آنان میگردد. مهمترین عامل در مقابله ضعیف با درد را می توان در استفاده از راهبرد مقابله ای فاجعه آفرینی دانست تا تفاوت در ماهیت راهبردهای مقابله ای انطباقی خاص،گچل - - 1983 به این نتیجه رسیده اند،که آنچه به نظر میرسد افراد با تحمل درد بالا را از افراد دارای تحمل درد پایین متمایز می سازد،عبارتند از پردازش های شناختی،افکار فاجعه آفرین و احساساتی که افراد پیش از تحریک آزار دهنده و نیز همزمان با آن و در ادامه آن از خود نشان می دهند
سندرم پیش از قاعدگی6 یکی ازشایع ترین بیماریهای زنانه دنیاست.که در نتیجه تغییرات استروئیدهای جنسی7 همراه با چرخه قاعدگی ظاهر میگردد.درد پیش از قاعدگی درادبیات پزشکی ابتد ا توسط کارن هورنای و فرانک مطرح شد
فرانک برای توصیف این سندرم اصطلاح تنش پیش از قاعدگی 9را به کار برد 12 سال بعد اصطلاح سندرم پیش از قاعدگی برای توصیف آن به کار برده شد در اواسط دهه 1980 ملاکهای فرم سندرم پیش از قاعدگی پیشنهاد و به وسیله دی اس ام 10 3-،تحت عنوان اختلال ملال اواخر مرحله لوتئال پذیرفته شد.در ویرایش چهارم اصطلاح اختلال ملال پیش از قاعدگی12جایگزین آن شد
نوع شدیدعلایم پیش از قاعدگی به عنوان بیماری دیسفوریک قبل از قاعدگی،یا اختلال ملال قبل از قاعدگی شناخته شده کهاین اختلال معمولاً حدود یک هفته قبل از خونریزی شروع وبا تحریک پذیری،بی ثباتی هیجانی سردرد و اضطراب و افسردگی مشخص میشود.علائم جسمانی مشتملند بر درد،پاراستزی،افزایش وزن .
در DSM5 علائم این اختلال بدین صورت ذکر شده است: : A در اکثر چرخه های قاعدگی ،حداقل پنج نشانه باید در هفته آخر قبل از شروع قاعدگی ها وجود داشته باشد .ظرف چند روز بعد از شروع قاعدگی ها رو به بهبود روند و در هفته پس از قاعدگی حداقل باید ناپدید شوند.
.1 ناپایداری عاطفی محسوس - مثل نوسانات خلقی ، احساس غم یا گریه ناگهانی یاحساسیت بیشتر به طرد - ، . 2تحریک پذیری یا خشم محسوس با افزایش تعارضات میان فردی،.3خلق افسرده محسوس،احساس نا امیدی یا افکار محکوم کردن خود،.4 اضطراب ،تنش محسوس و یا احساس بر انگیختگی یا کفری بودن.
: C یکی - یا تعداد بیشتری - از نشانه های زیر باید علاوه برآن وجود داشته باشد تا وقتی با نشانه های ملاک B ترکیب می شوند در مجموع به پنج نشانه برسد .1 کاهش علاقه به فعالیت های معمول - مثل کار، تحصیل ،
سرگرمی - ،.2مشکل ذهنی در تمرکز،.3 رخوت و خستگی پدیری یا فقدان انرژی محسوس،.4 تغییر محسوس در اشتها،پرخوری یا اشتیاق به غذای خاص ، .5پرخوابی یا بی خوابی،.6 احساس از توان افتادن یا کنترل نداشتن،.7نشانه های جسمانی التهاب یا ورم پستان،درد مفاصل یا عضله ،احساس - بادکردگی - یا افزایش وزن.
ازآنجا که شادی یکی از هیجانات اساسی بشر است.لذا هرکس به فراخور خود آن را تجربه مینماید. آرجیل - 2001 - 1 شادی راترکیبی از وجوه عاطفه مثبت، فقدان عاطفه منفی و رضایت از زندگی میدانند.یکی از شاخصهای جنبههای شخصیت، رشد عاطفی است که هیجانات یکی از جنبههای مهم آنست که دو دسته اند هیجانات منفی و هیجانات مثبت است.هیجانات مثبت مثل لذت،آرامش، اعتمادبنفس، شادی که در لحظات خوش میتوان در افراد مشاهده کرد از میان هیجانات مثبت شادکامیعلاقه بسیاری را در میان محققان بر انگیخته است
شادکامی یکی از جنبههای هیجانات مثبت است که روان شناسان مثبت نگر تاکید دارند. شادکامیتاثیرات مثبتی بر ادراک، شناخت و تعامل اجتماعی دارد. و روانشناسان مثبت نگر به عنوان یک اقدام متهورانه علمیبر فهم و تبیین شادکامیو سلامت ذهنی و به طور دقیق به پیش بینی عاملهایی تمرکز دارند که بر چنین حالتهایی تاثیر میگذارد.
از هنگامیکه مارتین سلیگمن رویکرد روان شناسی مثبت نگر 2 را به جامعه روان شناسی معرفی نمود، تنها ده سال میگذرد و در این مدت کوتاه شاهد به وجود آمدن یک مکتب جدید با نظریه ها، پدیده ها و مفاهیم مختلف بوده ایم.اگرچه این مفاهیم و اصطلاحات امروزی از ابتدای پیدایش دانش بشری، توسط فیلسوفان و دانشمندان یونانی، هندی و ایرانی مورد بحث و چالش بسیار قرارگرفته اند، اما سلیگمن و همکارانش با استفاده از روش علمیو طبقه بندی مفاهیم توانستند مجموعه کاملی از این کلمات را در یک جدید فکری با عنوان رویکرد مثبت نگرمعرفی نمایند.
بنابر این آنچه که امروز در نظریههای روان شناسی مثبت نگر غرب، در مورد شادکامی، امید، خوشبینی، رضایتمندی ، نوع دوستی، سعادت و عشق میبینم، پدیده ها و کلمات جدیدی نیستند که در ادبیات و فلسفه اصیل ایرانی نوظهور باشند.یکی دیگر از نظر یه پردازان روانشناسی شادی که تحقیقات وپژوهشهای گسترده ای در زمینه شادی انجام داد فوردایس است و برنامههای آموزشی ارائه داد
فوردایس یکی از نظریه پردازان روان شناسی شادکامیاست.فوردایس برنا مه ای آموزشی تحت عنوان برنامه افزایش شادی ارائه کرد.که دارای 14مولفه است این برنامه علاوه بر مولفههای شناختی دارای مولفههای رفتاری،اجتماعی نیز است
برنامه آموزش شادکامی فوردایس14 فن است و سه جلسه مشاوره که شامل-1 بیان احساسات -2 افزایش خوش بینی و تفکر مثبت - 3 افزایش فعالیت جسمانی -4 افزایش روابط اجتماعی -5 افزایش صمیمیت -6 افزایش خلاقیت -7 کاهش توقعات -8 خود بودن -9 برنامهریزی و سازماندهی -10 زندگی در زمان حال -11 دوری از افکار نگران کننده -12 اولویت دادن به شادی -13پرورش شخصیت سالم -14پرورش شخصیت اجتماعی
مبانی پژوهش
تحقیقات بسیاری در زمینه شادکامی و همینطور در مورد کاهش درد انجام شده که برخی از این تحقیقات موید رابطه مستقیم آن با سیستم ایمنی وسلامت عمومی فرد می باشد.پژوهش های انجام شده نشان می دهند که شادمانی نقطه،مقابل افسردگی است و افسردگی موجب تضعیف سیستم ایمنی بدن می شودکه سلامت افراد را تحت شعاع قرار می دهد
عابدی، - - 1383در پژوهش با عنوان اثر بخشی آموزش شناختی-رفتاری فوردایس بر شادکامی،اضطراب،افسردگی دانشجویان دانشگاه اصفهان به این نتیجه رسیدکه با این برنامه میتوان شادکامیدانشجویان را افزایش داد اجرای این برنامه علاوه بر افزایش شادکامی،کاهش اضطراب و افسردگی را نیز به همراه داشته است.
کامیاب - - 1388پژوهشی با عنوان بررسی اثر بخشی آموزش شادمانی به شیوه فوردایس بر افزایش شادمانی بیماران مبتلا به دیابت شهرستان بهبهان انجام دادند که در نهایت دریافتند که آموزش شادمانی به افزایش شادمانی بیماران موثر است.]
عبدالهی - - 1391تحقیقی را با عنوان تاثیر آموزش شادکامی بر فشار خون و شادکامی بیماران مبتلا بر فشارخون بودند انجام دادند که دریافتند فشار خون گرو آزمایشی به شکل قابل توجهی کاهش پیدا کرده است.
یوسفی لویه - - 1389درپژوهشی به منظور تاثیر آموزش شادکامیبه شیوه شناختی- رفتاری فوردایس بر سلامت عمومی و هوش هیجانی دانشجویان انجام شد.نتایج حاصل تفاوت معناداری را بین میانگین نمرات هوش هیجانی دوگروه نشان داد همچنین آموزشهایی که به منظور افزایش شادکامیبه دانشجویان داده شد توانسنه است هوش هیجانی آنان را افزایش دهد.
فوردایس - - 1983در پژوهش با اجرای آموزش شادکامی بر روی افراد شرکت کننده نشان داد میزان شادکامیافراد 81 درصد افزایش یافته و شادکامی36 درصد آنان به میزان بسیار زیادی افزایش یافته و به 89درصد آنان با این برنامه درپایان دادن به ناراحتی ها کنار آمدن با مشکلات واز بین بردن روحیه افسرده کمک نموده است.
مه یرز - 2000 - 1 نشان داده است که شادی میتواند سلامت جسمانی وروانی را بهبود بخشد. افرادی که شاد هستند بیش تر احساس امنیت میکنند، آسان تر تصمیم میگیرند، روحیه ی مشارکتی بیش تری دارند واز کسانی که با آن ها زندگی میکنند راضی تر اند
پژوهشها نشان داده اند که پذیرش بیشتر درد با کارکرد اجتماعی، جسمی و روان شناختی بهتر همراه است.در پژوهش ویکسل - 2010 - 2 سطح پذیرش درد توانست علاوه بر پیش بینی میزان تداخل درد در زندگی روزانه و نیز سطح سلامت جسمی و روان شناختی، شدت درد را نیز پیش بینی نماید .نتایج برخی مطالعات حاکی از آن است که پذیرش در مقایسه با تعدادی از راهبردهای مقابله با درد، .پیش بینی کننده قوی تری برای پریشانی و ناتوانی است
مسگریان در پژوهشی با عنوان نقش پذیرش درد در کاهش شدت درد و ناتوانی بیماران مبتلا به درد مزمن به این نتیجه دست یافتند که پذیرش درد مزمن از عوامل مهم و مؤثر بر میزان ناتوانی ادراک شده در بیماران درد مزمن است .بنابراین جهت به حداقل رساندن ناتوانی، علاوه بر کاهش شدت درد، می توان استفاده از روش های درمانی را که بر افزایش میزان پذیرش درد مزمن تمرکز دارند، پیشنهاد کرد
تحقیقات بسیاری در مورد شیوع سندرم پیش از قاعدگی و اختلال ملال پیش از قاعدگی صورت گرفته است که در هر تحقیق میزانی را برای شیوع این اختلال در نظر گرفته اند که با وجود اینکه سندرم پیش از قاعدگی یک مشکل جهانی است، اما فرهنگ های مختلف،به طور متمایزی برنشانه های جسمانی و هیجانی آن تأکید میکنندکه این تفاوت در میزان شیوع با توجه به فرهنگها و جوامع مختلف و راهکارهای مقابله ای افراد می تواند تحت تاثیر بیولوژی محلی که ممکن است شیوع سندرم را تحت تأثیر قرار دهد باشد و احتمالات زیادی وجود دارد که درد و ناراحتی میتواند به شیوه های گوناگون وابسته به سنتها باشد، به این معنی که تجربه PMS/PMDمی تواند حداقل تاحدی یک عارضه خاص فرهنگی باشد در هر تحقیق به صورت متفاوت آمده است