بخشی از مقاله
چکیده
هدف از این تحقیق بررسی تاثیر تمرینات ویلیامز بر روی افراد مبتلا به کمردرد غیراختصاصی می باشد. جامعه آماری تحقیق حاضر تعداد 24 نفر ازافراد مبتلا به کمردرد مزمن تشکیل دادند. که به طور تصادفی در گروه تجربی - تمرینات ویلیامز - - 12 نفر - و گروه کنترل - 12 نفر - قرار داده شدند. شدت درد بر اساس پرسشنامه مک گیل مورد ارزیابی قرار گرفت. برای گروه تجربی به مدت هشت هفته، هفته ای سه جلسه و هر جلسه 60 دقیقه تمرینات ویلیامز اعمال شد.
گروه کنترل در این مدت هیچگونه حرکات اصلاحی انجام ندادند. در آغاز و پایان دوره از آزمودنی ها پیش و پس آزمون به عمل آمد. اطلاعات جمع آوری شده توسط روش آزمون تی مستقل و زوجی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. در گروه تمرینی نمره درد مکگیل از 15/6 3/4 به 5/1 2/8 تغییر یافت 0/05 - - P در میزان کاهش درد نسبت به قبل از تمرین در گروه تجربی مشاهده شد.
اما در گروه کنترل نمره درد مک گیل از 23/2 4/5 به 21/3 3/5 تغییر یافت - - P 0/05 که تغییرات
معناداری مشاهده نگردید. مطالعه حاضر نشان داد که تمرینات فلکسوری ویلیامز درد افراد مبتلا به کمردرد غیراختصاصی را کاهش می دهد. و بعد از هشت هفته تغییر معناداری در افراد مبتلا به کمردرد غیراختصاصی در گروه کنترل که تمرین دریافت نکردند دیده نشد.
مقدمه
ستون فقرات شامل 33 مهره است که پنج مهره به هم جوش خورده و خاجیرا تشکیل می دهد و 4 مهره دیگر نیز به هم جوش خورده و دنبالچه را شکل می دهد، 24 مهره نیز منفرد و دارای قابلیت حرکتی می باشد. این 24 مهره به 7 مهره گردنی، 12 مهره پشتی و 5 مهره کمری در ناحیه کمر تقسیم شده است. مهره های کمری بزرگترین و متحرک ترین مهره های ستون مهره می باشند و بیشتر وزن بدن توسط همین مهره ها تحمل می شود.
زائده های مفصلی فوقانی و تحتانی این مهره ها بزرگتر بوده و این امر موجب می گردد که حرکات چرخشی ستون مهره ها حول محور عمودی محدود شود. پنجمین مهره کمری که با استخوان خاجی مفصل شده است امکان تحرک بیشتری را دارا می باشد. در مقطع ساجیتال دو دسته از لیگامان ها را می توان مشاهده کرد، از یک طرف تمام لیگامان هایی که در طول ستون فقرات کشیده می شوند.
یعنی لیگامان های طولی قدامی و از طرف دیگر لیگامان های قطعه ای که بین قوس های مهره ای کشیده شده است. کمردرد یا درد ستون فقرات شایع ترین عارضه عضلانی استخوانی است در حدود 50 تا 80 درصد افراد عادی کمردرد را در طول زندگی خود تجربه می کنند و در حدود 80 درصد از مشکلات ستون فقرات در ناحیه کمر رخ می دهد. از دیدگاه سلامت شغلی کمردرد از مهم ترین دلایل غیبت از کار،ناتوانی شغلی،از کارافتادگی و نیز پرداخت غرامت شغلی است.
هر چه دوره این بیماری طولانی تر باشد احتمال بهبود و برگشت به کار کمتر می شود. از لحاظ تعریف کمردرد با منشا ناشناخته، با سابقه بیش از سه ماه و بدون وجود هر گونه علائم پاتولوژیک، کمردرد مزمن نامیده می شود. روش های درمانی متفاوتی برای درمان کمردرد ذکر شده است از قبیل طب سوزنی،روش های فیزیکی، دارودرمانی. ناهنجاری های اسکلتی که بیشتر در اثر بی تحرکی و بکارگیری الگوهای نادرست بوجود میآید، باعث بروز مشکلات فراوانی درجامعه می شودکه از این نوع مشکلات می توان به هزینه درمان این ناهنجاریها،مشکلات افسردگی و روحی روانی ناشی از بدشکلی بدن و پایین آمدن کارایی جسمانی شخص درنتیجه پایین بودن بازده کاری نام برد. وظیفه علم حرکات اصلاحی شناسایی و درمان این گونه ناهنجاری های وضعیتی است.
یکی از این نوع ناهنجاری های وضعیتی، قوس کمری افزایش یافته است. از طریق تمرینات ورزشی با هدف در قالب حرکات اصلاحی، می توان به بسیاری از افرادی که دارای قوس غیر طبیعی ناحیه کمری هستند، یاری رسانید تا از بروز ناهنجاری ها و عوارض پاتولوژیک پیشگیری کرده وازهزینه های هنگفت درمان کاست. آمارهای سازمان بهداشت جهانی حاکی از بروزکمردردهای مزمن با درصد بالادر بین طبقات مختلف اجتماعی است که به احتمال زیاد یکی از علت های اصلی بروز آن ، تغییر انحنای ستون مهره ها بویژه در ناحیه ی کمر - افزایش قوس کمر - و نبود توازن مناسب در قدرت عضلات لگن و کمر می باشد.
عادات حرکتی نامناسب و فقر حرکتی دوران رشد از علل عمده ناهنجاری های اسکلتی محسوب می شوند. تمرینات ویلیامزاین برنامه تمرینی در دهه 1930 میلادی معرفی شد و به صورت وسیعی برای سه تا چهار دهه بعد نیز از آن استفاده گشته و بعضی جنبه های آن هنوز بکار برده می شود. ویلیام در مقدمه برنامه تمرینی خود توصیه می کند: به یاد داشته باشید، همواره به گونه ای بنشینید، بایستید، راه بروید و بخوابید که گودی کمرتان حداقل باشد. او چند تمرین اصلی را معرفی کرده است که در فصل سوم تحقیق حاضر به آن پرداخته شده است. هدف کلی از تحقیق حاضر، بکار بردن ورزش های ویلیامز جهت کاهش کمردرد میباشد.
روش تحقیق
تخقیق حاضر در نظر دارد به بررسی تاثیر تمرینات ویلیامز بر زنان مبتلا به کمردرد مزمن بپردازد. جامعه آماری تحقیق حاضر تعداد 24 نفر ازافراد مبتلا به کمردرد مزمن تشکیل دادند . که به طور تصادفی در گروه تجربی - تمرینات ویلیامز - - 12 نفر - و گروه کنترل - 12 نفر - قرار داده شدند. شدت درد بر اساس پرسشنامه مک گیل مورد ارزیابی قرار گرفت. برای گروه تجربی به مدت هشت هفته، هفته ای سه جلسه و هر جلسه 60 دقیقه تمرینات ویلیامز اعمال شد.
گروه کنترل در این مدت هیچگونه حرکات اصلاحی انجام ندادند. برنامه تمرینی شامل دو مرحله گرم کردن و اجرای تمرینات اختصاصی بوده است. مرحله گرم کردن به مدت 15 دقیقه شامل، تمرینات سبک هوازی مثل دوچرخه به مدت 5 دقیقه، دویدن آرام و تمرینات کششی جهت عضلات تنه ، خم کننده، دور کننده و نزدیک کننده های مفصل ران، عضلات همسترینگ، عضلات پشت ساق پا می شد. پس از انجام مرحله گرم کردن،آزمودنی ها وارد مرحله اجرای تمرینات اختصاصی میشدند
این تمرینات شامل تمرینات کششی و قدرتی بود و به مدت 8 هفته و هر هفته 3 جلسه و هر جلسه به مدت 60 دقیقه انجام گردید. شدت تمرین برای هر آزمودنی براساس آستانه تحمل پذیری تمرین آزمودنی ها کنترل شد. به طوری که با ادامه تمرینات، افراد بدون آنکه احساس خستگی داشته باشند تمرینات را با تکرار بیشتر و زمان استراحت کمتر انجام می دادند.
در پایان تمرین نیز 5 تا 10 دقیقه به سرد کردن و برگشت به حالت اولیه اختصاص داده می شد. تمرین اول کششی برای افزایش انعطاف پذیری عضلات بازکننده کمر و در نتیجه افزایش دامنه حرکتی کمربود. که در این تمرین فرد به صورت طاقباز خوابیده و ران و زانوهایش را به داخل سینه خم کرده - - Knee to chest تمرین دوم کششی، نیز به منظور افزایش انعطاف پذیری عضلات خم کننده ران بود.
در این تمرین فرد می ایستاد و یک پا را از پشت با دست مخالف می گرفت. در حالی که زانو خم بود پا را به سمت عقب می کشید، این حرکت موجب کشش عضلات خم کننده ران اعم از سوئز خاصره ای و راست رانی می باشداین حرکت با پای دیگر نیز انجام می شد. تمرین سوم کششی، جهت افزایش انعطاف پذیری عضلات همسترینگ بود. دراین تمرین فرد نشسته با زانوی صاف و زانوی دیگری خم می باشد.
آزمودنی سعی میکند دست ها را به نوک پنجه پای خود نزدیک کند. و این حرکت را با پای دیگر نیز انجام می داد. تمرین چهارم کششی،به منظور افزایش انعطاف پذیری عضلات خم کننده ران بود. در این تمرین فرد در وضعیت شبیه استارت دو و میدانی قرار می گرفت.
این تمرین موجب افزایش انعطاف پذیری عضله ی سوئز خاصره می گردد. تمرینات کششی از 10 ثانیه در هفته اول شروع و به 30 ثانیه در هفته آخر رسید. . هر تمرین کششی به صورت آرام و کنترل شده اجرا می شد. از میان تمرینات کششی ایستا و پویا،تمرینات کششی ایستا انتخاب شد زیرا در تمرینات پویا،خطر صدمه به بافت عضله بسیار بیشتر است،برای تاثیرگذاری بیشتر هر تمرین پنج بار تکرارمی شد.
نخستین تمرین تقویت عضلات شکم،تمرین partial sit up بود. زیرا در این تمرین،عضلات ناحیه شکم درگیرمی شود. در این تمرین زانو ها و ران ها خم و کف پاها بر روی زمین قرار داشتند،در حالیکه دست ها بر روی سینه قرار داشت فرد به آرامی به حالت نشسته در می آمدتمرین دوم جهت تقویت عضلات ناحیه شکم،فرد به پشت با زانوهای خمیده دراز می کشید و ناحیه کمر را به زمین فشار می داد. تمرین سوم، تمرین پل زدن بود، در این تمرین در حالی که فرد در وضعیت طاقباز قرار می گرفت، باسن خود را از روی تخت بلند می کرد.
تمرین چهارم، جهت تقویت عضله سرینی بزرگ بود. در این تمرین فرد به حالت چهار دست وپا قرار می گرفت و یک پا را در حالی که از ناحیه زانو خم بود به سمت بالا می برد. مدت زمان نگهداری انقباض در تمرینات فوق، 10 ثانیه بود و فرد می بایست در حین اجرای حرکت ریتم طبیعی تنفس خود را حفظ کند. تمرینات با 10 تکرار شروع شد و درپایان هفته هشتم به 30 تکرار رسید.
در پایان هر جلسه تمرین حدود 5دقیقه سرد کردن و برگشت به حالت اولیه وجود داشت.
یافته ها
در گروه تمرینی نمره درد مک گیل از 15/6 3/4 به 5/1 2/8 تغییر یافت - P 0/05 - در میزان کاهش درد نسبت به قبل از تمرین در گروه تجربی مشاهده شد. اما در گروه کنترل نمره درد مک گیل از 23/2 4/5 به 21/3 3/5 تغییر یافت که تغییرات معناداری مشاهده نگردید. در ابتدا آزمون کلموگروف اسمیرنوف به منظور بررسی نرمال بودن داده ها اجرا شد و براساس نتایج بدست آمده توزیع داده ها در همه متغیر ها طبیعی و نرمال گزارش شد. در آغاز و پایان دوره از آزمودنی ها پیش و پس آزمون به عمل آمد. اطلاعات جمع آوری شده توسط روش آزمون تی مستقل و زوجی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.