بخشی از مقاله


تاثیر برنامه ورزشی منظم هوازی بر علائم وازوموتور (گرگرفتگی) در زنان یائسه

خلاصه
سابقه و هدف: بسیاری از زنانی که به دوران یائسگی رسیده اند علائم وازوموتور (گرگرفتگی) را تجربه می کنند که علت دقیق بروز آن مشخص نیست اما برخی معتقدند که بین سطوح FSH و گرگرفتگی ارتباط وجود دارد. از آنجائیکه افزایش خطر بیماریهای مزمن به دنبال هورمون درمانی وجود دارد امروزه توجه ویژه ای به فعالیتهای ورزشی جهت درمان گرگرفتگی می شود. لذا این مطالعه به منظور بررسی تاثیر یک برنامه ورزشی منظم هوازی بر روی علائم وازوموتور (گرگرفتگی) انجام شد.
مواد و روشها: این مطالعه نیمه تجربی بر روی ۲۰ زن یائسه سالم و بی تحرک با میانگین سنی ۴/۳+-۵۳/۶ سال، که در هر ۲۴ ساعت، حداقل ۵ بار گرگرفتگی را تجربه می کردند، انجام شد. افراد به طور تصادفی انتخاب و در دو گروه کنترل (۱۰ نفر) و آزمایش (۱۰ نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش، برنامه تمرینی شامل پیاده روی با شدت ۶۰ تا ۷۰ درصد ضربان قلب بیشینه (MHR) را ۳ جلسه در هفته و به مدت ۱۰ هفته انجام دادند. اما گروه کنترل در هیچگونه برنامه ورزشی شرکت نکردند. نمونه های خونی قبل و بعد از اجرای برنامه تمرینی جمع آوری و غلظت FSH به روش RIELE اندازه گیری گردید. همچنین سطوح گرگرفتگی در دو نوبت قبل و بعد از برنامه ورزشی با استفاده از پرسشنامه کاپرمن اندازه گیری و با هم مقایسه شدند.

یافته ها: میانگین سطح FSH سرم و گرگرفتگی زنان یائسه در گروه کنترل در قبل از تمرینات ورزشی (به ترتیب ۱۳/۸+-۵۲/۱ و ۱/۹۳+-۹/۲ واحد بر لیتر) نسبت به بعد از دوره تمرینی (۱۴/۱+- ۵۳/۴ و ۲/۵+-۸/۸ واحد بر لیتر) تغییرات معنی دار نداشت. اما میانگین سطح FSH سرم و گرگرفتگی در گروه آزمایش بعد از تمرین (۱۱/۸+-۴۶/۱ و ۲/۱ +- ۶ واحد بر لیتر) بود که نسبت به قبلی (۱۱/۱+-۵۱/۸ و ۱/۹۳+-۹/۲ واحد بر لیتر) از دوره تمرینی کاهش معنی داری یافت (۰/۰۰۱ =p). نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان داد که برنامه ورزشی منظم هوازی، سطوح FSH سرم زنان یائسه و علائم وازوموتور را کاهش می دهد. لذا ضروری است با اتخاذ تدابیری چون تغییر سبک زندگی از کم تحرکی به فعالیت ورزشی، در جهت بهبود علائم وازوموتور زنان یائسه و ارتقاء سلامت و تندرستی جسمانی آنها کمک کرد.

واژه های کلیدی: وررنس هواری، زنان بانسه، عالانم واروموتور، گرگرفتگی

مقدمه :
حدود ۶۵ الی ۷۵ درصد زنان یائسه علائم وازوموتور را که شامل گرگرفتگی و تعریق شبانه است را گزارش می کنند. گرگرفتگی احساسی گرمای شدید در قفسه سینه، سر و گردن می باشد که اغلب با تعریق شبانه همراه است (۱). علت اصلی گرگرفتگی، هنوز به طور کامل شناخته نشده است. ریسک فاکتورهایی مانند سیگار کشیدن، یائسگی قبل از ۵۲ سال، مصرف الکلی، قاعدگی قبل از ۱۲ سال، داشتن سابقه قاعدگی نامنظم، سطوح استروژن پائین، سطوح FSHبالا قبل ازیائسگی و سطوح TSH بالا پس ازیائسگی و سطوح پائین فعالیت بدنی بر گرگرفتگی نقش دارند. علت واقعی عارضه گرگرفتگی مشخص نیست، اما اخیراً تغییرات هورمونی در طول یائسگی را در ایجاد گرگرفتگی دخیل میدانند (۳-۱). چنانچه افزایش سطوح FSH و LH خون و کاهش سطوح استروژن خون، افزایش هورمون آدرنوکورتیکوتروپیک، هورمون رشد و کورتیزول، ارتباط قوی با گرگرفتگی دارند (۴). محققان همچنین نشان دادند که سطوح بالای FSH، به عنوان شاخص معتبری از وقوع گرگرفتگی محسوب می گردد. نتایج تحقیقات WOOdS و همکاران نشان داد که شدت گرگرفتگی، بطور مثبت و معنی داری با سطوح FSH همبستگی دارد (۳). Randolph و همکاران نیز نتایج مشابهای را گزارش کردند (۴). Guthrie) و همکاران نیز نشان دادند که سطوح بالای FSH و سطوح پایین فعالیت بدنی منجر به افزایش گرگرفتگی در زنان یائسه می شود (۵). همچنین کاهش سطوح استروژن خون پس از یائسگی، خود عامل مؤثری در افزایش سطوح FSH و LH و تحریک مرکز وازوموتور و در نتیجه وقوع گرگرفتگی محسوب می گردد (۶). شیوههای درمانی مختلفی برای کاهش گرگرفتگی پیشنهاد شده است که از جمله می توان به هورمون درمانی، کاهش مصرف کافئین و الکل، تغییر در سبک زندگی و شرکت در فعالیتهای ورزشی اشاره نمود(۲). از آنجائیکه هورمون درمانی، با افزایش خطر بیماریهای مزمن همراه است، محققین به طور افزایندهای به کنترل علائم وازوموتور از طریق رویکردهای رفتاری همچون شرکت در فعالیتهای ورزشی توجه ویژه ای نموده اند (۱). در جدیدترین بیانیه انجمن آمریکای شمالی درباره معالجه گرگرفتگی، فعالیت جسمانی را به عنوان اولین مرحله کنترل گرگرفتگی توصیه می کنند (۱). چنانکه مطالعات متعددی، شیوع کمتر یا شدت پائین تر گرگرفتگی در بین زنان فعال از نظر جسمانی و همچنین اثرات حمایتی بالقوه فعالیت جسمانی را در کاهش گرگرفتگی گزارش کرده اند (۸-۶ و ۱)، با این وجود، مطالعات دیگر هیچ ارتباطی را بین انجام فعالیت ورزشی و وقوع گرگرفتگی نشان ندادهاند (۱). HaZel تمرینات منظم را عامل مؤثری در کاهش وقوع و شدت گرگرفتگی عنوان کرده است (۹). Shanafelt و همکاران نیز اشاره کردهاند که ورزش می تواند برای کاهش گرگرفتگی مفید باشد (۱۰). برخی محققین نیز تأثیر فعالیتهای بدنی را بر روی علائم وازوموتور و گرگرفتگی، مثبت ارزیابی کرده و گزارش کردهاند که افزایش فعالیت بدنی در سالهای قبل از یائسگی، با کاهش علائم وازوموتور در طول سالهای گذر از یائسگی همراه میباشد (۱۲ و ۱۱ و ۱).
Shafarinejad و همکاران گزارش کردند که سطوح FSH سرم به دنبال ۱۲ هفته تمرینات ورزشی هوازی در زنان کاهش می یابد (۱۳). Vannanen و همکاران نیز کاهش سطوح FSHسرم را در مردان بزرگسال به دنبال ۴ روز پیاده روی گزارش کردند (۱۴)، تحقیقات متعددی که تاثیر فعالیتهای ورزشی را در کاهش شدت و وقوع گرگرفتگی گزارش نموده اند، بر نقش تمرینات منظم هوازی شدت متوسط، بیشتر از سایر فعالیتهای ورزشی تائید کردهاند (۱۶ و۱۵ و ۹ و ۸). چنانچه HaZel، در مطالعه ای روی زنان سوئدی، نقش تمرینات منظم هوازی شدت متوسط را در کاهش تعداد و شدت گرگرفتگی بسیار مؤثر دانسته اند (۹). Ueda و همکاران، نیز گزارش کردند که ورزش شدت متوسط، در کاهش و ممانعت از پوکی استخوان و وقوع گرگرفتگی پس از یائسگی مؤثر است (۱۱). اما Miller و همکاران عدم تغییر معنی دار سطوح FSH سرم را در زنان چاق و نابارور به دنبال ۱۲ هفته تمرینات ورزشی شدت متوسط گزارش کردند (۱۷). با این وجود، مطالعات بسیار اندکی درباره تاثیر فعالتهای ورزشی بر علائم واز موتور موجود است. با توجه به اینکه علائم واز موتور توسط اکثریت زنانی که در حال گذر از یائسگی هستند، گزارش می شود و گرگرفتگی دلیل اصلی ملاحظات پزشکی در طی این مرحله از زندگی این افراد میباشد، و همچنین با در نظر گرفتن مشکلات ناشی از هورمون درمانی و درمان پزشکی، به نظر می رسد برای کمک به این افراد، بیشتر انتظارات، بر روی ورزش معطوف گردد. از طرف دیگر با توجه به وجود ارتباط بین گرگرفتگی با سطوح FSH و نقش احتمالی
فعالیت های ورزشی هوازی در بهبود علائم وازوموتور (گرگرفتگی)، این مطالعه به منظور بررسی تأثیر یک برنامه ورزشی منظم هوازی روی گرگرفتگی زنان یائسه انجام شد.

مواد و روشها
این مطالعه نیمه تجربی بر روی ۲۰ نفر زن یائسه سالم و بی تحرک داوطلب در شهرستان اورمیه انجام شد. افراد از بین ثبت نام کنندگان در باشگاههای ورزشی که قصد شرکت در برنامه های ورزشی را داشتند، بر اساس فراخوان و تکمیل پرسشنامه های تندرستی (شامل عواملی مانند سابقه بیماریهای فردی و خانوادگی، داروهای مصرفی و...) و فعالیت بدنی و رضایت نامه جهت شرکت در تحقیق که بر اساس تجربه محققان تنظیم شده بودند (۱) و همچنین ویزیت توسط پزشک متخصص انتخاب شدند. روایی این پرسشنامه ها با روشهای آزمون مجدد و تأیید مراجع علمی ذی صلاح و مقایسه آماری با پرسشنامه های موجود بدست آمد. همگی متاهل و دارای تحصیلاتی در حد دیپلم بودند و حداقل مدت ۱ تا ۷ سال از دوران یائسگی آنان سپری شده بود، از جمله معیارهای شرکت در تحقیق کم تحرکی، تندرستی، تجربه حداقل ۵ بار گرگرفتگی در هر ۲۴ ساعت و عدم مصرف دارو و هورمون درمانی بوده است (۱۱ و ۱). سپس این افراد به روش تصادفی به گروه کنترل (۱۰ نفر) و آزمایش (۱۰ نفر) تقسیم شدند.
برنامه ورزشی:
برنامه تمرینی، شامل تمرینات پیاده روی به مدت ۱۰ هفته بود. به این ترتیب که زنان یائسه تمرین پیاده روی را با شدت متوسط ۶۰ تا ۷۰ درصد (بر اساس رابطه کارونن و معادله سن - ۲۲۰) ۳ جلسه در ضربان قلب هفته در ساعت ۱۱ صبح انجام می دادند. گروه آزمایش، در ۲ هفته اول تمرینات، حدود ۳۰ تا ۳۵ دقیقه با شدت ۶۰٪ ضربان قلب بیشینه به پیاده روی پرداختند. هر جلسه شامل ۵ دقیقه گرم کردن، ۳۰ دقیقه پیاده روی مدام و ۵ دقیقه سرد کردن بود. علائم حیاتی (مانند فشار خون، ضربان قلب) قبل و بعد از هر جلسه تمرین اندازه گیری شدند. همچنین ضربان قلب در حین فعالیت با استفاده از ضربان سنج پولار ساخت کشور فنلاند کنترل و اندازه گیری شد. بعد از ۲ هفته اول، شدت تمرین به ۷۰ درصد ضربان قلب بیشینه و مدت تمرین به ۳۰ تا ۳۵ دقیقه افزایش یافت و افراد گروه آزمایش تا پایان هفته ۱۰ تمرینات را با این شدت و مدت دنبال نمودند. گروه کنترل در برنامه تمرینهای مورد نظر و هیچگونه فعالیت ورزشی دیگری شرکت نداشتند.

اندازه گیری نمونه های خونی و علائم وازوموتور:
اندازهگیری نمونههای خونی شامل FSH سرم (شاخص گرگرفتگی)، در ۲ مرحله انجام گرفت. ابتدا، در شرایط ناشتا، مقدار ۵ میلی لیتر خون از ناحیه ورید بازوئی در وضعیتهای پایه و پایان ۱۰ هفته تمرینات پیاده روی از هر دو گروه جمع آوری شد. سپس در طی مراحل آزمایشگاهی خاصی، غلظتهای FSH به روش ELISA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نتایج بصورت (IU/L) گزارش گردید. همچنین بمنظور سنجش علائم وازوموتور (گرگرفتگی) آزمودنی ها در دو نوبت قبل و بعد از برنامه ورزشی مورد نظر، پرسشنامه کاپرمن را که دامنه گرگرفتگی آن از ۱۲- ۰ می باشد را تکمیل نمودند (۱۱). داده ها با استفاده از آزمونهای آماری اهمبسته و کوواریانس تجزیه و تحلیل گردید و سطح معنی داری ۰/۰۵ > p معنی دار در نظر گرفته شد.
یافته ها میانگین سنی ۳/۳+-۵۳/۶ سال، قد ۶/۰۲+-۱۵۶ سانتی متر، وزن 14.6 +-۷۴/۳ کیلوگرم، و شاخص توده بدنی ۵/۳۱+- ۴/ ۳۰ کیلوگرم/ متر بود. در گروه کنترل میانگین مقادیر FSH قبل از برنامه ورزش هوازی (۱۳/۸+-۵۲/۱) و پس از برنامه ورزشی (۱۳/۱+-۵۳/۳) بر حسب واحد بر لیتر بود که تفاوت معنی داری مشاهده نشد. اما در گروه تمرین، میانگین مقادیر FSH در پیش از برنامه ورزشی هوازی
(۱۱/۱+-۵۱/۸) و پس از برنامه ورزشی مذکور (۱۱/۸ +- ۴۶/۱) بود که از نظر آماری تفاوت معنی داری وجود داشت (۰/۰۰۱ = p) (جدول ۱).

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید