بخشی از مقاله

چکیده :

از دیر باز انسانها در مواجه با رخدادهای طبیعی و زیستی خود روش ها و آداب مختلفی را به کار می گرفتند که نشآت گرفته از باورها و اعتقادات آنها بود. از جمله این رفتارهای متغییر در طول تاریخ بشر، نحوه تدفین و آداب مرتبط به آن بوده است.گاه این آداب و رسوم خاص یک منطقه و گاه با ورود کوچگران و یا مهاجمان به منطقه ای وارد می شود. بررسی چگونگی شکل گیری ریشه های آن می تواند به نوعی مارا به شناخت بهتر آداب و رسوم هر حکومتی و یا هر قومی در مقطع خاصی از تاریخ یک کشور نائل آورد.

با ورود ایلخانان مغول به ایران؛ خواه ناخواه آداب و رسوم مردم کهن ایران دست خوش تغییرات و آغشته به رسومات میهمانان جدید فلات ایران می شد.مغولان که تا پیش از تشکیل حکومت ایلخانی آداب و رسوم طایفهای خود را حفظ کرده بودند؛ حال با به اوج رسیدن حکومتشان در ایران و پذیرش اسلام می بایست دچار تغییراتی در نوع معیشت،آداب اجتماعی و رسوم بشوند.

سوال اصلی در این پژوهش این است که تاثیر تحولات مذهبی دوران غازان خان و جانشینش اولجایتو به عنوان آغازگران تحولات شیعی در عصر ایلخانی در آیین های تدفین به چه میزان بوده است. این پژوهش پس از بیان آداب و رسوم عزاداری و تدفین ایلخانان، به صورت خاص نگاهی بر تحول آنها پس از گرایشات شیعی خواهد داشت؛ که در این میان با استفاده از متون تاریخی و مدارک فرهنگی موجود، به معرفی و ریشه یابی این آداب و سنن مرسوم عصر ایلخانی، در آیین های تدفین و عزاداری خواهد پرداخت.

مقدمه

در بررسی آنچه که در تاثیر و تاثرات فرهنگها بر یکدیگر مهم است، لازم است بدانیم که با یک دید جامع الاطراف و منطبق بر ویژگیهایی چون پیشینه، شرایط فرهنگی و چگونگی و میزان تاثیراتمیبایست به موضوع نگریسته شود. در بحث مورد نظر سوالاتی مطرح میشود که پس از ورود مغولان به ایران به چه میزان از سنن و فرهنگ مردم ساکن در فلات ایران تاثیر پذیرفتند و این تاثیرات در کدام حوزهها بود؟

با یک بررسی دقیقتر در دوره موسوم به ایلخانان این نکته را در مییابیم که کوچروان مغول به هیچ عنوان سوغاتی جز خشونت با خود به ایران نیاوردند اما به راستی تحت تاثیر تفکرات میزبانان خود همواره راه و رسمی را در پیش گرفتند که گاه موجبات تعجب است. پیشرفتهایی در علوم، هنر، سیاست و فرهنگ آغاز میشود. گویی پس از قرنها حضور اعراب و اتراک و پس از آن هجوم ویرانگر مغول اکنون فصل شکوفایی رسیده.

همواره در طی تاریخ ایرانیانی کنار دست پادشاهان و میهمانان حاکم بر ایران بودند که اگرچه تحت عناوینی چون وزیر یا قائم مقام یا مشاور یا صد اعظم بودند اما تفکر آنان بود که میهمانان نا آشنا به شرایط اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی ایران را هدایت مینمود. حال در مقولهی فرهنگ نیز تا دورهی غازان این حکام اگرچه آشنا به مذهب ایرانیان شده بودند اما بالاخره با شیعه شدن غازان روند تاثیرات مذهبی ایرانیان مسلمان بر آنها بیشتر و بیشتر شد. به نحوی که در زیر به آن اشاره خواهد شد.

مغولستان از دیربازمحل اقامت اقوام بدوی وصحراگردی بودهکه اغلب مشغول جنگ، غارت کاروانیان، وشکاربودند.این سرزمین که در قلب آسیا واقع شده به وسیله کوه های بلندوصحراهای خشک محصورشده است. برخی براین باورند که خاستگاه اصلی مغولان تایگا وجنگلهای سیبری بوده است. باظهور چنگیز وایجاد امپراتوری مغول، تحولات زیادی در زندگی مغولان پدید آمد ودو ملت آسیایی چین وایران، صحراگردان را به سوی شهرنشینی سوق دادند.قبل ازبنای امپراتوری مغول توسط چنگیزخان درمناطق مختلف آسیای مرکزی اقوام متعددی ازترکو مغول زندگی می کردند، که اغلب اوقات باهم جنگ داشتند. صحرای گبی که ازلحاظ منابع حیاتی ونظام اقتصاد شبانی دچارفقربود، دیگر نمی توانست پاسخگوی نیازهای این قوم باشد 

درایران سلطان محمدخوارزمشاه بعدازفتوحاتی که لشکریان اودرآسیای مرکزی به دست آوردند عزم تسخیر چین کرد وپس ازآن که شنید چنگیزخان مغول بلاد اویغور را تحت تبعیت خود درآورده ودرسال - 613 - برپکن پایتخت چین شمالی مسلط شده است.پس از راه مسالمت با او وارد شد و معاهده ای بین آنها صورت گرفت.پس از فراز و نشیب های مختلف، غضب مغولان بیش ازپیش برانگیخته شد وزمینه هجوم مغول به ممالک اسلامی رافراهم ساخت

چنگیزخان جنگ را آغاز کرد وسپاهیان مغول پس ازغلبه برمناطق وسیع شرقی قلمروخوارزمشاهیان بازهم جداگانه حمله می کردند، سلطان محمدخوارزمشاه بدون هیچ مقاومتی درمقابل لشکرمغول ازشهری به شهر دیگر میگریخت بعد از او جلال الدین پسرسلطان محمد باسپاه اندکی که دراختیارداشت دربعضی مناطق لشکرمغول راشکست داد، ولی حملات پی درپی مغول اورا مغلوب ساخت

چهل سال پس از شکست و فرار سلطان محمد خوارزمشاه، در سال 653 ه ق 1255 - میلادی - مغولان بار دیگر با سپاهی به رهبری هلاکوخانبه ایران آمدند. اما اینان با سپاه پیشین یعنی سپاه چنگیز، که به قصد تاخت و تاز آمده بودند، تفاوت بسیاری داشتند. این نسل تازه از مغولان در این مدت با ایران بیشتر آشنایی پیدا کرده و از غارتگری و وحشیگری عهد چنگیز، به مراتب معتدلتر و مجربتر به نظر میرسیدند. لشکرکشی هلاکو بر خلاف چنگیز، با طرح و نقشهای پیش پرداخته همراه بود. منازل بین راه از پیش تعیین و راه گذار لشکر آماده و حتی پلها و گذرگاه بازسازی شده بود.

این بار تجربه به فرمانروایی مغول نشان داده بود که برای ایجاد یک قدرت پایدار در ایران، برچیدن بساط خلافت بغداد و اسماعیلیه ضرورت دارد و آنها میبایست به جای کشتار و تخریب بیهوده و بینقشه، این دو قطب متضاد دنیای اسلام را که به خاطر جنبه مذهبی خویش، مانع از استقرار فرمانروایی آنها در ایران به شمار میآمدند، از میان بردارد

اباقاخان وجانشینان دیگرهلاکو راکه ازتاریخ مرگ اوتا انقراض این سلسله درایران سلطنت کرده اند سلسله سلاطین ایلخانیان میگویند. وسلسله ایلخانان ازتاریخ جلوس اباقاخان به تدریج نفوذ مغول وحکم خوانین اصلی مغولستان درایران ازبین میرود وجانشینان هلاکو راه ورسم سلاطین ایران راپیش میگیرند، ودرحقیقت یک طبقه ازپادشاهان این مملکت بشمارمیرود

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید