بخشی از مقاله

چکیده

این پژوهش با هدف بررسی تاثیر تدریس به شیوه گردش علمی بر تفکر انتقادی، نگرش تحصیلی و پیشرفت درس علوم دانش آموزان پسر پایه ششم از طریق روش پژوهش شبه آزمایشی به انجام رسیده است. جامعه آماری کلیه دانش آموزان پسر پایه ششم شهرستان خواف در سال 95-96 بوده است. با استفاده از نمونهگیری تصادفی خوشهای تعداد 50 نفر از دانش آموز از بین آنان انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل - هر گروه 25 نفر - گمارده شدند. گردآوری دادهها با استفاده از پرسشنامه تفکر انتقادی واتسون و گلیزر، پرسشنامه سنجش نگرش تحصیلی اکبری - - 1383 و آزمون محقق ساخته پیشرفت تحصیلی درس علوم صورت گرفت.

پایایی پرسشنامه تفکر انتقادی و سنجش نگرش تحصیلی با استفاده از آلفای کرانباخ به ترتیب /83، 0/91 به دست آمد. و پایایی آزمون محقق ساخته پیشرفت تحصیلی درس علوم با استفاده از کودر- ریچارسون0/63 KR20 به دست آمد. از تحلیل کوواریانس برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که تدریس به شیوه گردش علمی بر تفکر انتقادی، نگرش تحصیلی و پیشرفت درس علوم دانش آموزان تأثیر معناداری دارد.

.1 مقدمه
بر اساس بررسی بسیاری از روان شناسان شناختی در دو دهه اخیر اصطلاح تفکر انتقادی به طور موثق به معنای ارزشیابی بهسازی نظام آموزشی از دیر باز موضوعی چالش برانگیز برای صاحب نظران نظام آموزشی اعم از برنامه ریزان درسی و آموزشی و مدیران اجرایی در حوزه آموزش و پرورش به شمار آمده است به طوری که از سال 1990 میلادی یونسکو با شعار آموزش برای همه، تمامی کشورهای جهان را به اصلاحات آموزشی فراخوانده و هدف از اصلاحات آموزشی را بهبود کیفیت نظام آموزشی اعلام کرد

دراین میان بازنگری و بهبود برنامه های آموزشی و درسی از جمله تدابیر و رویکردهای رایج برای اصلاح و کارآمد سازی نظام آموزشی مطرح گردیده است. یکی از مهمترین موضوعاتی که در بحث برنامه درسی و کارایی نظام آموزشی از اهمیت کاربردی برخورداراست و نقش موثری ایفا می کند بحث روشهای تدریس در آموزش است

زیرا یادگیری زمانی به اوج می رسد که معلمان و یادگیرندگان درباره عملکرد یکدیگر به اظهار نظر بپردازند و رویکرد اظهار نظرها به وسعت یادگیری و کشف علایق یادگیرندگان باشد

در تدریس به شیوه سنتی یک یا چند دانش آموز میتوانند در کلاس اظهار نظر کنند و به شرح و بسط مطالب یادگیری بپردازند ولی زمانی که یادگیرندگان به تولید ایده های جدید، ترکیب ایده ها با یکدیگر، و ارائه و جمع آوری هر چه بیشتر ایده ها به پردازند یادگیری بهتری صورت می گیرد. به نظر پین و ویکاتر2 یکی از مهم ترین راهبردهای فعال کردن دانش آموزان در فرآیند یادگیری استفاده از گروههای مطالعه در کلاس درس و فراهم کردن فرصت بحث، تبادل نظر و پژوهش است

افزایش بالقوه حجم اطلاعات یک مشکل عمده آموزش قلمداد می شود؛ در نتیجه این انفجار اطلاعات، بیشترین درصد اهداف هر دوره آموزشی در حیطه دانش متمرکز میگردد. و از دانش آموزان انتظار می رود در طی دوره حجم زیادی از مطالب درسی خود را به خاطر بسپارد و این در حالی است که زمان در اختیار دانشآموزان برای رسیدن به این اهداف آموزشی تغییری نکرده است.

بنابراین دانش آموزان برای رسیدن به این اهداف آموزشی باید تلاش بیش تری داشته باشند و عدم توانایی مطالعه و یادسپاری مطالب باعث ایجاد استرس در میان دانش آموزان می شود

در این جاست که نقش تسهیلگری و هدایت گری معلم پررنگ تر میگردد و وی را تنها به عنوان ارائه دهنده اطلاعات نمی شناسند و باید نقشهای کلیدی دیگری را در فرایند آموزش ایفا کند. از جمله معلم میتواند با به کارگیری روشها و الگوهای مختلف یادگیری، دانش آموزان را در یادسپاری مطالب یاری رساند

امروزه شیوه های جدید و فعال در یادگیری نقش اساسی بر عهده دارند، اما این شیوه ها باید به گونه ای به کار گرفته شوند که دانش آموزان به جای ذخیره سازی اصول و مطالب علمی درگیر مسایل اصلی زندگی گردند؛ مسایلی را که با زندگی واقعی آن ها مرتبط باشد یاد بگیرند، زیرا روش های ابتکاری منطبق با زندگی، موقعیت آموزشی را جذاب تر و رغبت و تلاش فراگیران را در یادگیری افزونتر می کند

در روش های سنتی تدریس را عبارت از هر فعالیتی می دانند که از جانب فردی به منظور تسهیل یادگیری فرد دیگری انجام می پذیرد. اگرچه این فعالیت اغلب با زبان سروکار دارد، ولی این کار الزامی نیست و نیازی به فرایندهای زبانی و منطقی ندارد. زیرا ما می توانیم از طریق فراهم کردن نمایش های صامت یا الگوهایی که یادگیرندگان بتوانند از آن ها تقلید کنند، تدریس کنیم یا با ترغیب نگرش ها و ارزش هایی که مؤلفه های منطقی آن ها تحت تأثیر عواطف و احساسات است به آموزش ، بپردازیم

مهرمحمدی، . - 1379 در حالی که در تدریس به شیوه گردش علمی، آموزش جریانی است که در آن دانش آموز برای حل کردن موقعیت های مسأله دار و برای جمع آوری اطلاعات آماده می شود و معلم، او را تشویق می کند که اطلاعات مربوط به حوادث گوناگون را تهیه و تنظیم کند و به مفاهیم و هدف های تعلیم و تربیت دست یابد

در سال های اخیر متخصصان علوم تربیتی در مورد نارسایی توانایی شاگردان در امر تفکر ابراز نگرانی کردهاند. بدون شک توانایی های پیچیده تفکر برای موفقیت انسان در قرن بیست و یکم ضروری است. بسیاری از صاحبنظران در مورد تفکر انتقادی مانند رابرت انیس، پاول، لیپمن و میرز بر این باورند که یکی از اهداف اساسی تعلیم و تربیت باید تربیت انسان متفکر باشد

ازنظر بیر - 1987 - 1 مهارت های تفکر به دودسته تقسیم میشود:

-1 مهارتهای پایهای که برخی آنها را مهارتهای تفکر خرد نیز نامیده اند.

-2 مهارت های تفکر سطح بالا یا مهارتهای پیچیده تفکر. که مهارتهای تفکر سطح بالا تمام اعمال مهارت های تفکر خرد را در بردارد. درحالیکه ازنظر کارکرد در فرایند اجرا از مهارتهای تفکر خرد بسیار پیچیده تر است. و تفکر انتقادی به عنوان یکی از مهارتهای تفکر سطح بالا میباشد

بر اساس بررسی بسیاری از روان شناسان شناختی در دو دهه اخیر اصطلاح تفکر انتقادی بهطور موثق به معنای ارزشیابی یا قضاوت کردن درباره درستی یا نادرستی چیزی است. و برخلاف مفروضات عامه هرگز به معنای منفی نگری یا عیبجویی نیست.

امروزه تحقیقات نشان میدهد که تفکر انتقادی هم قابلآموزش و هم قابل یادگیری است

ریچارد پاول - 1987 - 3 معتقد است که تفکر انتقادی یک جنبه اصلی از شخصیت فرد است. بشر تمایل دارد به اینکه ارزش ها و نظریاتش را بالاتر از دیگران در نظر بگیرد و ما باید پیوسته بکوشیم تا بر این تمایل غلبه کنیم 

بنابراین استفاده ماهرانه از تفکر انتقادی، دانش آموزان را قادر خواهد کرد تا میزان پیشرفت خود را افزایش دهند و نتایج و نمره های بالاتری از آزمون ها را کسب کنند و موضوعات درسی را با عمق بیشتر، پایداری طولانیتر و حتی در سطح مفیدتری بفهمند بنابراین برای آموزش تفکر انتقادی، معلمان باید فرایندهای شناختی که تفکر انتقادی را بنیان مینهد درک کنند و با وظایف، مهارت ها و موقعیت هایی که این فرایندها به کار گرفته میشود آشنا باشند و فعالیتهای متنوع کلاس درس را که این فرایندها را بارور میسازد به کارگیرند

انگیزش زیربنای رفتار انسان به شمار میرود و میتوان آن را نیرویی تعریف کرد که انسان را بهسوی فعالیتها هدایت می کند. صاحب نظران انگیزش را فرآیندی می دانند که سه قلمرو ایجاد انگیزه، هدایت به سمت هدف معین و استمرار انگیزه را در برمیگیرد

انگیزش میتواند بهعنوان ترکیبی از نگرش، خواستهها، علاقه و تمایل دانشآموزان بهصرف تلاش درجهت یادگیریِ چیزی تعریف شود به نظر برونر، انگیزش و گرایش به یادگیری عامل ایجاد هیجان فکری است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید