بخشی از مقاله
چکیده
بررسی عوامل موثر بر بعد روح و سلامت آن در مساجد، از آن جهت ضرروی است که، منشا درک جلال و کمال الهی در روح انسان قرار دارد و لازمه آن، تحریک شهود و ذوق و یا احساس خاص زیبائی اوست که از دیدن نظم به ناظم میرسد و چون جمال را ببیند جمیل را درمیابد و در برابر عظمت و جلال درگاه کبریائیش به سجده میافتد.
مسجد تنها خانه ایست، که میتوان گفت مطابق با بیان قران کریم برای "ناس" است .حال سیاه یا سفید ، زشت یا زیبا، گنهکار یا بیگناه فرقی ندارد همگی در برابر او یکسان هستند و دراین مکان که همچون دایره ای آنها را به یکدیگر وصل میکند و در یک صف کنار هم جای میدهد قرار میگیرند و این در حالیست که درک و تلاش هر بنده ای برای تقرب به اوست که وی را متمایز از دیگران قرار میدهد.
در این بین نمادها و نشانه های مکانی که در آن قرار دارد، به وی کمک میکند تا در آرامش خاطر و سلامت روانی مسیر ار بهتر بشناسد. نمادگرائی و برخورد نماد گرایانه بایستی اساس و جوهر ذاتی هر یک از بخش های هنر و معماری باشد و همچنین هدف اصلی آن، ایجاد یک ساختار مکانی است که، علاوه بر پاسخگوئی به نیاز های کالبدی باعث تحریک اندیشه ها و تهیج افکار مخاطبین خویش می شود، هنر ایرانی- اسلامی با بهره گیری از نمادهای معماری معنا گرا در مساجد و الگو قرار دادن مثال های مطرح در کتاب خداو گفتار معصومین - ع - سعی بر آن دارد، تا در هر آفرینش خود، صورتی از جلوه های جمال الهی را در مقابل دیدگان اندیشه مخاطبین خود قرار دهد.
در این مقاله با رویکرد تحلیلی توصیفی سعی بر آن شده تا وجود ابعاد روحانی عناصر مادی در پهنه ساختمان و کالبدی مساجد شناخته شود و آنچه که از بررسی ها بدست آمده نشان میدهد که لازمه سلامت روح و جلوه آن، توجه همزمان به ابعاد روح انسان و ساختار محیطی است که او بدان نیاز دارد که همانند ظرف و مظروف از یکدیگر متاثر هستند و بدون شک مساجد نیز از این قاعده مستثنی نیست. بر اساس نتایج این تحقیق، با بکارگیری صحیح عناصر معماری و برقراری ارتباط بین ناظر و کاربر با مسجدی که به آن گام می نهد و آگاهی وی و تاثیر خودآگاه و ناخودآگاه ایشان میتواند همگی موجبات تعالی روح و تقربش به سمت معبودی بی همتا شود.
مقدمه
مسجد به عنوان ظرف مکانی که روح توحیدی، وحدانیت ویکتاپرستی در آن ترویج و تبلیغ می شود، دارای کارکردهای بسیار متنوع و متعددی می باشد. تمامی این کارکردها در ینع تعدّد، در راستای هم و در یک خط معنوی واحد قرار می گیرند. در واقع نوعی انسجام و وحدت نانوشته، درتمامی این نقشها وجود دارد که همه آنها نسبت به هم همپوشی داشته و تقویت کننده یکدیگر هستند؛ چون هدف نهایی وغایی تمامی آنها در کلمه» الّله« و کمال انسان تبیین شده است و آنچنان از تجانس و انسجامی برخوردار هستند که هیچیک از کارکردها در تناقص یا نفی دیگرکارکردها، عمل نمی کنند؛ بلکه همه آنها در راستای اتحاد و همبستگی برای عروج و کمال انسان قدم می گذارند.
همه منابع موجود انسانی در مسجد با یکدیگر، وحدت نظر دارند. هدف نمازگزاران،امام جماعت، هیات امناء، خادم، بانی و واقف و... همه یکی است و ابعاد معنوی، سرلوحه اعمال و افعال آنان در مسجد است. بدون شک یکی از مراکز اصلی و با اهمیتی که نقش اساسی و بنیادی درانتقال مفاهیم دینی ایفا می کند مساجد و اماکن مذهبی است.
مسجد خانه ی خدا و یکی از مکانهایی است که انسان در آن احساس آرامش میکند، با توجه به این موضوع که هنر هنرمند مسلمان، درمساجد و به خصوص درتزئینات مساجد و اماکن مذهبی متجلی میشود میتوان استفاده و به کاربستن جلوه های معماری را یکی از روشهای انتقال مفاهیم دینی به صورت رمزگونه و با ایهام به انسان معرفی کرده و مورد بررسی قرار داد، با این حال به کارگیری تزئینات در مساجد باعث افزایش حس آرامش، حضور قلب، تفکر، غفلتزدایی، یاد معاد و ...در مساجد میشود. معماران، تعابیر زیبایی از نمادها و جلوههای مسجد و درنهایت معماری اسلامی دارند، بهطور مثال بر بلندای گنبد یا گلدستهها، میلهای مزین به نام مقدس »ا...« قرار دارد که القا کننده معانی ضمنی حرکت از زمین به بالا یا به سمت خداوند است و واژه » ا...« در بالای گنبد یا مناره مسجد نیز این ادعا را ثابت میکند. پیامبر اکرم - ص - همیشه ترجیح میدادند در زیر آسمان نماز بخوانند و مسقف شدن مساجد از آنجایی آغاز شد که با آمدن تابستان و آفتاب و گرمای سوزان، پیامبر - ص - بنا بر نازل شدن آیهای، از اعراب برای خواندن نماز در مسجد دعوت کردند و اجازه داده شد که سایبانی برای نماز خواندن، ساخته شود.
پس از آن معماری مساجد به سمت مسقف شدن پیش رفت و همین راهبرد سبب ایجاد طرحهای مقرنس در فرهنگ معماری ایرانی شد، در فرهنگ معماری ایرانی طرحهای مقرنس را آسمانه گویند و سعی بر آن است که نقشی که به سقف مسجد زده میشود، شبیه آسمان باشد . همینطورمعماری چهارایوانی از دوره سلجوقی نظامالملک که چهار شاخه اهل سنت در کشور رسمیت داشته نیز ،مرسوم بوده است.مسجد یک القاکننده افقی هم دارد و آن متمایل شدن نمازگزار به طرف قبله است.
پس در مسجد دو حرکت افقی - از مسیر حرکت نمازگزار در سطح افق - و عمودی - از پایین به بالا - وجود دارد. راز این دو حرکت القایی این است که خداوند در همهجا حضور دارد و این حس را به انسان میدهد. در ورودی مسجد با تقسیم کردن گنبد به دو قسمت مساوی، تصویری هلالی در ورودی ایجاد میکند که به محراب مسجد نیز شبیه است. در این بین کتیبه های از نوشته دیده میشود که کارکرد این نوشتهها و واژگان، دادن ساحتی معنوی به این محل و تزیین آن است.
این زیبایی در خطوط هم دیده میشود که به تصویر بیشتر شباهت دارد. در تمام این فضا نوعی انباشتگی و فشردگی مقدس وجود دارد. نمیتوان گفت این نوشتهها از کجا آغاز و به کجا منتهی شده. مسجد تکرار است و آهنگ جاودانگی دارد. درخصوص تاثیر روانشناختی جلوهها و معماری اسلامی در مسجد باید گفت که حس زیباییدوستی یکی از حسهایی است که در نهاد همه انسانها قرار دارد، چراکه خداوند زیباست و انسانها نیز زیبایی را دوست دارند. نباید از این نکته غافل شد که مساجد جامع و مکانهای مذهبی و زیارتی در شهرها باید جلوههای مذهبی و تزیینات معماری اسلامی را داشته باشند اما این تزیینات نباید آنقدر زیاد باشد که تجملگرایی را تداعی کند.
مساجد با نمادهای معماری اسلامی علاوه بر جذب مخاطب بیشتر میتواند در جلب توجه گردشگر به نمادهای اسلامی نیز تاثیرگذار باشد.اگرچه معماری اسلامی با همه جاذبههایش قرنهاست که روح هر مخاطبی را در محراب معنویت مسخر خود کرده است، نباید فراموش کرد که اصل، احداث مسجد و محراب عبادت است. از دیگر آرایه های هنر و تزئینات معماری نقوش اسلیمی است که در تزئینات مساجد به کار رفته و بیانگر این است که خداوند در هر لحظه جهان را می آفریند و همه چیز در حال حرکت و دگرگونی است و در عین حال اصول و بنیادهای این خلقت که برخاسته از حکمت الهی است ثابت و پایدارند.
این نقوش »بیان نمادین از سیر مداوم و چگونگی پیوند کل آفرینش است. آرایههای تجسمی مختلف به منظور بازنمایی حرکت مستمر جهان طراحی شدهاند . برای مثال اشکال بنیادین حرکتی که در شمسههای مقرنسی معرق و نقش دار بازتاب یافته، مبتنی بر این فهم است که جهان انسانی، که نمادش راستا مندی و ساختار متعامد - مربع یا مستطیل - است، در حیطه جهان باقی - عالم ملکوت - که نماد آن دایره است، پیوسته در تغییر و حرکت خواهد بود. ستارهها و شمسههایی که بر گنبدها ظاهر می شوند، چندان جنبه تزئینی ندارند، بلکه با دلالتی عمیق به سوگیری انسانها و جهانی انسانی در نسبت با کل عالم اشاره می کنند.
در واقع کل هستی، وجهی نمادین دارد و همه عالم جلوههای متکثر و نمادین حقیقت مطلق هستند و با توجه به آیه هوالاول و الاخر و الظاهر و الباطن، »چون خداوند الظاهر هستند، به این ترتیب آنچه در تجلی است و بنابراین کل آفرینش تجلی الهی می شود
آنچه که از ویژگی های هنر مسلمین در بنای مساجد و تزئین گنبدها و محرابها و دیوارها و رواق هاست نوع تلفیق و ترکیب خطوط هندسی و منحنی،با سایه و نور و رنگ در زوایا و سطوحی متناسب است. ظریف کاریهای بکار رفته در این تلفیق و مزاج هنرمندانه، هم بعد معنوی و جذبه غیر مادی به آثار معماری اسلامی میبخشد و هم انسان را در دنیائی ژرف از زیبائیها و احساس های فوق طبیعی قرار میدهد. به گونه ای که به یک اثر هنری معماری، نه یک بعد، بلکه ابعادی عمیق، میدهد. خط، از دیگر جلوه هایی است که در مساجد بکار رفته است که به دو صورت متجلی میشود:
یکی: خط منحنی که حالتی دورانی و جولانی دارد و بیانگر نوعی رهائی و آزادی در محدوده همان مساحت تزئین شده است.اگر چه از محدوده بیرون نمی رود ولی احساس اطلاق و استمرار و بی نهایت را در انسان ایجاد می کند. تلاشی مستمر و حرکتی مداوم و بی وقفه را القاء می کند."و الله المشرق و المغرب فاینما تولوا فثم وجه االله".
صورت دوم: خطوط هندسی است که نقش محدود کننده مساحت را دارد و با رشد هنر، رو به دقت می رود.معمولا به این نوع خطوط،تزئینهائی از نوع اول ضمیمه می گردد. این شکل از خط،غالبا بصورت شکل های ستاره ای و نجومی و چند ضلعی است،یا بصورت دائره ها. خط هندسی احساس استقرار و آرامش و ثبات را ایجاد می کند و نوعی حرکت قاطع و مؤکد در آن نهفته است،چونکه نظر را به داخل مساحت میکشد.
زمانی که بافت و شاکله مساجد چه به لحاظ ساختار درونی و چه از بُعد طول وعرض جغرافیایی در ارتباط با سایر عناصر محیط خود را مورد مطالعه قرار میدهیم، میبینیم که از ویژگی و مکانیسم دگرگونی برخوردار می باشد:
-نخستین بُعد ؛ بعد مذهبی و دین محوری و ایجاد فضای وحدت بخش و معنوی است -بُعد دوم؛ برجستگی و نمود ظاهری و فیزیکی مکان مسجد در فضای مادی می باشد. جالب اینجاست که حتی تحقق عینی و مادی مسجد نیز انگاره ها وتصوراتی معنوی در دل خود نهفته دارد به گونه ای که اولین چیزی که درذهن ما از منظر مادی تداعی می شود، حضور یک انسان متعبّد و در حال دعا و نیایش است.
گنبد مسجد بسان سر انسان و دو مناره ، همانند دستان او است که در حال نیاز بسوی درگاه احدیت بلند شده است. این انسان عابد در فضای پر ازدحام زندگی و ساختمانهای برافراشته اطراف و هیاهوی مادی، بدون هیچ توجه به اطراف در کمال آرامش و طمأنینه در حال سیر در احوالات کمال گونه خویش است و آنچنان ارتباط محکم واستواری ، با خدای خویش برقرار نموده است که ناخودآگاه دیگران را نیز به تفکر و تدبر وا می دارد.مسجد از اجزاء وعناصر بسیار متفاوت ودر عین حال در راستا و مکمل همدیگر تشکیل شده است که همگی آنها در سوق دادن انسان به سوی کمال و فراهم ساختن فضای مناسب معنوی و تؤام با آرامش، نقش به سزایی را ایفاء می کنند.
درادامه بحث مؤلفه ها و زمینه های وحدت آفرین این عناصر به اختصار تبیین وتشریح می گردد:
-1 محراب :
محراب، قلب و مغز و اصل و اساس مسجد است. وقتی وارد مسجد میشویم محراب در جلو قرار دارد و همان محلی است که امام جماعت مقابل آن یا در داخل آن نماز میگزارد. در محراب تناسبی بین اجزا دیده میشود.