بخشی از مقاله
چکیده
تلمیح، یکی از مقوله های مهم ادبی در اجزای بیان شعر هست. تلمیح در واقع نوعی ایج از و گزیده گویی در شعر می باشد، که شاعر با ذکر چند واژه از داستان، ذهن خواننده را معطوف کل داستان می نماید. هر شاعر از بیان تلمیح در شعر خود هدفی را دنبال می کند، با توجه به اینکه امیر معزی از سال های جوانی در دربار ملکشاه سلجوقی بوده، و به مناسبت سمت »امارت الشعرا« که داشته، شاعری مدیحه سرا بوده است. و هدف وی از بیان تلمیح، اغراق در مدح ممدوح است و برای این منظور از تلمیحات متنوعی سود جسته و از آن ها به عنوان ابزار مدح بهره گرفته است.بررسی دیوان معزی نشان می دهد که تلمیحات قرآنی، نسبت به دیگر انواع تلمیح از بسامد بالاتری برخوردار است، و این امر حاکی از تسلط وی به قرآن کریم می باشد. هدف از این پژوهش آشنایی با تفکر و دانش شاعر و یافتن راهی برای درک و فهم بهتر اشعار وی است .
کلید واژه ها: تلمیحات قرآنی، شعر، امیر معزی
مقدمه
تلمیح از تکنیک های بدیع معنوی به شمار میرود.»تلمیح آن است که شاعر یا نویسنده در ضمن کلام خود، به داستان یا آیه یا حدیث یا ضربالمثل معروف اشارهای کند به طوری که با ندانستن تمام آن ها، فهم دقیق معنای شعر یا نوشته مشکل باشد. « - محمدی، 7 :1374، - 8صاحب کتاب المعجم در مورد تلمیح گفته است: »تلمیح آن است که الفاظ اندک بر معانی بسیار دلالت کند و لمح، جستن برق باشد و لمحه یک نظر بود، و چون شاعر چنان سازد که الفاظ اندک او بر معانی بسیار دلالت کند آن را تلمیح خوانند و این صنعت به نزد بلغا پسندیدهتر از اطناب است و معنی بلاغت آن است که آنچه در ضمیر باشد به لفظی اندک، بیآنکه به تمام معنی آن خللی راه یابد بیان کند و در آنچه به بسط سخن احتیاج افتد از قدر حاجت در نگذرند...« - شمس رازی: 1387، - 377
شاعران به مقاصد گوناگون از تلمیح در دیوان خود سود جستهاند. مهم ترین هدف و قصد امیر معزی از تلمیح در دیوانش، استفاده از این صنعت ادبی به عنوان ابزاری برای اغراق در مدح ممدوح بوده برای این کار، از شخصیت های مختلف از جمله شخصیت های مذهبی و قرآنی و شاهنامهای و گاهی از پادشاهان تاریخی بهره گرفته است. و همچنین برای بیان اندیشههای خود و تحکیم سخنانش به آیات و داستان های قرآنی به صورت فراوان اشاره کرده، و به لطف و شیرینی و رسایی کلام خود افزوده است .محمدبن عبدالملک برهانی نیشابوری مشهور به امیر الشعراء و معروف به امیر معزی، از شاعران استاد و زبانآور و خوش سخن فارسی است.
از تاریخ ولادت وی اطلاعات دقیقی در دسترس نیست، لیکن از آنجا که سال های جوانی وی در دربار ملکشاه سلجوقی گذشته ولادت او میباید در اوایل قرن پنجم هجری و به روایتی بعد از سال 440 روی داده باشد، و تاریخ وفات وی بین سال 520-518 - ه ق - اتفاق افتاده است .پروفسور هرمان اته ایران شناس نامدار آلمانی شغل معزی را غیرشاعری، اسلحهسازی! و برای وی پارهای مناسب دیوانی ذکر کرده است: ...» معزی در ابتدا به شغل اسلحهسازی میپرداخت و از آن شغل ترقی کرد تا سرانجام به مقام امارت رسید، بعد به توسط امیرعلی بن فرامرز که برادرزن آلب ارسلان و از طرف ملکشاه حاکم یزد بود به خدمت سلطان مذکور معرفی شد و در صف مدیحه سرایان وی درآمد و از لقب آن پادشاه که معزالدین بود تخلص معزی یافت، ولی ترقی عمده او در زمان سنجر شد و به پایه ملک الشعرائی رسید، حتی او را به رسالت دولتی فرستادند، یعنی مامور روم یا قونیه شد و از آنجا با ثروتی مراجعت نمود...« - اته: 1356، - 107
منشأ بیانات پروفسور اته از تذکره الشعرای دولتشاه سمرقندی بر می خیزد که چنین مطالبی را درباره معزی اظهار کرده است: ...» از اکابر فضلاست مدتی تحصیل علم کرده و مرتبه دانشمندی حاصل نموده و در علم شعر سرآمد روزگار خود بوده، در ابتدای حال سپاهی بوده در خدمت سلطان ملکشاه از خراسان به اصفهان افتاد و او را مرتبه امارت دست داد...« - دولتشاه سمرقندی:1382، - 57عوفی در لبابالباب دربارهی جاه و جلال معزی مینویسد:»و آنچه او را در دولت سلطان سعید معزالدین و الدنیا ملکشاه میسر شد و آن علو شأن و رخصت درجت، هیچ شاعری را میسر نشده است و گویند: سه کس از شعرا در سه دولت اقبال ها دیدند و قبولی ها یافتند چنان که آن کس را آن مرتبه میسر نبود، یکی رودکی در عهد سامانیان و عنصری در دولت محمودیان و معزی در دولت سلطان ملکشاه.« - عوفی: 1335، - 305
غنای واژگانی معزی که جامع میان ادب عربی و فارسی است در کمتر دیوانی دیده می شود.شعر وی آسان خوان و بدون هر گونه دشواری است. از سخن معزی به درستی فهمیده می شود که وی رنج تعلیم دیده و زجر استاد کشیده است. عبارات و اصطلاحات به کار رفته در شعر وی نشان دهنده ذهنی سلیم و طبعی سرشار است.اقبال اشتیانی درباره پیشگامی معزی در غزلیات مینویسد:
»از جهت سبک کلام و شیرینی زبان و فصاحت عبارت و بلاغت معنی با توجه به مقتضیات زمان معزی یکی از استادان هنرمند زبان فارسی است و شاید در روانی عبارت و استحکام سخن در ادبیات منظوم ما جز دیوان ظهیرالدین فاریابی و کلیات شیخ سعدی نظیری نتوان برای دیوان او یافت، تا آنجا که در سراسر این دیوان بزرگ شاید صد کلمه غریب یا ترکیب مشکل موجود نباشد. گذشته از کلام سهل و ممتنع و طراوت تغزل های معزی این شاعر یکی از عفیف ترین و پاکیزه زبانترین سخنگویان ماست، چنان که در تمام دیوان او نه تنها هجو احدی دیده نمیشود بلکه حتی یکبار هم لفظ رکیک بر لسان او جاری نشده است... .