بخشی از مقاله

چکیده

هدف اصلی این پژوهش بررسی تاثیر خوشبینی جانبدارانه مدیریت و محدودیتهای مالی بر حساسیت سرمایهگذاری به جریانهای نقدی شرکتهای پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران میباشد. در این پژوهش خوشبینی جانبدارانه مدیریت و محدودیتهای مالی به عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شده تا تاثیر آنها بر حساسیت سرمایهگذاری به جریانهای نقدی شرکتها مورد بررسی قرار گیرد.

در این پژوهش از شاخص سود تقسیمی برای طبقهبندی شرکتها به شرکتهای دارای محدودیت مالی و شرکتهای فاقد محدودیت مالی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره 1382 تا 1392 بوده که در نهایت حجم نمونه نهایی با توجه به روش حذفی سیستماتیک 118 شرکت میباشد.

نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل نشان میدهد خوشبینی جانبدارانه مدیریت بر حساسیت سرمایهگذاری به جریانهای نقدی شرکت تاثیر مستقیم دارد. همچنین نتایج نشان میدهد خوشبینی جانبدارانه مدیریت در شرکتهای دارای محدودیت مالی، حساسیت سرمایهگذاری به جریانهای نقدی را تشدید میکند.

1. مقدمه

مساله سرمایهگذاری یکی از مهمترین وظایف مدیران شرکت میباشد. درصورتی که مدیران بتوانند به درستی فرصت های سرمایهگذاری با ارزش - فعلی خالص مثبت - در بازار تشخیص دهند و به میزان مناسب در هر یک از آنها سرمایهگذاری نمایند، در نهایت این امر سبب رشد شرکت شده و ثروت سهامداران افزایش خواهد یافت. تعیین جریانهای نقدی تاثیر زیادی بر میزان سرمایهگذاریهای شرکت دارد، زیرا ارزانتر از منابع تامینمالی خارجی بوده و مدیران کنترل بیشتری بر آن دارند.

از این رو تغییرات جریانهای نقدی ممکن است منجر به تغییرات میزان سرمایهگذاری و بروز حساسیت سرمایهگذاری-جریانهای نقدی شود. حساسیتسرمایهگذاری به جریانهای نقدی علاوه بر ویژگیهای شرکت و شرایط بازار، تحت تاثیر خصوصیات فردی مدیران مانند اعتماد بنفس بیش از حد نیز قرار دارد. مدیران دارای این ویژگی، به دلیل خوشبینی مفرط اقدام به سرمایهگذاری در طرحهایی مینمایند که فاقد جریاننقدی مورد نیاز برای کسب بازده مورد انتظار سهامداران میباشد.

.2  بیان مساله
جریانهای نقدی در واحدهای انتفاعی اهمیت روز افزون دارد. حل مشکلات اقتصادی شرکتها، نیازمند یافتن راه کارهای مناسب برای استفاده بهتر از امکانات و ثروتهای در دسترس و افزایش سطح نقدینگی و جریانهای نقدی است - هیر شلیفرو همکاران، . - 2004 تحقیقات امور مالی نشان میدهد سرمایهگذاری در شرکت به در دسترس بودن جریانهای نقدی داخلی حساس است.

شرکتها با نرخ های پایین پرداخت سود، حساسیت سرمایهگذاری به جریانهای نقدی بالاتری را تجربه میکنند - فازاری، هوبارد، و پترسون، 1988؛ کاپلان و زینگالس، 1997، 2000؛ هریس و راویو، 1990 ؛ استالز، 1990؛ هارت و مور، . 1995 زویبل 1996و کلیری، . - 1999 این حساسیت را میتوان به مسئله عدمتقارن اطلاعاتی - مایرز و مجلوف - 1984 و هزینههای نمایندگی - جنسن و ویلیام، - 1976 ربط داد.

در حالت عدمتقارن اطلاعاتی، مدیران در مورد جریانهای نقدی، فرصتهای سرمایهگذاری و به طور کلی چشم انداز آتی شرکت و ارزش واقعی شرکت اطلاعاتی بیشتری از سرمایهگذاران برون سازمانی در اختیار دارند. عدمتقارن اطلاعاتی موجب ایجاد ریسک اطلاعاتی برای تامینکنندگان منابع مالی میگردد. تامین کنندگان منابعمالی در قبال ریسک اطلاعاتی که تحمل میکنند، مبلغ صرف ریسکی برای تامینمالی در نظر میگیرند.

به همین دلیل،سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری در چنین شرکتهایی نرخ بازده بالاتری را طلب میکنند.

مشکلات نمایندگی منجر به بیاعتمادی سرمایهگذاران به مدیران میشود. در این حالت سرمایهگذاران نرخ بازده بالاتری را برای تامینمالی پروژههای سرمایهگذاری شرکت مطالبه میکنند. بنابراین تامینمالی خارج از شرکت گرانتر میشود. بدین معنی که شرکتهایی که منابع نقدی قابل توجهی دارند میتوانند از منابع داخلی برای فرصتهای رشد و سودآوری استفاده کنند. تحقیقات نشان میدهد که خوشبینی و اعتماد به نفس بیش از حد مدیران در سرمایهگذاری و مراحل تصمیمگیری مالی نقش محوری دارد 

علم مالی رفتاری خوشبینی مدیریت را در حساسیت سرمایهگذاری به جریانهای نقدی دخیل و تاثیر گذار میداند. به عنوان عاملی مطرح میکند که سرمایهگذاری شرکت ها نسبت به جریانهای نقد داخلی حساس میشود. شاخص حساسیت سرمایهگذاری به جریانهای نقدی برای نخستین بار توسط فازاری و همکاران - 1988 - ، معرفی گردید که از طریق اندازه گیری میزان تغییرات در مخارج سرمایه ای شرکت به ازای یک واحد تغییر در جریانهای نقدی، تعریف میشود. بدین معنی که نوسانات میزان سرمایهگذاری ها در مقابل تغییرات جریانهای نقدی بیانگر مفهوم حساسیت سرمایهگذاری به جریانهای نقدی میباشد.

خوشبینی مدیریت یک ویژگی شخصیتی است که میتواند به صورت اریب رفتاری در شرایط عدم اطمینان تعریف شود. مدیرانی که دارای اعتماد به نفس بالا هستنداکثراً نسبت به تصمیمات خود و نتایج آنها علیالخصوص در زمینه تصمیمات سرمایهگذاری بسیار خوشبین هستند. این مدیران به دلیل خوشبینی بیش از حد، ممکن است جریانهای نقدی حاصل از پروژههارا اشتباها ً بسیار مطلوب پیش بینی کرده و از این رو بسیاری از پروژهها را بالاتر از ارزش واقعیشان ارزشگذاری کنند.

از طرف دیگر این مدیران اعتقاد دارند که بازار شرکت آنها را کمتر از واقع ارزشگذاری میکند و باعث میشود تأمین مالی خارجی پرهزینه باشد. به همین دلیل در صورتی که شرکت دارای منابع داخلی باشد، ممکن است مدیرانی با اعتماد به نفس بیش از حد، تمایل بیشتری به بیش سرمایهگذاری از خود نشان دهند. اما در صورتی که تأمین مالی پروژهها نیازمند منابع خارجی باشد، ممکن است کم سرمایه گذاری صورت گیرد .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید