بخشی از مقاله

چکیده:

سبک زندگی رفتاری است در زندگی روزمره که هر فرد را از دیگری متمایز میکند. به دیگر سخن، سبک زندگی به فعالیت-های روزمره مربوط بوده و به عادتهای پوشیدن، خوردن، پیروی از مد و محیط و توجه برای روبه رو شدن با دیگران اطلاق میشود. عادات، رفتارها و ارزشها که بنیادهای سبک زندگی را تشکیل میدهند، سازنده هویت شخصی افراد هستند.

سبک زندگی عینیت و تبلور هویت افراد است، آنچه ما در اندیشه خود میپرورانیم که چگونه باشیم و چگونه زندگی کنیم، بنابراین سبک زندگی شامل عرصه های متفاوت میشود. سبک زندگی وابسته به انتخاب و انتخاب نیز وابسته به اطلاعات است. اطلاعات محصول فرآیند ارتباطات است.

ارتباط میتواند میان فردی و یا رسانهایی باشد. رسانهها در زمینه اینکه فرد در حوزه-های متفاوت چه گزینههایی دارد و چه انتخاباتی میتواند داشته باشد، اطلاعات میدهند. رسانه های نوین به بخشی جدایی ناپذیر و بدیهی از زندگی روزمره ما بدل شدهاند،بهگونهای که شاید بتوان گفت انجام امور بدون آنها میسر نیست. این امر سببساز دگرگونیهای زیادی در زندگی روزمره افراد شده است که در مقاله حاضر به تأثیر رسانه بر سبک زندگی خواهیم پرداخت.

مقدمه

سبک زندگی در خلال دهه هشتاد میلادی در جامعهشناسی و بیشتر از آن در نظریه های اجتماعی یک مفهوم مهم مطرح شده است و بسیاری از اندیشمندان علوم اجتماعی از جمله - گیدنز،چنی - .… و در این زمینه عقاید خود را بیان نمودهاند. گیدنز ابراز میکند که سبک زندگی را میتوان به مجموعه ای کم و بیش جامع از عملکردهایی تعبیر کرد که فرد آنها را به کار میگیرد،چون نه فقط نیازهای جاری او را برآورده می کند بلکه روایت خاصی را هم که وی برای هویت شخصی خود برگزیده است در برابر دیگران متجسم می سازد.

فردی که در جوامع مدرنتر زندگی می کند بیشتر هویت فردی را در سبک زندگی اش متجلی می سازد و بدین ترتیب سبک زندگی بهگونه ای ملازم مدرنیته است و چون متضمن انتخاب است، مفهومی است که در فرهنگ سنتی بیمعناست.چون در زندگی گذشته انسانها،عملا گزینشی در کار نبود. سنت یا عادات و رسوم گذشته، برنامه ای از پیش تعیین شده را عرضه میکردند،که در اجرای آن نوعی جبر پنهان وجود داشت. اما در دنیای جدید انتخابهای متنوع و گوناگونی پیش روی فرد قرار میگیرد.

اکنون دنیا در جامعه اطلاعاتی به سر میبرد و با پیشرفتهای تکنولوژیک، دنیا به صورت دهکدهای کوچک تبدیل شده است که در آن واحد،تمام مردم دنیا از یک دیگر اطلاع و آگاهی دارند و این رابطهها به گونهای است که حتی سبک و سیاق زندگیشان را تحت الشعاع قرار داده است و همه از یک یا چند روش مشخص و یکسان پیروی میکنند.

هرکس تلاش می کند آزادانه یک مسیر که با عقاید و سلایق و سایر اخلاقیاتش نزدیک است، را از این کانالهای اطلاعاتی انتخاب کند و آن را در زندگی خود به عنوان - سبک زندگی - پیاده سازد. با این حال شخصی که خود را متعمد به یک شیوه زندگی معین میداند، انتخابهای دیگر را لزوماَ خارج از موازین و معیارهای خویش میبیند و از همین عنصر »انتخاب و آزادی« است که فرد در پی ترجیحات و علایق خویش،شیوهای را آگاهانه برمیگزیند. در این مقاله پس از نگاهی به برخی تعاریف از مفهوم سبک زندگی، مروری خواهیم داشت بر دیدگاههای جامعهشناسی مشهور معاصر آنتونیگیدنز، پیرامون رابطه »رسانه و سبک زندگی.«

تعاریفی بر سبک زندگی

محمد فاضلی در کتاب مصرف و سبک زندگی تعاریف مربوط به سبک زندگی را به دو گروه عمده تقسیم میکند:
1.    مجموعه تعاریفی که سبک زندگی را از جنس رفتار میدانند و ارزشها و نگرشها و جهتگیریهای ذهنی را از دایرهی این مفهوم بیرون میگذارند. از منظر این دسته تعاریف، برای پژوهشگر شناخت سبک زندگی از جهت متمایز ساختن برخی رفتارها با ویژگیهای خاص مهم است نه منشأ شکلگیری آن. میتوان به تعریف لیزر در سال 1963 اشاره کرد که سبک زندگی را بر اساس الگوی خرید کالا تعریف میکند.

به نظر وی سبک زندگی نشاندهنده شیوه زندگی متمایز جامعه یا گروه اجتماعی و نشاندهنده شیوهای است که مصرفکننده در آن خرید میکند، و به شیوهای که کالا خریداری شده مصرف میشود، بازتابدهنده سبک زندگی مصرفکننده در جامعه است.

در همین راستا نیز دیوید چینی سبک زندگی را سازمان اجتماعی مصرف مینامد. به اعتقاد وی سبک زندگی راه الگومند مصرف، درک یا ارج نهادن به محصولات فرهنگ مادی است.

2.    دسته دوم تعاریف سبک زندگی، تعاریفی هستند که بیشتر جنبه روانشناختی دارند و در تعریف این مفهوم جمع رفتار و ذهنیت را در نظر میگیرند. این دسته تعاریف ابتدا در مطالعات بازاریابی و بازارپژوهشی ظهور یافته و سپس گسترش پیدا کردند.

در این تعری، رفتار مصرفکننده عبارت است از فعالیتهای ذهنی، عاطفی و فیزیکی که مردم به هنگام انتخاب کردن، خریدن و مصرف کردن محصولات و خدمات برای برآوردن نیازهای خود انجام میدهند. بدین ترتیب چنین مطالعاتی سبک زندگی را مقولهای رفتاری - شامل فعالیتها - و ذهنی - شامل علائق - دانسته و گروهبندی سبک زندگی را نیز بر همین مبنا صورت می-دهد.

رسانههای جمعی ما را به موقعیتهایی هدایت میکنند که شخصاً هرگز امکان تماس یا آشنایی مستقیم با آنها را نداشتهایم؛ ولی از طرف دیگر بین جایگاهها و اماکنی که در گذشته به کلی از یکدیگر مجزا و بیخبر بودهاند نیز ارتباطهایی برقرار می-سازند.

ویژگیهای سبک زندگی

1.    خصیصه گروهی و سبک زندگی: این سؤال مهم است که سبک زندگی ویژه فرد یا گروه است؟ به دلیل الزام ناشی از کلمه سبک که دلالت به وجه گروهی و فردی دارد، نمیتوانیم میان یک از این دو انتخاب کنیم. اما در مفهوم ارزش جامعهشناختی باید وجه گروهی آن را مدنظر گرفت. سبک زندگی به معنای مجموعه رفتاری دارای سبک است که اصلی محوری بر آن حاکم باشد و بتوان این مجموعه را خصیصه گروه دانست.

فقط ذکر این توضیح لازم است که این گروه موجودیتی نیست که اعضای آن با هم تعامل دائم داشته باشند و بیشتر از آن منظر گروه است که تعداد قابل توجهی از افراد را در بر میگیرد. این گروه میتواند آماری تعریف شود و اگر سبک زندگی سبب شود که افراد گروه به تعامل پایدار با یکدیگر با هم بپردازند، برخی از خصایص خرده فرهنگ در آن بروز خواهد کرد.

2.    تنوع و سبک زندگی: آیا لازم است که سبکهای زندگی در جامعه قابل تشخیص و متمایزکننده باشند؟ بوردیو سبکهای زندگی طبقه متوسط را حائز چنین خصیصهای میدانست. تشخیص سبک زنگی در نظر مردم و محقق جداگانه تحلیل می-شود. در سبک زندگی باید به دنبال تنوع و دگرگونی بود و اگرچه سبک زندگی برمبنای ذائقهها و ارزشهای شخصی شکل میگیرد، اما میتوان انتظار داشت که الگوهای قبال تشخیصی داشته باشند که با ویژگیهای اجتماعی - فرهنگی همخوان باشند.

اگر این الگوها با جنبههای دیگری از زیست جهان افراد و گروهها سازگار باشند میتوانند به درک این زیست جهانها کمک کننده و آنها را به مفاهیم اجتماعی بدل میکند.

محققان میتوانند برخی سبکهای زندگی را از بقیه متمایز ساخته و گروهی را که چنین خصیصهای دارند، شاخص سازند ولی این بدان معنا نیست که در سطح جامعه نیز گروهی که چنین سبکی دارد تشخیصپذیر و برای بقیه قابل شناسایی باشند.

غالباً لازمهی رسیدن به تشخیص آن است که گروهی به معنای اعضایی که اهداف مشترک و تعامل پایدار دارند، شکل بگیرد. از آنجا که شکلگیری چنین گروهی را پیششرط تشکیل سبک زندگی نمیدانیم، تشخیص را هم نمیتوان ویژگی سبک زندگی دانست.

3.    انسجام و سبک زندگی: از دشوارترین مباحث درباره سبک زندگی، مباحثه در سر انسجام آن است. ویل که مفصلترین بحث را در این باره ارائه کرده، معتقد است سبک زندگی به حول مجموعهای منسجم اخلاقی یا زیباییشناختی با مجموعهای از نیروهای ناشی از سن، درآمد، جنسیت یا حتی جغرافیا انسجام ییابند، یا اساساً سبکهای زندگی نامنسجم هستند.

لذا انسجام را جزئی از تعریف یا ویژگی سبک زندگی نمیداند. مجموعه رفتاری که یک زندگی خوانده میشود، حول محور اصلی انسجام یافته است. یافتن این محور انسجام به عهده محقق است و بخشی از قدرت تبیینی این مفهوم به یافتن چنین انسجامی بستگی دارد. بخشی از قدرت تبیینی نظریه بوردیو ناشی از آن است که وی نشان داد سبک زندگی گروهی از جامعه بر حول محور عمل طبقاتی مبتنی بر منش منسجم شده است. در بررسی ارتباط میان انواع سبک زندگی نیز عنصر تبیین-کننده، الزامات ناشی از اصل انسجامبخش طیف رفتاری هر عرصه است.

4.    انتخاب کردن و سبک زندگی: بدون شک میتوان گفت که شرط تحقق سبک زندگی انتخاب است. از آنجا که در دنیای امروز فرهنگ مصرف طیف وسیعی از انتخابها را در اختیار مصرفکنندگان قرار میدهد و انتخاب نشانگر ارزشها، نگرشها و ذائقههایی است که مفهوم مصرف به هویت اجتماعی مربوط میشود. ذوق و قریحه با حس هویت در هم میآمیزد.

سبک زندگی شامل آن گونه رفتارهایی که مردم حق انتخاب به دلیلی برای آنها ندارند، نمیشود. به همین دلیل است که هر قدر با دنیای توسعهیافتهتری مواجه میشویم، اهمیت سبک زندگی در جامعه افزایش مییابد.

رسانهها و سبکهای زندگی از نگاه آنتونی گیدنز

از نظر گیدنز رسانهها نقش مهمی در تبلیغ سبکهای زندگی مختلف دارند. طیف سبکهای زندگی با گونههای آرمانی که در رسانهها طرح میشوند شاید محدود باشند ولی گستردهتر از سبکهای زندگیای هستند که افراد قاعدتاً در زندگی روزمره خود در قالب آنها جا میگیرند. البته به اعتقاد گیدنز رسانهها در جهان جدید در عین اینکه امکانها و گونهها را به دست می-دهند، تفسیرهایی باریکاندیشانهای از نقشها یا سبکهای زندگی خاص نیز ارائه میدهند.

در جوامع امروزی همه مردم زندگی خود را انتخاب میکنند. هرچند که امان انتخاب برای گروهای بیشتر است، مثلاً ثروت یکی از عواملی است که امکان انتخاب را افزایش میدهد.

شیوهی زندگی را میتوان به مجموعهای کم و بیش جامع از عملکردها تعبیر کرد که فرد آنها را به کار میگیرد. چون نه فقط نیازهای جاری او را بر میآورند بلکه، روایت خاصی را هم که وی برای هویت شخصی خود برگزیده است در برابر دیگران متجسم میسازند.

شیوه زندگی اصطلاحی است که در فرهنگ سنتی چندان کاربردی ندارد، چون ملازم با نوعی انتخاب از میان تعداد کثیری از امکانهای موجود است و در عمل فقط از نسل گذشته تحویل گرفته میشوند.

شیوههای زندگی به صورت عملکردهای روزمره درمیآیند، عملکردهایی که در نوع پوشش، خوراک، طرز کار، و محیطها مطلوب برای ملاقات با دیگران تجسم مییابند، هر یک از تصمیمگیریهایی که یک شخص در زندگی روزانه میکند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید