بخشی از مقاله
خلاصه
بخش عمده سرمایه هر کشور، به خصوص کشورهاي در حال توسعه به پروژه هاي آن اختصاص دارد و یکی از عوامل رشد و توسعه اقتصادي هر جامعه موفقیت در اجراي پروژه هاي عمرانی آن محسوب میگردد. و از عوامل بحرانی موفقیت پروژه مشخص شده، سبک رهبري مدیر پروژه است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر سبک رهبري تحولگرا بر موفقیت پروژه میباشد. جامعه آماري پژوهش حاضر کلیه پروژههاي ساخت استان آذربایجان شرقی میباشد.
.1 مقدمه
امروزه بخش عمده سرمایه هر کشور، به خصوص کشورهاي در حال توسعه به پروژه هاي عمرانی آن اختصاص دارد و یکی از عوامل رشد و توسعه اقتصادي هر جامعه موفقیت در اجراي پروژه هاي عمرانی آن محسوب میگردد .[1] در راستاي پیشرفت کشورها، اجراي طرحها و پروژههاي گوناگون از جمله ایجاد کارخانههاي بزرگ تولیدي، پالایشگاه، سد، نیروگاه، دانشگاه، راه آهن، جاده، شهرك مسکونی و غیره نقش بسزایی ایفا میکنند .[2] به همین دلیل تحقیقات زیادي در مورد متغیرهاي مختلف که بر موفقیت پروژهها موثرند یا ممکن است موثر باشند انجام میشود .
موفقیت پروژه موضوعی است که در ادبیات مدیریت پروژه بسیار مورد توجه قرار گرفته است و معیارهاي بسیاري براي اندازهگیري موفقیت پروژهها و همچنین عوامل متعددي که بر آن تاثیر دارند، که با کنترل یا بهبود هر یک از این عوامل موفقیت پروژهها بیشتر محقق میشود، توسط پژوهشگران شناسایی شدهاند .[3]
عوامل موفقیت پروژه به عنوان مجموعهاي از شرایط، حقایق یا تاثیراتی که در خروجیهاي مثبت پروژهها شرکت می- کنند، تعریف میشود .[4] یکی از عوامل بحرانی موفقیت پروژه مشخص شده، سبک رهبري مدیر پروژه است .[5] در مطالعات بسیاري رابطه بین سبکهاي رهبري با موفقیت پروژه اثبات شده و سبکهاي رهبري مدیر پروژه بهعنوان عامل موفقیت پروژه در نظر گرفته میشود .
رهبري فعالیتی جهانی است که براي عملکرد اجتماعی و سازمانی اثربخش، لازم و ضروري است اکثر پژوهشگران معتقدند رهبري را میتوان بعنوان فرآیند نفوذ در پیروان و نتایج حاصل از آن که بین رهبر و پیروانش اتفاق میافتد، تعریف نمود. طی دهه گذشته، به موضوع مشارکت پیروان در فرآیند رهبري توجه اساسی شده است .
رهبري تحولگرا از جدیدترین سبکهاي رهبري است که بسیار به آن توجه شده است. مزایاي بسیاري نیز براي این سبک شناخته شده است که از آن جمله میتوان به رضایت شغلی، افزایش بهروري سازمان و کاهش استرس در زیر دستان اشاره کرد .
رهبري تحولگرا بخشی از پارادایم جدید رهبري است و بیانگر فرایندي است که افراد را متحول و متغیر میکند و با ارزشها، خصیصههاي اخلاقی و اهداف بلندمدت در ارتباط است. رهبران تحولگرا بینشی را به پیروان القا میکنند که پیروان را الهام میبخشند و آنها را برمیانگیزند تا به اهداف فوقالعاده یا فراتر از انتظار دست پیدا کنند و مهمتر اینکه آنرا بهعنوان دیدگاه و آرمان خودشان پذیرفته و درك کنند .
.2 نظریههاي رهبري
در طول قرن بیستم تحقیقات بسیاري درمورد ویژگیها و رفتارهاي موثر رهبري توسط محققان انجام شده است .مطالعات رهبري به چهار دسته تقسیم میشود: .
1 تئوريهاي شخصیتی رهبري
.2 تئوريهاي رفتاري رهبري
.3 تئوريهاي اقتضایی
.4 تئوريهاي نوین رهبري
.2-1 تئوريهاي شخصیتی رهبري
تئوريهاي صفات رهبري با تمرکز بر ویژگیها و خصوصیات فردي، رهبران را غیر رهبران جدا میکند. برطبق این نظریه رهبران به طور مادرزادي رهبر متولد میشوند [10]؛ بنابراین رهبري قابل آموزش نیست. در واقع برخی از رهبران صفات مشخص یا ویژگیهاي شخصیتی مشخص دارند .[11] بر طبق این نظریه با خصوصیات فیزیکی یا شخصیتی رهبر میتوان رهبر را از پیروان تفکیک کرد .[9] از جمله صفات و خصلتهاي رهبران شامل: نیاز به موفقیت، نگرانی براي جامعه است .
تحقیقات تجربی نشان میدهد که رهبري فرایندي پویاست و از هر موقعیت به موقعیت دیگر همراه با تغییر رهبر و پیرو وضعیت تغییر مییابد؛ به هر حال اگرچه ویژگیهاي شخصیتی معین ممکن است در موقعیتی معین مفید باشد، اما هیچ گونه ویژگیهاي جهان شمولی نیست که بتواند موقعیت رهبري را تضمین کند. نظریه صفات با اینکه توانست معیارهاي روشنی را بهمنظور توصیف خصلتهاي عمومی موردنیاز رهبران ارائه دهد، در عین حال بهطور کلی از توصیف ماهیت پدیده رهبري غافل ماند .
.2-2 تئوريهاي رفتاري رهبري
بدلیل ضعفهاي مختلف نظریه صفات در توصیف رهبري، توجه محققان به سبکهاي رفتاري رهبري معطوف شد، به عبارت دیگر، توجه پژوهشگران از شخص رهبر به رفتار رهبر تغییر یافت. در این تئوري عقیده بر این است که رهبر ساخته میشود نه اینکه رهبر به طور مادرزادي رهبر میشود. بنابراین، این نظریه مخالف مفروضات نظریه صفات رهبري است. نظریههاي رفتاري رهبري شامل تحقیقات زیر است:[13]
.1 مطالعات دانشگاه ایالتی اوهایو
.2 مطالعات رهبري میشیگان
.3 مطالعات پویایی گروه توسط کرت لوین
.4 سیستمهاي چهارگانه مدیریت توسط لیکرت
.5 شبکه مدیریت - رهبري - توسط بلیک و موتن
.2-2-1 مطالعات دانشگاه میشیگان
در مطالعات اولیه مرکز تحقیقاتی دانشگاه میشیگان تلاش شد که براي شروع مطالعه رهبري، دستههایی از صفات ویژه را که وابسته به یکدیگر به نظر میرسیدند معلوم کرده سپس آنها را به شاخصهاي اثربخشی ربط دهند. این مطالعات دو مفهوم را مشخص کردند که آن ها را کارمندمداري و تولیدمداري نامیدند. رهبري که به عنوان کارمندمدار توصیف میشود بر جنبههاي مناسباتی کار خود تأکید می کند. او احساس می کند که هرکارمندي اهمیت دارد. وي به تک تک افراد توجه میکند و فردیت و نیازهاي شخصی آنان را میپذیرد. تولید مداري بر تولید و جنبههاي فنی کار تأکید می- کند و کارکنان را به مثابه ابزاري براي تحقق هدفهاي سازمان در نظر میگیرد. این دو مفهوم، بر پیوستار رفتار رهبر به موازات مفاهیم رهبري دموکراتیک - روابط - و آمرانه - وظیفه - قرار میگیرند .
.2-3 تئوريهاي اقتضایی
بنابر نقایصی که در نظریات فوق وجود داشت، عامل وضعیت و موقعیت بهعنوان متغیري دیگر وارد مباحث رهبري شد؛ به آن دسته از نظریههایی که به وضعیت و موقعیت رهبري تاکید میکند، نظریههاي وضعیتی یا اقتضایی میگویند.
همه این نظریهها یک فرض اساسی مشترك دارند: رهبري موفق هنگامی اتفاق میافتد که سبک رهبري با موقعیت
- وضعیت - منطبق باشد؛ این نظریهها بر انعطاف پذیري تاکید دارند.
نظریههاي اقتضایی رهبري شامل نظریههاي زیر میباشد: .1 نظریه اقتضایی فیدلر
.2 نظریه مسیر – هدف
.3 نظریه یا مدل تصمیمگیري - نظریه رهبري مشارکتی - ورم و یتون
.4 نظریه رهبري وضعیتی هرسی و بلانچارد
.2-3-1 نظریه اقتضایی فیدلر