بخشی از مقاله

چکیده:

فرهنگ آن چیزي است که مردم با آن زندگی میکنند. فرهنگ ازآنِ مردم است. ادیبان، فرهنگ را مجموعه پیچیدهاي از
 دانشها، باورها، هنرها، قوانین، اخلاقیات، ارزشها، عادات و هرچه که فرد به عنوان عضوي از جامعه از جامعه خویش فرامیگیرد تعریف میکنند. فرهنگ به وسیله◌ آموزش، به نسل بعدي منتقل میشود؛ در حالی که ژنتیک به وسیله وراثت منتقل میشود.

فرهنگ راهکارو نرم افزاري شایع و موجه در یک جامعه براي رفع هرگونه نیازاست. براي مثال، تکلم به زبان فارسی یک راهکار است براي رفع نیازشفاهی ایرانیان، و زبان چینی و انگلیسی راهکارهایی دیگر براي مردمانی دیگر و رفع نیازهاي مشابه آنهاست.

رابطه مستقیم زبان و فرهنگ از دیرباز مورد توجه فلاسفه، زبان شناسان، و جامعه شناسان بوده است. از طرفی، » جهانی شدن « از جمله مسائل مهمی است که در پرتو پیشرفت روز افزون تکنولوژي و ارتباطات، کشورهاي در حال توسعه را به چالش کشانده، و زنجیره اي از دگرگونی ها را درعرصه هاي گوناگون فرهنگی و باورهاي کشورهاي جهان در بر گرفته است.

ازآنجائیکه زبان انگلیسی بواسطه گستره بین المللی آن بستر مناسبی را جهت نشر فرایند » همگونی فرهنگی 2« از طریق ابزارهایی چون شبکه هاي اطلاع رسانی جهانی و رسانه هاي ارتباط جمعی مانند: رادیو، تلویزیون ماهواره اي، و اینترنت فراهم نموده است، این مقاله تلاش دارد تا از یک سو به مفهوم زبان و فرهنگ و نقش آنها درآموزش زبان، و از سوي دیگربه تأثیر زبان انگلیسی درنشر باورهاي فرهنگی و مذهبی بپردازد. براي نیل به این هدف، دراین مقاله، با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، علاوه برمروري بر مباحث نظري مربوط وتجربیات نویسنده، مثال هایی نیز براي روشن شدن بحث ارائه شده است.

.1 مقدمه:

فرهنگ جوهره، خصوصیات و سرشت انسانهاست که در حیات اجتماعی یک جامعه جاري می شود و در هنجارهاي مذهبی و اخلاقی، روش و منش اجتماعی، تفکرات علمی و فلسفی ، نمادها و نمودهاي هنري تجلی پیدا می کند. بنابراین عناصر تشکیل دهنده فرهنگ عبارتند از: مذهب، اخلاق، فلسفه، هنر در تمامی اشکال آن چون معماري، موسیقی، نقاشی ، مجسمه سازي ، ادبیات و ... ؛ و در یک جمله میتوان فرهنگ را "انعکاس دهنده ارزشها، سنتها و هنجارهاي پایدار" و یا بعبارت دیگر "راه مشترك زندگی، اندیشه و کنش انسان در یک جامعه تلقی کرد .[5-6] فرهنگ در برگیرنده این موضوعات است:

.1 سازگاري کلی با نیازهاي غریزي و فطري واقتصادي یا محیط جغرافیایی پیرامون؛

.2 سازمان مشترکی که براي فرو نشاندن نیازهاي اجتماعی و سیاسی که از محیط پیرامون بر خواستهاند، پیدا شده است؛

.3 مجموعه مشترکی از اندیشهها و دستاوردها. بطور کلی فرهنگ شامل هنر، ادبیات، علم، آفرینشها، فلسفه و دین است

فرهنگ ها داراي عناصر بسیارند که بطور آمیزه و نامیزه ي معنایی در جامعه شناورند و درست از میان خودآگاه و ناخودآگاه هوشیاري اجتماعی عبور می کند. مردم براي تغییر فرهنگی خود لازم است زحمت زیادي بکشند. زیرا فرهنگ خواهان مانایی است. اما رسانه هاي جمعی می توانند آن را از راه بیگمان تغییر دهند. در برابر فرهنگ، نافرهنگ است و عبارت است از آنچه جامعه با آن تعامل دارد ولی فرهنگ نیست. مانند اقلیم، آب و هوا، ژن، حوادث، وجود یا عدم وجود منابع طبیعی، بیماري ها و…شکل 1 مجموعه اي از عوامل تشکیل دهنده و تأثیرگذار بر فرهنگ را دریک نگاه نشان می دهد.

شکل :1 فرهنگ در یک نگاه

از طرفی، شناخت »جهانی شدن« براي کشورهایی نظیر ایران که برحفظ ارزش هاي فرهنگی خود اصرار دارند، براي شناخت تهدیدها و بحران هایی که این پدیده براي آنها به دنبال خواهد داشت، بسیار مهم است. تعاریف گوناگونی از این فرایند توسط اشخاص و مراجع مختلف تا کنون ارائه شده، اما تعریف مربوط به کمیته بین المللی در سال 1995 را به عنوان تعریف جامع و کاملتري ذکر نمود: »جهانی شدن عبارت است از درهم آمیزي اقتصاد، جامعه شناسی، سیاست، فرهنگ و رفتارها از طریق نفی مرزها و حذف پیوستگی هاي ملی و اقدام هاي دولتی

ازآنجائیکه زبان انگلیسی بواسطه گستره بین المللی آن بستر مناسبی را جهت نشر فرایندهاي » جهانی شدن « و» همگونی فرهنگی « از طریق ابزارهایی چون شبکه هاي اطلاع رسانی جهانی و رسانه هاي ارتباط جمعی مانند: رادیو، تلویزیون ماهواره اي، و اینترنت فراهم نموده است، این مقاله تلاش دارد تا از یک سو به مفهوم زبان و فرهنگ و نقش آنها درآموزش زبان، و از سوي دیگربه تأثیر زبان انگلیسی درنشر باورهاي فرهنگی و مذهبی بپردازد.

.2 زبان و زبان خارجی چیست؟

زبان خاص انسان است و شیوه غیرغریزي انتقال عقاید، احساسات، و خواسته ها ازطریق تولید مجموعه اي از نمادهاي اختیاري است. زبان نهادي است که انسان ها توسط نمادهاي قراردادي با یکدیگر ارتباط و تعامل برقرارمی کنند. زبان شیوه تفکر ما را شکل می دهد وتعیین می کند که به چه چیزي می اندیشیم، بطوریکه وقتی به زبان دیگري صحبت می کنیم دنیا را به گونه اي دیگر می بینیم. زبان خارجی زبانی است که در مدرسه آموزش داده می شود و زبان آموزش یا زبان ارتباطی معمول در یک کشور نیست، مانند زبان هاي انگلیسی و فرانسه در ایران.

نمادهایی که در گفتار یا نوشتاربکار می روند شیوه هاي اصلی تشکیل و بیان مفاهیم فرهنگی هسنتد. نظر به اینکه ارزشها و هنجارهاي رفتاري از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت است، می توان نتیجه گرفت که هرفرهنگی الگوهاي رفتاري مربوط به خود را دارد که براي مردمی با پیشینه هاي فرهنگی دیگربیگانه و ناشناخته است. زبان یکی از ویژگیهاي عام فرهنگی و وجه مشترك دگرگونی رفتارهاي فرهنگی انسان است که سبب آسان تر شدن ارتباط و تعامل با دیگران می شود.

شکل :2 رابطه بین زبان و فرهنگ، و رابطه زبان و فرهنگ با تفکر

بواسطه گسترش استفاده از اینترنت، تلفن همراه، و تلویزیون هاي ماهواره اي، در سال هاي اخیر توجه به آموزش زبان خارجی، و بویژه زبان انگلیسی روند افزایشی داشته است. و از این رو بسیاري از موسسات آموزش زبان بدنبال برترین شیوه براي تدریس و آموزش زبان هستند. با این وجود مشاهده می کنیم بسیاري از زبان آموزانی که در مدارس یا موسسات آموزش زبان خارجی تحصیل می کنند، قادر به برقراي ارتباط در بافت و فرهنگ واقعی آن جامعه زبانی نیستند.

لذا آشنا کردن زبان آموزان با فرهنگ آن جامعه زبانی از ضروریات یادگیري هر زبان خارجی است. براي کاربرد زبان در گفتگو هاي متناسب و برقرارکردن یک ارتباط بین فرهنگی صحیح، آشنا بودن با پیام هاي فرهنگی ضروري است. درهر فرهنگ، افراد بعضاً از آهنگ، زیرو بمی صدا، سرعت و مکث، اشارات و حالات صورت، ژست گرفتن وبلندي خاصی براي گفتمان کلامی استفاده می کنند. تفاوت هاي فرهنگی دررعایت ادب به هنگام سختن گفتن نیز مشهود است. بعلاوه ارزشهاي فرهنگی و ترجیهات فرهنگی نیز با سبک هاي ارتباطی و شیوه هاي گفتاري گوناگون بروز می کند. این تفاوتها را بوضوح می توان حتی در کشورهاي انگلیسی زبان نظیر آمریکا، کانادا، و انگلیس مشاهده کرد.

بنابراین زبان نه تنها بخشی ازفرهنگ است، بلکه منعکس کننده فرهنگ ما نیز می باشد. در واقع درك محتواي فرهنگی رمز آموزش و یادگیري موفق زبان است. زبان آموزان نمی توانند به زبانی تسلط کامل پیدا کنند مگر آنکه به بافت هاي فرهنگی اي که درآنها از زبان استفاده می شود نیز تسلط داشته باشند. به عنوان یکی از متخصصین آموزش زبان انگلیسی عقیده دارم که یادگیري زبان تنها یادگیري صورتهاي زبانی مانند آواها، کلمات، واج آرایی آواها و کلمات نیست.

همچنین مطالعه چگونگی اداي جملات تنها عنصر لازم جهت ارتباط زبانی موثرو کامل نیست. بعبارت دیگر، یادگیري فرهنگ افرادي که با آن زبان صحبت می کنند براي یادگیري زبان آنها ضروري است. [9] ازاین رومی توان نتیجه گرفت که بواسطه گسترش روزافزون زبان آموزان انگلیسی در کشور، آشنایی مردم ایران با فرهنگ کشورهاي غربی بویژه کشورهاي انگلیسی زبان از این طریق روبه گسترش است، و ما تأثیر آنرا درجامعه و زندگی روزمره مان شاهد هستیم. این تأثیر بصورت دو سویه نه تنها بر باورهاي فرهنگی، دینی و مذهبی جوانان ایرانی بلکه برفرهنگ و باورهاي اعتقادي مخاطبین انگلیسی زبان که به طریقی با ایرانیان در ارتباط و تعامل هستند نقش داشته است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید