بخشی از مقاله

چکیده

هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه هوش معنوي1 و تاب آوري2 در زندگی دانشجویان بود. جامعه آماري شامل دانشجویان دانشگاه آزاد رودهن شاغل به تحصیل در سال تحصیلی 91-92 بود. افراد گروه نمونه 180 نفر بود و به روش نمونه گیري تصادفی خوشه ایی انتخاب شدند. افراد گروه نمونه پرسشنامه ها ي، هوش معنوي عبداالله زاده و مقیاس تاب آوري کانر و دیویدسون3را تکمیل کردند. براي تحلیل داده ها، از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و آزمون t در گروه هاي مستقل استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که مؤلفههاي هوش معنوي و تابآوري نسبت به میانگین فرضی داراي تفاوت معنادار بودند . - p=0,00 -

همچنین بررسی ضرایب همبستگی پیرسون میان هوش معنوي 1، هوش معنوي 2 و تاب آوري نشان داد که بین مولفه هاي هوش معنوي و تاب آوري ارتباط مثبت و معناداري وجود دارد . - p<0,01 -

کلمات کلیدي: تاب آوري، مولفه هاي هوش معنوي، - درك و ارتباط با سرچشمه هستی، زندگی معنوي با اتکا به هسته ي درونی -

مقدمه

طبق تحقیقات پژوهشی در نیم قرن گذشته بیشتر تلاش روان شناسان بالینی بر درمان کمبودها و رفع ناتوانی ها متمرکز بوده است. اما روان شناسی مثبت به افزایش شادمانی، سلامت و مطالعه علمی در مورد نقش نیرومندي هاي شخصی و سامانه هاي اجتماعی مثبت در ارتقاي سلامت بهینه تأکید دارد. هدف اصلی روان شناسی سلامت فهم و آسان سازي سلامت ذهنی است -

یکی از مهم ترین سازه هایی که در روان شناسی مثبت نگر در رابطه با توانایی عبور از مشکلات و غلبه بر شرایط دشوار، مطرح شده تاب آوري است. تاب آوري به توانایی انطباق موفق با شرایط چالش انگیز و تهدیدزا و هم چنین رشد شایستگی تحت شرایط سخت اشاره دارد. تاب آوري به عنوان یک سازه چند بعدي تلقی می شود که داراي ابعاد روانی- اجتماعی و ژنتیک- زیستی است

- سی چتی4 ، - 2013 عوامل محیطی مختلف می توانند تأثیرات طولانی مدت روي رشد داشته باشند. تاب آوري چیزي بیشتر از بهبودي ساده از آشفتگی است و می تواند به عنوان رشد مثبت یا سازگاري به دنبال دوره هایی از بهم ریختگی تعادل توصیف شود

برخی در تعریف تاب آوري بیشتر بر عوامل ژنتیک – زیستی تأکید می کنند، براي نمونه کاراتوروس6   و مک ایون - 2013 -   7

معتقدند که افراد در دوران مختلف زندگی با استرس هاي مختلفی مواجه می شوند، اما مغز براي تخفیف چنین تأثیراتی از انعطاف کافی برخوردار است. مغز به پاسخ ها نظم می دهد و سازگاري با چالش هاي مختلف را امکان پذیر می سازد. ظرفیت مغز براي مواجهه با چالش ها و تخفیف اثرات استرسورها می تواند به عنوان تاب آوري در نظر گرفته شود.

آنگار ، قاضی نور و ریچتر - 2013 - 8 یک الگوي اکولوژیکال9 را براي تاب آوري مطرح کردند و تاب آوري را بر اساس اکولوژي هاي جسمانی و اجتماعی مفهوم سازي کردند. آنان علاوه بر در نظر گرفتن ظرفیت مغز و عوامل زیستی به نقش مراقبین، همسایگان، مدرسه و عوامل اجتماعی و محیطی دیگر در شکل گیري تاب آوري اشاره کردند. به نظر می رسد یکپارچگی نظام هاي مختلف - زیستی، روانی- اجتماعی و اکولوژیک - بهتر می توانند تاب آوري را تبیین کنند. آن چه که مسلم است این است که علاوه بر سهم عوامل زیستی در تاب آوري عوامل روانی – اجتماعی نیز در بستر رشد می توانند در تبیین تاب آوري نقش مهمی ایفا کنند. از این رو تاب آوري به عنوان سازه اي تلقی می شود که می توان آن را آموزش داد. سلیگمن - 1998، ترجمه خدایی، - 1386 اذعان می دارد، آموختن این که پس از هر شکست چگونه مسیر افکار خود را به سمت خوش بینی سوق دهیم، مهارتی دائمی است. از نظرکورهونن10 در سال 2007، اگرچه تاب آوري تا حدودي یک ویژگی شخصی و تا حدود دیگري نیز نتیجه تجربه هاي محیطی افراد است، ولی انسان ها قربانی محیط یا وراثت خود نیستند، افراد می توانند تحت آموزش قرار گیرند تا ظرفیت تاب آوري خود را به وسیله ي آموختن برخی مهارت ها افزایش دهند. می توان عکس العمل افراد در مقابل استرس، رویدادهاي ناخوشایند و دشواري ها را تغیر داد، به طوري که بتوانند بر مشکلات منفی محیطی غلبه کنند - کاوه و همکاران، . - 1390 آزاد - - 1390، در پژوهش خویش چنین استدلال کرده است: سلامت روان به عنوان یکی از دو رکن سلامتی، لازمه یک زندگی مفید، موثر و رضایت بخش فردي است. سلامت روان افراد یک جامعه، خصوصا اقشار موثر و سازنده آن، لازمه پویایی، بالندگی و اعتلاي آن جامعه است. نقش برجسته و منحصر به فرد دانشجویان به عنوان مدیران و سازندگان آینده هر جامعه، ضرورت تامین سلامت روانی آن ها و نیز شناسایی و حذف عوامل منفی موثر بر سلامت روانی آن ها را ضروري می نماید. تاب آوري نیز به واسطه کاهش هیجان هاي منفی و افزایش سلامت روان رضایت بیشتر از زندگی را در پی دارد و به عنوان منبعی براي تسهیل غلبه بر مصائب، مشکلات، مقاومت در برابر استرس و از بین بردن اثرات روانی آن ها تعریف شده است. یافته هاي این پژوهش هم گام با دیگر پژوهش ها گویاي این هستند که افراد داراي تاب آوري بالا، در شرایط استرس زا و موقعیت هاي ناگوار، سلامت روان شناختی خود را حفظ می نمایند و داراي سازگاري روان شناختی هستند.نظریه هاي فعلی، تاب آوري را سازه اي چند بعدي متشکل از متغیرهاي سرشتی11 مانند مزاج12و شخصیت13، همراه با مهارت هاي مخصوص، مثل مهارت حل مسئله، می دانند 

افسردگی19 ودرد20 بررسی کرده اند - بونانووچارنی21،2004 به نقل از حدادي ،. - 1389 نتایج هماهنگ این پژوهش ها موید تاثیرات مثبت ،سازنده و محافظت کننده تاب آوري در مقاومت و مقابله موفق و انطباق رشد یافته با شرایط خطیر و استرس زاي فوق الذکر است. برعکس، سطوح پایین و ضعیف تاب آوري با آسیب پذیري و اختلال هاي روان شناختی مرتبط است.

تاب آوري از جمله عوامل درونی و شخصیتی است که می تواند در افراد در مواجهه با اثرات تنیدگی مقاومت ایجاد کند.

هم چنین افراد تاب آور به احتمال زیاد احساس بیشتري از اعتماد به نفس و خودکارآمدي دارند آن ها واجد احساسات کسب شده ي خوبی از ارزش فردي هستند. انسان همواره براي حفظ آرامش خود نیاز به یک منبع و اتصال به کل دارد. آرامش زندگی در گرو برآوردن نیازهاست. عبادت و احساس تعلق به یک موجود کل هم چون خدا، جزء نیازهاي زندگی انسان است گفته می شود که یک سوم از بیماري هاي جسمی از عوامل روحی ناشی می شوند، بنابراین ارتباط بین اعتقادات دینی وحالات روحی بدان معناست که معنویت نقش مهمی در ابتلا به بیماري یا تندرستی دارد. با وجود آرامش و هدفمندي که بر پایه پرداختن به معنویات بدست می آید، نقش هوش معنوي در اکتساب این هدفمندي حایز اهمیت تلقی می گردد، و می تواند زمینه و بستر مناسبی براي پرورش وافزایش رشد وتعالی معنویت افراد داشته باشد - غلامی، . - 1389

از نظر ایمونز - 2000 - 26 هوش معنوي کاربرد انطباقی اطلاعات معنوي در جهت حل مسئله در زندگی روزانه و فرایند دستیابی به هدف است. وي در تبیین هوش معنوي به پنج مؤلفه اشار کرده است؛ شامل ظرفیت براي تعالی، توانایی تجربه حالت هاي هشیاري عمیق، تقدس بخشیدن به امور روزانه، توانایی براي سود بردن از منابع معنوي براي حل مسائل، ظرفیت پرهیزگاري - تقوي داشتن - .

زوهر و مارشال - 2001 - 27 اذعان می دارند که ما می توانیم از طریق هوش معنوي مسائل مرتبط با معنا و ارزش ها را تشخیص داده و حل کنیم. از طریق این هوش زندگی و اعمال ما در یک زمینه پرمعنا و وسیع قرار می گیرد و ما می توانیم رشته اي از اعمال یا مسیر زندگی خود را با معناي بیشتري بررسی کنیم.

هوش معنوي در روانشناسی با معنویت پیوند دارد و می توان آن را در حوزه روان شناسی مثبت گرا قرار داد - کینگ و دي چکو28 ، . - 2009 معنویت در زندگی باعث افزایش اعتماد به نفس، واعتماد به نفس به نوبه خود باعث افزایش روحیه خوب و احساس سر زندگی شده و این امر خود سبب می شود که انسان بتواند ذهن آرام تر و بازتري داشته باشد و موقعیت ها آزارش ندهند و بتواند دیدگاهی خلاقانه و معنوي به زندگی داشته باشد - عبداله زاده، . - 1388 زوهر و مارشال - - 2001 اذعان می دارند که ما می توانیم از طریق هوش معنوي مسائل مرتبط با معنا و ارزش ها را تشخیص داده و حل کنیم.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید