بخشی از مقاله

چکیده

مقدمه ْازدواج مهم ترین قرارداد زندگی هر فرد و عام تشکیل خانواده محسوب می شود و از بنیادهایتقریباً جهان شمول بشری  است که هیچ بنیادی این چنین صمیمانه افراد بشر را تحت تأثیر قرار نداده است ؟در واقع ازدواج نه تنها در سلامت جسمانی و روانی  فرد مؤثر است بلکه نقش مهمی در سلامت جامعه دارد بنابراین می بایست افراد با تمام قوا در حفظ این بنیاد تلاش نمایند؟ هدف  پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی زوج درمانی هیجان محور بر تنظیم شناختی هیجان و کاهش مشکلات بین فردی زوج های متعارض شهر ایلام می باشد.

روش تحقیق نیمه آزمایشی و طرح تحقیق از نوع پیش آزمون ؛پس آزمون با گروه کنترل است ؟ جامعه اماری پژوهش حاضر کلیه زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره تحت نظارت سازمان بهزیستی شهرستان ایلام در بهار1394 می باشد. که بر اساس تماس پژوهشگر به مرکز مراجعت نموده که در مجموع 20 زوج بعد تماس پژوهشگر و توضیح هدف پژوهش اقدام به همکاری نمودند.

روش نمونه گیری به صورت دردسترس می باشد که زوجین به صورت تصادفی ساده به دو گروه کنترل و ازمایش تقسیم می شوند. گروه  آزمایش به مدت 9 جلسه تحت مداخلات زوج درمانی هیجان مدار قرار گرفتند در حالی که گروه کنترل در لیست انتظار قرار داشتند ؟ برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران و پرسشنامه مشکلات بین فردی بارخام و همکاران استفاده گردید؟ برای آزمون فرضیه های پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده گردید ؟

یافته ها نشان داد که زوج درمانی هیجان مدار باعث بهبود معنادار نمرات تنظیم هیجان زوجین متعارض و کاهش مشکلات بین فردی انها می شود ؟ بنابراین می توان نتیجه گرفت که زوج درمانی هیجان مدار در بهبود تنظیم هیجان و کاهش مشکلات بین فردی زوجین متعارض کارساز است؟

مقدمه

تعاریف متعدد برای واژه تعارض زناشویی1 ارائه شده است. درمانگران سیستمی تعارض زناشویی را تنازع بر سر تصاحب پایگاهها و منابع قدرت و حذف امتیازات دیگری میداننداز نظر وایل - 1376 - 2کنش و واکنش دو فرد که قادر نیستند منظور خود را تفهیم نمایند، تعارض یا تنازع نامیده میشود. پژوهش ها نشان میدهد زوچین متعارض کمترین میزان رضایتمندی از ازدواج و بیشترین احتمال طلاق را نشان میدهند در این حالت محتمل است که زوج دچار فرسودگی زناشویی وفروپاشی شوند

امروزه یافته های گوناگون درمورد اینکه فروپاشیهای زناشویی ماحصل کاهش هیجانات مثبت و نه افزایشی هیجانات منفیاند، به اتفاق نظر و همگرایی رسیده اند

این امربویژه در مورد گسستگیهای طولانی مدتبه اثبات رسیده است همچنین گاتمن و کارر - 1998 - 5 دریافتند که حمایت و درگیری هیجانی اجزای اساسی رابطه زناشویی هستند و این عامل در مقایسه با تعارضات رفتاری، با قدرت بیشتری میتوانند آینده رابطه را پیشبینی کنند. پس تنظیم هیجان میتواند یکی از موضوعات قابل توجه در برنامههای جلوگیری ازمشکلات بینفردی و راهبردهای منفی نظمجوی هیجان آنها باشد

به علت بروز بحرانهای زناشویی امروزه زوج درمانی به عنوان یک شیوه مهم در خانواده درمانی بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفته است و طی دهه اخیر در الگوی مداخلات، حرکت به سمت یکپارچه نگری مشاهده میشود و نیاز اساسی به یک رویکرد درمانی مناسب احساس میشود. تا بتواند بیشترین اثربخشی را روی راهبردهای نظمجویی شناختی هیجان و مشکلات بینفردی داشته باشد.

با توجه به مطالب بیان شده درخصوص هیجان و تمرکز اخیر بر هیجانات به عنوان عامل اصلی مشکلات زناشویی، انقلابی را در رویکردهای زوج درمانی8 ایجاد کرده و رویکرد هیجان مدار را به وجود آورده اند - ضیاء الحق،. - 1391 که توسط جانسون9 و گرینبرگ10 در سال 1985 به جهان معرفی گردید، این مداخله درمانی بر پایه نظریه دلبستگی جان بالبی - 1969 - 11 قراردارد. که در اوایل دهه ی 1980 به مثابه پاسخی به فقدان مداخلات زوجی فعال و کارآمد مطرح شد

رویکرد هیجانمدار در پی مشاهدات نظامدار زوجهای تحت درمان و بررسی ترجیحاتی که هیجانمداری در بازسازی روابط فرسایشی آنها به دنبال داشته ایجاد شده است. این رویکرد، رویکردی است کوتاه مدت وکارآمد که به اصلاح الگوهای تعاملی محدود شده زوجین، بازسازی پاسخهای هیجانی و تسریع رشتههای ایمن و دلبستگی میپردازد

درEFT هیجانها به عنوان تمایلات مربوط به عمل دیده شده و اساس ارتباطات اجتماعی را شکل داده و همواره علائمی از ماهیت پیوندهای اجتماعیمان به ما میدهند

تحقیقات نشان میدهد درمان هیجانمدارEFT در نزدیکی زوجین به هم تاثیرات زیادی دارد و هدف این درمان ساختن مجدد هیجانهای زیر بنایی دلبستگی است طوری که چرخه تعاملی تغییر کند و مجددا ساخته شود

درتعریف خانواده میتوان چنین گفت که خانواده بیش ازمجموع افرادی است که در یک فضای مادی و روانی خاص به سر میبرند. خانواده یک نظام طبیعی واجتماعی است که ویژگیهای خاص خودش را دارد وصورتهای پیچیدای ازپیام رسانیهای اشکار و نهان را به وجود میاورد و روشهای مذاکره ومسالهگشای مفصلی در اختیار دارد که به آن اجازه میدهد تا تکالیف مختلفی را با موفقیت به انجام رساند

اغلب زوج ها در آغاز زندگی اعتقاد دارند که روابط آنها با دیگران متفاوت است وآنها پشتوانه زندگی مشترک خود را عشق میدانند و آن را ضمانتی برای خوشبختی میپندارند. آنها آیندهای زیبا را برای خودمجسممیکنند، تنها جنبههای مثبت را میبینند و خصوصیات منفی را اصلا نمیبینند

این امیدواری آن چنان قدرتمند است که میتواندعقل سلیم را کمرنگ، استدلالها را پوچ و قابل حل و چشمها را بر روی حقایق کور کند. پس از مدتی وقتی این افراد با واقعیتهای زندگی و مشکلات روزمره مواجه میشوند، درمییابند که حقیقت چیز دیگری است. در این حالت محتمل است که زوج دچار فرسودگی زناشویی شوند

این مشکلات در تعاملات و الگوهای ارتباطی زوجین بوجود میاید. تعاملات جاری میان زوجین از دو طریق حفظ میشود؛ یکی روشی که اشخاص با تاسی بر واقعیتهای درون روانی خود و رفتارهای تکراری همسر، تعاملات را سازماندهی و ادراک میکنند و دیگری تجربه هیجانی افراد از نظر طرف مقابل سنی،1389این امر بویژه در مورد گسستگیهای طولانی مدتبه اثبات رسیده است

بر این اساس میتوان به تاثیر هیجان بر ابعاد مختلف زندگی و روابط افراد اذعان کرد. هیجان عنوانی جهانی است که برای طیف وسیعی از تجارب از سراسیمگی گرفته تا یاس به کار رفته است 

هیجانها میتوانند از خفیف تا شدید، مثبت تا منفی، عمومی تا خصوصی، کوتاه مدت تا بلند مدت، ابتدایی - واکنش هیجانی ابتدایی - ، تا ثانوی - تبدیل یک واکنش هیجانی به یک واکنش هیجانی دیگر - تغییر یابند 

علاوه بر این، هیجانها به عنوان پاسخهای خود تنظیمی که قادر به هدایت رفتارهای هدفمند هستند تعریف شده اند 

در گستره کنونی ادبیات روانشناختی اعتقاد بر این است که هیجانات اغلب - اما نه همیشه - مفید هستند، این عقیده که هیجانات برخی اوقات میتوانند مضر باشند روانشناسان را به سوی بررسی نظمجویی هیجان5 سوق داد. نظریه جدید در قلمرو هیجان برنقش مثبت و انطباقی هیجان تاکید دارند و نشان میدهد که هیجان میتواند نقش سازندهای در حل مسئله و پردازش اطلاعات فرایند تصمصمگیری و نوآوری و خلاقیت داشته باشد. ونباید فراموش کرد که هیجان همواره سودمند نیست و بیشتر اوقات باید آن را تنظیم مدیریت کرد. تنظیم هیجان را میتوان به صورت فزایندهای تعریف کرد که از طریق آن افراد میتوانند براین که چه هیجانی داشته باشند چه وقت آن را داشته باشند و چگونه آن راتجربه و ابراز کنند تاثیر بگذارند

نظمجویی هیجان به فرایندهایی اطلاق میشود که برای کاهش، افزایش یا نگه داشت تجارب هیجانی بهکار گرفته میشوند. این فرایندها متغیّر بوده و ممکن است خودکار یا همراه با تلاش فراوان، گرایش ذاتی - فرد هیجانهای خودش را تنظیم کند - یا عارضی - فرد دیگری هیجانهای شخص را تنظیم کند - باشند

درگستره ی پژوهشی کنونی سازهی نارسایی تنظیم هیجان به عنوان یک سازهی چند بعدی درنظر گرفته میشود:

الف - فقدان آگاهی، درک و پذیرش هیجانها؛

ب - فقدان دستیابی به راهبردی

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید