بخشی از مقاله

چکیده:

از جمله موضوعاتی که بهوسیله دولتمردان قاجار در راه دستیابی بهپیشرفتِ هنری در کانون توجه قرار گرفت، اعزام محصلینی در رشتههای گوناگون از جمله نقاشی به اروپا بود. این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی در پی پاسخ به این پرسش میباشد که اعزام محصلین در رشتههای گوناگون در دوران حیات عباسمیرزا نایبالسطنه، سلطنتِ محمدشاه و ناصرالدینشاه چه تاثیریپیشرفتِبر آموزشِ نقاشی ایران داشتهاست؟

یافتها حاکی از آن است که نقاشی تنها هنرِ مورد توجه دولتمردان برای اعزام محصلین بهغرب بود و در این بین توجه بهنقاشی در ابتدا بیشتر به دلیل مسائل نظامی و ترسیم نقشههای جنگی و از عصر ناصری بهبعد جنبههای هنری که منجر بهتقلید از سبکهای هنرمندان اروپایی گردید، مورد تاکید بودهاست.

با این حال، در پایان عصر ناصری، جامعه هنری ایران و بهویژه نقاشان تحتتاثیر سبکهای اروپایی قرار گرفته و در این بین سه طیفِ: .1 پایبند به سنت، .2تلفیقکنندگان سنت و دستاوردهای غربی، .3 غربگرایانِ محض، بهفعالیت مشغول بودند که به-تدریج غربگرایی بهعنوان اولویتی در حوزه آموزش نقاشی ایران در مسیر دستیابی بهپیشرفت قرار گرفت، جریانی که تا حد زیادی نشأت گرفته از خودباختگی و بحرانِ هویتِ هنری دولتمردان و جامعه هنری محسوب میگردید. از اینرو میتوان با تطبیق این جریان با شرایط کنونی، آن را در سند الگوی پایه پیشرفت مورد توجه قرار داد؛ بهویژه در راستای سیاستگذاری-های اعزام محصلین در حوزههای هنری به خارج از کشور، چراکه یکی از ساختارهای پیشرفت در هر جامعه بر پایه آگاهی از نقاط قوت و ضعف با توجه بهپیشینه تاریخی آن محسوب میگردد.

-1مقدمه

در دوره قاجار، یکی از راههای کسب علوم و فنون اروپایی اعزام محصل به اروپا بود، چنانکه موضوع آموزش در زمان قاجاریه با اقدامات صورت پذیرفته بهویژه اعزام محصل، بهصورت جدیتر دنبال گردید. ضعفِ نظام آموزشی ایران و متعاقبا تلاش برای کسبِ تمدن و فرهنگ غربی برای خروج از عقبماندگی هنری، موجب گردید تا سیاست اعزام حصّ ل از سوی دولتمردان قاجار پیگیری شود، بهنحویکه این روند در دوره عباسمیرزا آغاز و در زمان محمدشاه و ناصرالدینشاه با فراز و فرودهایی ادامه یافت.

ثمره این اعزام بازگشت محصلینی بود که مروج، فرهنگ و هنر غرب بوده ومتعاقبا با به چالش طلبیدنباورهای غالبِ جامعه،در پی ایجادِ ترقی بودند. بر این اساس، اعزام حصّ ل، یکی از مهمترین مسائلی بود که توجه بسیاری از دولتمردان را در این دوره به خود معطوف داشت. در اینراستا عباسمیرزا، محمدشاه و ناصرالدین شاه، پس ازدریافتِ ضعف نظام آموزشی، تصمیم بر اعزام حصّلانی به اروپا گرفته و در این بین بنا به نیازهای روز، رشتههایی مورد توجه قرار داشت که عموما در حوزه نظامی و سیاسی بود و تنها رشته هنری، نقاشی محسوب میگردید. بر این اساس اندک محصلین اعزامی در این رشته پس از کسب مکاتب هنری غربی، پس از بازگشت به ایران در تکاپو برای تلفیق نسبی آن با سبکهای کهنِ ایرانی و گسترش همه جانبه آن در میان هنرجویان برآمدند.

در دهههای اخیر، تحقیقاتی در باره اعزام محصلین به اروپا بهصورت کلی صورت پذیرفتهاست، اما بسیار اندک بهتاثیر آن بر هنر ایرانویژه روندبه پیشرفتِ نظامِ آموزشیِ نقاشی اشاره گردیده و صرفاً حسین محبوبیاردکانی در »تاریخ موسسات تمدنی جدید در ایران« و احمد هاشمیان در »محصلان اعزامی به اروپا در زمان فتحعلیشاه - 1212- 1250ه.ق - و سلطنت محمدشاه قاجار - 1222-1264ه.ق - « با دیدگاه بررسی اعزام محصلین و فارغ از توجه به تاثیر آن بر هنر ایران و رویین پاکباز در »نقاشی ایران از دیرباز تا امروز« و یعقوب آژند در »از کارگاه تا دانشگاه« با رویکرد بررسی تاریخ هنر ایران، اشاراتی گذرا و عمومی در این باره داشتهاند که آن نیز فارغ از توجه به بعد هنری بودهاست. بر این اساس، سعی گردیده تا بهپرسش ذیل پاسخ داده شود که سیاستگذاریهای دولتمردان قاجار در اعزام محصل چه تاثیری در روندِ پیشرفت آموزش نقاشی در ایران داشت؟ در این پژوهش تلاش میگردد از زوایای مختلفِ هنری تاریخی بهتاثیر سیاستِ اعزام محصلین به اروپا در راستای فراگیری آموزشهای لازم و سپس تاثیر آن بر جامعه هنری عصر قاجار - عباس میرزا، محمدشاه و ناصرالدین شاه - پرداخته و در هر دوره بهتاثیرگذاری آن بر هنر نقاشی و نظام آموزشی غالب اشاره گردد.

-2عباسمیرزا و اعزام نخستین محصلین

اعزام محصل بهغرب بهعنوان بخشی از اصلاحاتی آغاز شد که عباس میرزا نایب السلطنه 1203-1249 - ق1788-1833 /م - ، پس از جنگهای ایران و روس بنیاد نهاد. بنیانگذار نوگرایی در ایران، عباس میرزا، مردی بود در مجموع بیهمتا، چنانکه روشن اندیشی، نفوذ و نیروی گسترده و پیوند نزدیکش با فتحعلیشاه 1212-1250 - ق1797-1834 /م - که او را با وجودِ دشمنیهای موجود، دوم شخص ایران قرار میداد، موجب شد تا بهدلیل دلبستگی فراوانِ نایبالسلطنه به بهرهگیری از فن و دانشِ کارشناسی غرب، در آغاز سالهای سده 19 میلادی، او را در میان دیگر معاصرین خود، کم نظیر سازد. عباسمیرزا در آغازین سالهای برخورد جدی ایران با غرب، در این اندیشه بود که علل عظمت و پیشرفت غرب را دریابد و آن را در ایران پیاده سازد و چنین بهنظر میرسد که اگر جنگهای ایران و روس به او فرصت میداد، از این توانایی برخوردار بو تا برای نسل- های پس از خود راهی سودمند برگزیند - فیودور کوف، . - 99 :1372

یکی از اقدامات عبا میرزا، اعزام دانشجویان ایرانی برای کسب علوم، فنون و هنرهای غربی، بهکشورهای اروپایی بود Yarshater, 2001: 192 - ؛ حائری، . - 307 - 309 :1367 هر چند قبل از او و بهویژه در دوره صفوی افراد اندکی برای کسب هنرهایی همچون نقاشی به اروپا اعزام شدند، چنانکه شاه عباسدوم که بهنقاشی علاقه فراوانی داشت، برای نخستین بار چند جوان ایرانی را به اروپا فرستاد تا به تحصیل و فراگیری نقاشی بهسبک غربی بپردازند که از آن جمله محمد زمان، پسر حاجی یوسف بود - محبوبی اردکانی، - 41 :2535، اما در این دوره و مقارن با دو دوره جنگهای ایران و روس در سالهای 1228ق1812/م. و 1244ق1828 /م. عباس میرزا با همکاری وزیرش میرزا عیسی، معروف به میرزا بزرگ قائممقاماول، استخدام مستشاران و معلمان اروپایی را برای بهبود اوضاع صنعتی، علمی و آموزشی کشور و رقابت با قدرتهای استعماری وقت ناکافی دانست و از اینرو اقدام به اعزام محصلینی به اروپا نمود - Gustafson, 2013: 537؛ رجایی، 17 :1370؛ قاسمی، 61 :1391؛ راسخ، . - 165 :1382 عباس میرزا از یک سو در پی رفع کاستیها و از سوی دیگر بهدلیل اعتقاد جدی به کسب آموزشهای غربی، به این امر اقدام و آن را با جدیت دنبال نمود.

انگیزه اولیه اعزام نخستین گروه از محصلین ایرانی برای ادامه تحصیل در غرب تا حدودی ناشی از تمایل دو جانبه ناپلئون و فتحعلیشاه بهتحکیمِ پیوندهای دیپلماتیک بود. فتحعلیشاه به ژنرال گاردان -ماموری که با هیاتی از فرانسه برای عملی نمودن مفاد قرارداد »فین کنشتاین«1 در سال 1222ق1807 /م. به ایران آمده بودپیشنهادی- مبنی بر اعزامِ یکی از شاهزادگان دربارِ ایران برای اقامت در دربار ناپلئون ارائه نمود. بر این اساس نایبالسطنه با گاردان بهتوافق رسید که بهعنوان بخشی از کمک فرانسه به ایران، هر سال تعدادی از ایرانیان برای تحصیل بهپاریس اعزام شوند. اما این طرح هرگز عملی نگردید، چراکه در پی عقد قرارداد »تیلسیت«2 در 1222ق1807 /م. بین فرانسه و روسیه و عدم پایبندی فرانسه نسبت بهمعاهده فین کنشتاین، روابط دو کشور رو به تیرگی نهاد و در نتیجه ژنرال گاردان و هیات فرانسوی ایران را ترک کردند

پس از خروج گاردان، ورود »سر هارفورد جونز«1 بهعنوان سفیر انگلستان در ایران و آمدن دوباره »سرجان ملکم«2 در سال 1224ق1808 /م. همراه با هیأتی متخصص در امور نظامی جهت سازماندهی قشون ایران، برای فتحعلیشاه و عباسمیرزا ارزش فراوانی داشت. جونز ضمن تحقیق درباره اقدامات فرانسویان به این موضوع آگاهی یافت که برای ایجاد روابطی حسنه بین ایران و فرانسه مقرر شدهاست پیوسته گروهی از جوانانِ ایرانی در پاریس مشغول تحصیل باشند. از اینرو، سفیر انگلیس از جهت احتیاجی که در آن زمان انگلستان به ایران داشت این مطلب را پسندیده و چنین صلاح دانست تا مانند گاردان، قراردادی مشابه قراردادِ فرانسویان منعقد نماید تا گروهی از جوانان ایرانی در لندن تحصیل کنند. سرانجام این امر در 1226ق/ 1810م. عملی گردید. در این سال جونز پس از انجامِ ماموریت خود در حال بازگشت به انگلیس در تبریز به حضور عباس میرزا رسید و چون علاقه شدید شاهزاده را مبنی بر اعزام محصل به اروپا مشاهده نمود، متقبل شد تا دو نفر از جوانان ایرانی در انگلستان تحت تعلیم قرار دهد 

با این حال نایب السلطنه چندان مایل نبود دانشجویانی را به اروپا اعزام نماید که بهعلت رشته تحصیلی، تحت تاثیر فکری و سیاسی غرب قرار گیرند، بلکه در جستوجوی کسب فنون تخصصی غرب بود. بههمین جهت »محمدکاظم« و »حاجی بابا افشارا«برای سفر به انگلستان و تحصیل نقاشی و پزشکی انتخاب نمود. محمد کاظم پسر نقاشِ دربارِ عباس میرزا بود و تا حدودی در نقاشی به سبک ایرانی مسلط و تبحری خاص داشت و حاجی بابا افشار نیز پسر یکی از کارگزاران عباس میرزا بود Mahdavi, 2005: 170 - ؛ محبوبیاردکانی، . - 590/2 :1374 در این میان نایبالسلطنه در توصیهای خطاب به جونز بیان داشت »این دو را بهتحصیل بگمارد که برای شاهزاده خودشان و مملکتشان مفید باشد، ولی اصولاً میل شاهزاده بر این بود که محمد کاظم نقاش شود و حاجی بابا طبیب، ولی گفته بود که لازم نیست تحصیلات آنها منحصر و محدود بههمین دو رشته باشد

این دو محصل که گویا از سواد کافی و تسلط بهزبان انگلیسی نیز بیبهره بودند، بههمراه جونز راهی انگلستان گردیده و جونز سرپرستی آنان را برعهده یکی از افسران خود به نام »سرگرد ساترلند«3 که مدتی در ایران بود و با آداب ایرانیان آشنایی نسبی داشت، واگذار کرد - هاشمیان، 15 :1379؛ مرادینژاد، . - 91 :1353 پس از گذشت اندک زمانی سرگرد ساترلند در سال 1228ق1812 /م. طی نامهای خطاب به »موسسه کوک«4 درباره این محصلین و رشتههای آنان چنین گزارش داد: [...]» رشتههایی که شاهزاده عباس میرزا برای آنها در نظر گرفته، طب و نقاشی است. طب قدرت و تربیت ذهنی زیادی احتیاج دارد [...] از محمدکاظم در نقاشی استعداد فوقالعاده مشهود شدهاست. حق این است که وی از بهترین اساتید نقاشی درس بگیرد

از این تک سند بجا مانده استنباط میشود که محمد کاظم در نقاشی استعداد فوق العادهای داشته و گویا او را نزد بزرگترین استادان نقاشی انگلیس جهت آموزش فرستادهاند. ولی متاسفانه روزگار او را امان نداد و سرانجام پس از هیجده ماه توقف در انگلیس در چهارم ربیع الثانی 1228ق برابر با 25 مارس 1813م. به بیماری سل در آن کشور درگذشت و جنازه او بههزینه وزارت امور خارجه انگلیس در کلیسای » سنت پانکریس«5 لندن بهخاک سپرده شد و همسفر او حاجی بابا بههزینه وزارت خارجه انگلستان سنگی بر قبر او نهاد که بر روی آن کتیبهای بهزبان انگلیسی به این مضمون و به انشاء حاجی بابا نقش شده بود: در زیر این سنگ جوانی موسوم به محمدکاظم خفته است که او را عباسمیرزا، ولیعهد ایران برای تعلیم یافتن به این کشور فرستاده بود و در روز 25 مارس 1813 به بیماری سل درگذشت.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید