بخشی از مقاله

چکیده

مقاله حاضر با هدف مطالعه بررسی تأثیر شبکه های اجتماعی بر سبک زندگی جوانان در شهر تهران تدوین گردیده است . که جامعه آماری تحقیق از جوانان 15-25 ساله شهر تهران تشکیل شده است. حجم نمونه مورد مطالعه بر اساس فرمول کوکران 400 نفر میباشد.در این پژوهش از دو روش اسنادی - کتابخانهای - جهت ارائه چهارچوب نظری و از روش پیمایشی - پرسشنامه - استفاده شده است.

فضای ارتباطاتی اعم از حقیقی و مجازی در پذیرش و دستیازی افراد جامعه بهویژه جوانان به الگوهای ذهنی - نگرشها - و عینی - رفتارها - نقش تعیینکنندهای ایفا میکند.این پژوهش در سال 1394 و به روش پیمایشی انجام شده است.قلمرو موضوعی این پژوهش متغیرهای زمینهای،انسجام رابطهای، انسجام ارزشی،تجمع اجتماعی و سبک زندگی است. نتایج تحقیق نشان داد.بین نوع شبکه،محل سکونت،انسجام ارزشی و سبک زندگی رابطهای وجود ندارد.ولی بین متغیرهای جنسیت،میزان تحصیلات،انسجام رابطهای،تجمع اجتماعی،و سبک زندگی رابطه معنادار وجود دارد.

مقدمه و بیان مسائله
ویلیام لیزر - 1964 - 1 سبک زندگی را طرز مشخص یا متمایز زندگیکردن گروهی از مردم معرفی میکند؛ نظامی که از تأثیر فرهنگ - ارزش ها، منابع، نمادها و قوانین - بر نیروهای زندگی در گروه شکل میگیرد - مهدوی کنی، 1386، . - 208 یعنی سبک زندگی روشی است که فرد در طول زندگی انتخاب کرده و زیربنای آن در خانواده پیریزی میشود که در واقع متأثر از فرهنگ، نژاد، مذهب، وضعیت اقتصادی و اجتماعی و اعتقادات و باورها میباشد.

روحیه فردیشدن به عنوان ارزش و ایدئولوژی از یکسو و تنوع و تکثر رسانهها که ارزشهای جوانان از آنها متأثر میشود از سوی دیگر در تعیین سبک زندگی افراد نقش تعیینکنندهای دارد - ذکائی، 1389، . - 1 جوانان، دانش و اطلاعات زیادی را از طریق این رسانههای جمعی کسب میکنند که پشتوانه اصلی تصمیمات و رفتارهای آنهاست صورت غیرمستقیم و مجازی می توانند طیف متنوعی از سبک های زندگی، ارزش ها، سلیقهها، اندیشهها و فرصتها را تجربه کنند و به کمک آن هویت و نوع زندگی خود را شکل میدهند

مبانی و چارچوب نظری

اندیشمندان اجتماعی سبک زندگی را از جنبههای متعدد مورد بررسی قرار دادهاند و هر یک از دیدگاه خود، عواملی را که در انتخاب سبک زندگی تأثیرگذار هستند تبیین نمودهاند. در یک تقسیمبندی کلی میتوان این نظریهها را در سه دسته جای داد: دسته اول، نظریاتی هستند که سبک زندگی را در سطح کلان بررسی کردهاند. دستهی دیگر از نظریهپردازان به نقش عوامل خرد در تبیین سبک زندگی میپردازند .پارهای دیگر از جامعهشناسان به نقش هر دو عوامل سطح خرد و کلان در بررسی سبک زندگی توجه نموده اند که از آنها تحت عنوان نظریهپردازان تلفیقی نام برده میشود که به اختصار به آن سه دسته اشاره میکنیم:

از دیدگاه نظریه پردازان سطح کلان، سبک های زندگی به ساختار اجتماعی و موقعیتهای ساختاری وابسته است و هرگونه تحول و دگرگونی در ساختار اجتماعی، باعث ایجاد تنوع و دگرگونی در سبکهای زندگی میشود .اندیشمندان کلاننگر، با در نظر گرفتن ساختارهای پهن دامنه، به تحلیل سبک زندگی میپردازند. این ساختارهای پهن دامنه، در اندیشه مونتسکیو 2و ابن خلدون ساختار جغرافیایی و شرایط آب و هوایی و در اندیشه ابن خلدون و مارکس  ساختاراقتصادی و معیشتی، در اندیشه وبر و پارسونز و الکساندر، ساختارهای فرهنگی و در اندیشه دورکیم  ، ساختارهای اجتماعی و در اندیشه جامعهشناسان دیگر مثل مانهایم 5، شرایط و موقعیت تاریخی را در بر می گیرد. در اندیشه ی این نظریه پردازان، ساختارها مسلط بر عملکرد و کنش فرد هستند و میتوانند در تمام شرایط تعدیل کنندهی رفتارهای کنشگران درون ساختار باشند

در اندیشه ابن خلدون نیز متناسب با شرایط آب و هوایی سبک های زندگی متنوعی دیده می شوند و اخلاقیات و نژاد و آداب و رسوم افراد تحت تأثیر شرایط جغرافیایی شکل میگیرد. از طرف دیگر او، به شیوه معیشت جوامع اشاره میکند یعنی جوامع بادیهنشین که در مقابل طبیعیت برای امرار معاش قرار داشتند روحیه فداکاری و شجاعت - شیوه زندگی - داشتند که با سبک زندگی شهری متفاوت بود. در نگاهی دیگر به شیوهی معیشت، میتوان به مارکس اشاره کرد. او در تقسیم بندی جامعه، به مراحل مختلف معتقد است که در هر مرحله ای از تاریخ یک شیوه معیشتی غالب، سبک زندگی خاصی را به وجود میآورد که متناسب با آن نوع معیشت است و این فرآیند به طور جبری در تاریخ از طرف مالکان و صاحبان ابزارهای تولید بر تودههای تحت سلطه جامعه تحمیل شده است

نظریهپردازانی که در سطح خرد سبک زندگی را مورد بحث قرار میدهند، تأکیدشان بر روی کنشگران به عنوان عامل فعال و خلاق است و این که کنشگران با تفکر و آگاهی و بر اساس ارادهی آزاد خود دست به عمل میزنند .از این دیدگاه، ساختار اجتماعی چیزی جز کنش کنشگران نیست .بنابراین، به همان میزان که نقش کنشگر اهمیت می یابد، از نقش مسلط ساختارها بر عمل کنشگران کاسته میشود. به تعبیر مید و بلومر، کنشگران از بین شناختههای مختلف، دست به گزینش می زنند . این گزینش از طریق معنی و تفسیر نمادها توسط کنشگران صورت میگیرد و نحوهی گزینش ها در طول فرآیند جامعه پذیری و درونیکردن ارزشهای جامعه صورت میگیرد. در این فرآیند و با وجود قدرت عمل کنشگران در تفسیرشان از موقعیت و گزینشهای منحصر به فرد و مستقل آنها، انسانها میتوانند زندگی منحصر به فردی برای خود ترتیب دهند و سبک خاصی را برای خود در زندگی برگزینند.

علاوه بر نظریهپردازانی که دیدگاه آنها در سطح خرد و کلان مطرح شد، نظریاتی نیز وجود دارد

که در تلفیق بین این دو سطح اعتقاد دارند. به اعتقاد این جامعهشناسان، عامل اساسی در تبیین پدیدهها، نه کنش به تنهایی و نه صرف ساختار، بلکه تلفیق این دو است. به بیان کالینز، ساختارهای اجتماعی از کنشگرانی که آنها را میسازند جداییناپذیر است و الگوهای کنش متقابل از عناصر ذاتی این ساختارها به شمار میروند. بوردیو به عنوان نظریه پرداز تلفیقی ، از یک سو کنشگر را به عنوان عاملی در نظر میگیرد که با اتکا بر قریحههای خود، ترجیحات مصرفیاش را برمیگزیند. از سوی دیگر، این گزینش بر اساس ساختمان ذهنی کنشگر و میزان برخورداری آن از سرمایههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نمادین صورت میگیرد 

با آن که »سبک زندگی« ماهیتی مدرن دارد، اما بن مایهها و عناصر شناختی آن را میتوان در آرای صاحبنظران کلاسیک جامعهشناسی یافت. سبک زندگی، الگوی مصرف، درک و ارزشگذاری محصولات گوناگون است. با عنایت به تأثیر کتمان ناپذیر بزرگانی چون مارکس ، وبر ، زیمل و وبلن به بررسی نظریات آنها را در زمینه مصرف، الگوها و شیوه زندگی میپردازیم

دسته بندیهای سبک زندگی که از طریق کاربست الگوهای بوردیویی به دست میآیدصرفاً توصیف مجموعه ای از واقعیات نیست، بلکه از آن جهت که اجازه پیش بینی سایر اوصاف و خصایل را می دهد نقش تبیینگر دارد و می تواند قدرت پیش بینی برخوردها، دوستی و امیال را به دست دهد. تحلیل بوردیویی در دو جنبه دارای جنبه تبیینی است، جنبه آشکارتر رابطه جایگاه اجتماعی، منش و سبک زندگی است و جنبه دوم طبقه بندی های سبک زندگی است که به سبب قدرت پیشبینیای که دارد جنبه تبیینی دارد .تبیین بوردیو از سبک زندگی مناسبترین تحلیل برای تحلیل سبک زندگی است.

وی جدا از میراث مارکسیستیاش، در پرداختن به فرهنگ به مثابه عاملی مستقل و همچنین توجه به مصرف به مثابه عاملی برای تمایزگذاری، متأثر از وبر است ازاین رو میتوان از مفاهیم وی در سنت وبری بهره گرفت. نکته قوت دیگر نظر بوردیو رابطه دیالکتیکی است که در نظریه وی میان عاملیت و ساختار برقرار است. این رابطه دیالکتیکی در تحلیل سبک زندگی اهمیت ویژهای دارد .ساختار نظری منسجم و غنای نظریه بوردیو سبب شده تا بسیاری از اصحاب مطالعات فرهنگی در تحلیل مصرف و سبک زندگی از این رویکرد نظری استفاده کنند

برخی از نظریه ها و دیدگاه ها در مورد مصرف و سبک زندگی به عنوان تئوری های بنیانی این پژوهش انتخاب شده اند :براساس آرای وبلن سبک زندگی با انگیزههای تمایزجویی و همچشمی صورت میپذیرد.به تعبیر وبلن مصرف خودنمایانه میان فرد و خاستگاه وی فاصله میاندازد.طبقه مرفه یا تنآسا در جوامع کوچک با فراغت خودنمایانه و در جوامع بزرگ شهری با مصرف متظاهرانه تمایز خود را با دیگر طبقات اجتماعی گوشزد میکند.

زیمل باتوجه به الزامات زندگی در شهرها،مدها و سبک های زندگی را عاملی می داند که افراد به واسطه آنها خود را از گمگشتگی و انزوای جامعه شهری میرهانند و پیوندهای مادی و فرهنگی خود را با همگنانشان به نمایش میگذارند.از نظر زیمل،مد بهطور همزمان در راستای تمایزبخشی میان طبقات مختلف اجتماعی و ایجاد انسجام در درون طبقات و گروهها عمل میکند.

نظریههای شبکه
دیدگاه شبکه نسبت به سایر گرایشهای نظری و مطالعاتی در زمینه اجتماع سه امیتاز دارد:

.1 از این فرض که افراد لزوما با همسایهها و گروههای خویشاوندی یا سایر همبستگیهای محدود در کنش متقابل هستند،می پرهیزد و امکان مطالعه طیف وسیعی از روابط را در هر جا که واقع شده و با هر فردی که این روابط با آنها برقرار میشود، میسر میسازد.این یک دیدگاه ضد همسایگی و مجاورت نیست بلکه به نظر این دیدگاه،مجاورت مسکونی تنها یک بعد،اجتماع است.

. 2 قابلیت برای مطالعه پیوندها و ارتباطات در همه مقیاس ها از روابط بین فردی تا نظام های کلان که امکان تحلیل ارتباط بین زندگی روزمره با تغییرات عظیم اجتماعی را میسر میسازد.

. 3 این دیدگاه مجموعهای از تکنیکهای کمّی و کیفی را برای فهم،توصیف و تحلیل ترکیب ساختار عملکرد شبکههای بین فردی فراهم میکند

در حال حاضر»تحلیل شبکه«روش کارآمدی است و حجم زیادی از تحقیقات را به خود اختصاص داده است.به اعتقاد گلدنبرگ - 1997 - قضیه اساسی نظری در تئوری شبکه این است که جامعه مدرن نه بیسازمان است و نه در حال تبدیل شدن به چنین وضعیتی.در مقابل براساس این رهیافت،اگرچه تغییرات مهمی در ویژگیهای جامعه به وجود آمده ،با این وجود این تغییرات به جای اختلال در نظم اولیه و عدم ارائه جایگزینی برای آن،تغییر انطباقی در ماهیت نظم اجتماعی است.تئوری شبکه به این نکته اشاره می کند که نظم اجتماعی در حال تغییر،باعث انزوای اجتماعی،گمنامی آنومی و تنهایی نمیشود؛بلکه با مجموعهای از باندها با دیگران که مبتنی بر اصول جدید است،همراه است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید