بخشی از مقاله
چکیده
تحقیق حاضر با هدف شناسایی و تبیین رابطه شهر سبز و حس تعلق مکانی، تلاش دارد راهکارهایی عملی برای افزایش تعلق مکانی درشهرها ارائه کند و به چگونگی این رابطه و اثرگذاری مؤلفه های شهر سبز درحس تعلق مکانی بپردازد. این مقاله به دنبال پاسخگویی به این سوال است که آیا ارتباطی بین شهر سبز بر ارتقاء حس تعلق است؟ نوع تحقیق در این پژوهش توصیفی تحلیلی و روش تحقیق پیمایشی است. در جمع آوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای همچون کتاب ها، مقاله ها استفاده شده است.
-1مقدمه:
یکی از پایه های اصلی توجه به پایداری سکونت در شهرها این است که ساکنان به محل زیست و فعالیت خود تعلق خاطر داشته باشند .حس تعلق مکان با مفهوم حس مکان به معنای ادراک ذهنی مردم از محیط و احساسات کم وبیش آگاهانه آن ها از محیط خود می باشد که شخص را در ارتباط درونی با محیط قرار می دهد، به گونه ای که فهم و احساسات فرد با زمینه معنایی محیط پیوند خورده و یکپارچه می گردد .این حس، عاملی است که موجب تبدیل یک فضا به مکانی با خصوصیات حسی و رفتاری ویژه برای افراد خاص می شود
.حس مکان و تعلق مکانی علاوه بر اینکه موجب احساس راحتی از یک محیط می گردد، باعث دست یابی به هویت برای افراد می شود.[4] در عین حال، حس تعلق مکانی مفهومی پیچیده از احساسات و دلبستگی انسان نسبت به محیط است که در اثر انطباق و استفاده انسان از مکان به وجود می آید .از نظر نوربرگ شولتز، حس مکان در مکان هایی یافت می شود که دارای شخصیت مشخص و متمایز هستند و شخصیت محیطی از چیزهای ملموس ساخته شده و دارای مصالح، شکل، بافت و رنگ است.
رشد سریع شهرنشینی و به دنبال آن افزایش مشکلات زیست محیطی اهمیت مفاهیمی چون تعلق مکان برای مطلوبتر نمودن محیطهای مصنوع را نمایان نموده است .در این میان، فضاهای سبز شهری دارای ویژگیهایی است که آنها را به فضاهای مناسبی برای ارتقای حس تعلق مکان تبدیل میکند .مکانهایی مانند پارکها درختان و آبها در شهر، خدمات زیست محیطی اجتماعی و فیزیولوژیکی را فراهم میکند که در زیست پذیر نمودن شهرها اهمیت بسیاری دارند .این امر زمانی اتفاق خواهد افتادکه این فضا خود دارای ساختار و ویژگیهای کمی و کیفی مناسبی بوده که بتواند نقشهای واگذار شده و مورد انتظار را به خوبی ایفا کند.
-2 روش شناسی تحقیق
روش پژوهش این تحقیق شامل مراحل به هم پیوسته ای است .در مرحله جمع آوری داده ها از منابع کتابخانه ای بهره گرفته شده است .براساس اهداف و سوالات پژوهش حاضر، مراحل زیر دنبال و پیگیری شدند .با استفاده از بیشترین و معتبرترین منابع موجود، تعریف اصطلاحات و مفاهیم رابطه شهر سبز و حس تعلق مکانی، و انتخاب ابعاد و شاخص های حس تعلق به مکان انجام پذیرفت .در مرحله دوم، ابعاد و شاخص ها برای ارزیابی رابطه شهر سبز و حس تعلق به مکان مورد مطالعه قرار گرفته است.
-3 مبانی نظری
-1-3 تعریف شهر سبز
بنا به تعریفی که سازمان حفاظت محیط زیست در همایش شهر سبز ارائه داده است؛ شهر سبز، شهری است که مردم در آن نسبت به محیط زیست خود - هوا، آب، خاک، گیاهان، جانوران و انسان ها - احساس مسئولیت می کنند و در مشارکت با نهادهای مدنی و سازمان های دولتی، محیطی سالم و آرام را حداقل استانداردهای زیست محیطی به وجود می آورند. در این شهر سرانه فضای سبز، آلودگی های دیداری و شنیداری در سطح قابل قبول و سرانه تولید زباله کم ترین است و بهترین شکل بازیافت مواد به همراه جداسازی آن از مبداء وجود دارد . همچنین مصرف انرژی و مواد در آن بهینه و نزدیک به استانداردهای جهانی است
کنفرانس شهرهای زنده نیز در گزارشی، »شهرهای سبز« را تلاش برای ارائه و حمایت از راه های خلاقانه در شهرهایی معرفی م یکند که در حال خلق اقتصاد سبز هستند. برخی صاحبنظران تعریف خود را بر پایه یک مفهوم شهودی در نظر میگیرند و با مثال های شهودی از واقعیات شهری، مانند شهر پرتلند در ایالات متحده در قیاس با مکزیک وسیتی، آن را به تصویر میکشند. از نظر برخی شهر های سبز آب و هوایی پاک، خیابا نها و پار کهایی لذتبخش دارند و در مواجهه با بلایای طبیعی انعطاف پذیرند و خطر شیوع بیماری واگیردار در چنین شهرهایی پایین است .شهرهای سبز همچنین رفتارهای سبز مانند استفاده از حمل ونقل عمومی را تشویق میکنند به علاوه تأثیرات منفی اکولوژیکی آنها نیز کم است.
-1-1-3 تأثیرات ذهنی و درونی شهر سبز
فطرت انسانها گرایش ذاتی به طبیعت دارد، نیاز انسانها از ابتدای خلقت به گیاه و طبیعت نیازی زیستی و حیاتی بوده است . یک نیاز از دیدگاه »موری« یک سازه فرضی است که وقوع آن تصور میشود تا بعضی از واقعیتهای عینی و ذهنی را توجیح کند
وجود فضاهای سبز تأثیر فراوانی روی سطح رضایت از زندگی شرایط زندگی، سلامت، شادکامی و رفاه درونی داشته و نقش شایان توجهی در ارتقای کیفیت زندگی بازی میکند .فضاهای سبز تأثیر فراوانی روی حواس بویایی، بینایی، شنوایی لامسه و چشایی داشته و ارتباط بسیار قوی با انسان برقرار کرده و در احساس تعلق و درک محیط بسیار سودمند میباشد .المستد در طراحی پارکهای شهری تأیید میکند که بشر نیاز دارد تا ارتباط نزدیک با طبیعت داشته باشد. پژوهشهای مختلف در تأثیر این نظریه ثابت کرده که اگر مردم بخش اعظمی از زمان را در ارتباطی نزدیک با منظر نرم و با کیفیت باشند در طول چند نسل منافعی در رفتار اجتماعیشان پدیدار میشود .محیط کیفیتهای طبیعی برای روح بشر بهترین آرامش بخش است که جایگزینی برای آن یافت نمیشود.
-2-1-3 تأثیرات بیرونی شهر سبز
فضای سبز در سطح محیطی و اکولوژیکی طیف گسترده ای از اعمال را انجام میدهند، مانند بهبود کیفیت آب، هوا و خاک، کاهش سطح صدا، تقلیل دامنه نوسانات گرمایی، حمایت در برابر باد، کاهش فرآیند فرسایش، مدیریت پسماند، بهبود تصفیه فاضلاب سطحی، کاهش خطرات سیل و ارتقای تنوع زیستی و غیره در سطح اجتماعی فضاهایی با ظرفیت بالا برای تاریخ و سرگرمی را تشکیل و رفاه روانی و فیزیکی ساکنان شهرها را افزایش میدهندر همچنین این فضاها فضاهایی برال فعالیت سلامت یا کارآموزی معاشرت و حس آگاهی هستند .گذشته از این سیمای شهر را ارتقا میدهند به تعریف هویت و ویژگیهای بارز شهری کمک میکنند و شهرها را مکانهای جذابتر و پایدارتری برال زندگی کار و سرمایه گذاری مینمایند.
-2-3 حس تعلق مکانی
حس مکان از مفاهیم مهم در جغرافیای انسانی معاصر است که طی 30 سال گذشته جایگاه و نقش مهمی در بحث های جغرافیای انسانی داشته است. هرچند این مفهوم ریشه در جغرافیای آنگلو-آمریکایی دارد، ولی به تدریج به صورت گسترده ای آثار بین المللی و میان رشته ای آن آشکارشد. موضوع حس مکان امروزه ازنظر مفهومی به مثابه پلی میان زیرشاخه های رشته هایی مانند جغرافیای اجتماعی، فرهنگی و رفتاری به خدمت گرفته شده است
حس تعلق مکانی، پیوند های عاطفی و دلبستگی های تجربه شده مردم را به ویژه درمحیط های زندگی از سطوح ملی، منطقه ای یا شهری تا مقیاس فردی در محله و خانه دربر می گیرد. این مفهوم همچنین برای توصیف و تشریح تمایزات یا خصوصیات منحصرب ه فرد محل ها و نواحی خاص استفاده می شود که برگرفته از تاریخ ویژه یا وضعیت محیطی منطقه - - Ibid است. تعلق مکانی به این معناست که مردم خودشان را به واسطه مکانی که در آن به دنیا آمده و رشد کرده اند تعریف می کنند.
حس تعلق مکانی شامل معناها و دلبستگی هایی است که مکان ها برای فرد ایجاد می کنند و در روان شناسی محیطی به خوبی شناخته شده اند. حس تعلق مکانی مفهومی است که جنبه همگانی دارد اما اغلب در علوم انسانی، جامعه شناسی، جغرافیایی و گفتمان آموزشی متفاوت و در چارچوب ارتباط میان مردم و مکان ها تعریف می شود .
حس مکان به دو معناست، یکی احساس ذهنی یا دلبستگی به مکانی مشخص و دیگری آنچه به مکانی معین شخصیت و تعریف می دهد. مفهوم مکان در جغرافیا ریشه ای عمیق در تاریخ اندیشه جغرافیایی دارد، و به نظر می رسد که مفهوم حس مکانی، اندیشه تازه تری است . براساس دیدگاه یی فو تو - 1975و - 213 آن فضا و مکان همراه با هم ماهیت جغرافیا را تعریف می کنند. از اواخر دهه 50 میلادی، فضا و تحلیل فضایی، توجهات را به خود جلب کرده است.
اصطلاحات »حس مکان« و »دلبستگی مکان«از نظر ماهیت کاملامشابه یکدیگرند. ایندو اصطلاح اساساً بیانگر احساسات، گرایش ها و حالات افراد و گروه ها به مکان ها هستند. دلبستگی مکان صرفاً به جغرافیای محل اقامت محدود نمی شود و اغلب به عنوان بخشی از شالوده هویت افراد به شمار می آید
دلبستگی مکانی انسان را به مکان پیوند میدهد و روابط فیزیکی و اجتماعی فرد را در محیط شامل می شود .نظریه تعلق مکانی به مطالعه مؤلفه های احساسی و عاطفی موجود در پیوند با مکان می پردازد بطوریکه مفهوم حس تعلق، ایجاد پیوند عاطفی مثبت بین فرد و مکان تعریف شده است. برطبق این نظریه، مردم به ایجاد پیوندهای احساسی و عاطفی با مکان ها مبادرت م یورزند.