بخشی از مقاله

چکیده

عوامل موثر بر موفقیت شغلی معلمان، نه تنها به موفقیت سازمان منجرخواهد شد بلکه در ارتقای کیفی آموزش و پرورش دانش آموزان نیز اهمیت زیادی دارد. از این رو این تحقیق با هدف شناسایی تاثیر فرهنگ سازمانی و مولفه های آن بر موفقیت شغلی معلمان تربیت بدنی آموزشگاه های شهرستان شوشتر انجام شد. برای این کار از جامعه آماری 102 نفری مردان و زنان آموزگار و دبیر تربیت بدنی آموزشگاه های شوشتر، 86 نفر بطور تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه های فرهنگ سازمانی رابینز و موفقیت شغلی رادسیپ را تکمیل نمودند. داده های بدست آمده توسط آمار توصیفی و استنباطی در سطح معنادار 0/05 با نرم افزار SPSS نسخه 21 مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت.

نتایج نشان داد که فرهنگ سازمانی و مولفه های خلاقیت و نوآوری، توجه به ره آورد، نتایج تصمیمات بر کارکنان، توجه به تیم، جاه طلبی و پایداری، با موفقیت شغلی معلمان تربیت بدنی رابطه مثبت و معناداری دارد. همچنین تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که فرهنگ توجه به رهآورد و فرهنگ پایداری در سازمان، توان پیش بینی موفقیت شغلی معلمان تربیت بدنی شهرستان شوشتر را دارد.بنابراین توصیه می شود که مسئولین ضمن شناسایی روش های ارتقای فرهنگ سازمانی مناسب آموزشگاه ها، در این راستا برنامه هایی را تدوین و اجرا نمایند.

واژههای کلیدی: فرهنگ سازمانی، فرهنگ توجه به ره آورد، فرهنگ پایداری، موفقیت شغلی، معلمان تربیت بدنی

مقدمه

مهمترین عامل در نیل به اهداف هر سازمان، نیروی انسانی است و بیشک موفقیت و پیشرفت هر سازمان نیز به نیروی انسانی بستگی دارد. سازمان آموزش و پرورش، از سازمان هایی است که نیروی انسانی آن، اغلب افرادی پرتلاش و متعهدند و در صورت مساعد بودن شرایط کاری و انگیزشی، استعداد و مهارت خود را در خدمت آن سازمان بیشتر به کار خواهند گرفت.

یکی از بخش های تأثیر گذار آموزشگاه ها در پرورش جسمی و روحی دانش آموزان، حیطه عملکرد درس و برنامه های تربیت بدنی است که در این میان نقش معلمان تربیت بدنی برجسته تر از دیگر اعضای این سازمان است. به طور خلاصه، تربیت بدنی مدارس به طور اخص به عنوان ابزار مهمی برای ارائه فعالیت بدنی به میلیون ها کودک و نوجوان شناخته شده است و معلمان تربیت بدنی نقش حیاتی در تکامل رفتار، نگرش، مهارت ها و دادن اطلاعات مورد نیاز آن ها برای فعالیت بدنی در طول زندگی دارند.

در جهت اثر بخشی، کارایی و موفقیت هر سازمان، شاخص های مدیریتی و سازمانی در راستای ارتقای نرم افزار، سخت افزار و توانمندی های نیروی انسانی ملاک قرار می گیرند. مدیران سازمان ها همواره در تلاشند تا این شاخص ها را ارتقا بخشند. نیروی انسانی در سازمان هایی همچون آموزش و پرورش اصلی ترین منبع سازمان است. از میان شاخص های موثر بر موفقیت سازمان ها، موفقیت شغلی کارکنان چه از دید سازمان و چه از دید خود کارکنان از اهمیت بسزایی برخوردار است. تا کنون تحقیقات اندکی درباره موفقیت شغلی کارکنان بخصوص کارکنان آموزش و پرورش انجام شده است. موفقیت، مراحلی مداوم و پیاپی دارد و نباید آن را اتفاقی دانست و برای دستیابی به آن باید به شدت تلاش کرد. افراد در رابطه با موفقیت ایده ها و نظرات متفاوتی دارند.

اما در نهایت همه افراد یکی از پایه های خرسندی در زندگی را موفقیت می دانند به جای تمرکز بر تعریف موفقیت، پارکر و کازمایر بر ابعاد آن تمرکز نموده که موفقیت را دارای شش بعد شامل دستیابی به ثروت و مقام، موفقیت حرفه ای، موفقیت شخصی، امنیت، روابط خانوادگی و نیز کمک به جامعه می دانند. موفقیت و ترفیعات شغلی از زمره متغیرهایی هستند که بستر نظری و پژوهشی قابل توجهی تاکنون برای آنها فراهم شده است.

باروش بر این باور است که موفقیت شغلی، مشتمل بر مجموعه پیامدهای مطلوب و مورد دلخواه برای افراد است که می توان آنها را در چند طبقه اصلی، شامل پیشرفت - بر مبنای شاخص هایی نظیر قدرت، خود مختاری، کارآفرینی، کنترل خود - ، یادگیری - کسب مهارتها، توانایی ها و شایستگی های جدید - ، بقاء - کسب پول و ثروت برای دستیابی به قدرت، امنیت و تضمین اشتغال - ،دستاوردهای شناختی - خشنودی، حرمت خود و خودشکوفایی - و کیفیت زندگی و توازن کار - زندگی طبقه بندی نمود. روند توجهات پژوهشی و نظری پژوهشگران مختلف به این متغیرها به شدت تحت تأثیر نقشی که موفقیت و پیشرفت شغلی در ایجاد اثربخشی و کارایی فردی و سازمانی داشته و دارد، بوده است.

 بر اساس مشخصه های اصلی موفقیت شغلی که توسط باروش مورد اشاره قرار گرفت، معنا و مفهوم این متغیر همسو با معنا و مفهوم واژه شغل، دو جنبه ذهنی - درون زاد - و عینی - برون زاد - را در بر می گیرد. جنبه عینی این پدیده را سطح حقوق و مزایا، پایه فرد در سازمان و میزان ترفیعات و در مقابل جنبه ذهنی یا درون زاد آن را رضایت شغلی، رضایت از امور و کارهایی که فرد در طول زمان حضور در کارش انجام می دهد، موفقیت شغلی ادراک شده و رضایت از زندگی را شامل می شود.

موفقیت شغلی برای هر فردی معنی متفاوتی دارد. به نظر عده ای، موفقیت شغلی همان پیشرفت شغلی و تعالی مهارت ها است. در حالی که عده دیگری موقیت شغلی را کسب درآمد بیشتر می دانند. موفقیت شغلی یک مفهوم نسبی دارد و هیچ فردی را نمی توان موفق نامید، مگر اینکه از هدف ها و ایده آل هایش آگاه باشیم. موفقیت شغلی عبارت از رابطه ای است که بین پیشرفت کنونی فرد و ایده آل های آینده اش وجود دارد. میزان موفقیت فرد در برآوردن نسبی این هدف ها را موفقیت شغلی می نامند.

موفقیت شغلی تابع عوامل متفاوتی است که این عوامل در هر سازمانی به نسبت های متفاوتی وجود دارد. همچنین موفقیت شغلی دارای بعد روانی است که به ویژگی های فردی کارکنان سازمان مربوط می باشد احساسات و عواطف فردی دارای اصول و فنونی است که برخی در آن تبحر دارند و عده ای هم ضعیف هستند. این که شخص چه قدر در این مهارت های هیجانی واحساسی خبره باشد، برای او سرنوشت ساز است.

زیرا همین قابلیت هاست که از میان دو مغز با هوش و استعداد یکسان، یکی را به رونق و رفاه در زندگی می رساند و دیگری را ناکام می کند. شواهد بسیاری وجود دارد که نشان می دهد افرادی که در زمینه احساسات و عواطف خود قویتر و چیره دست تر هستند، یعنی احساسات خود را به خوبی کنترل می کنند و احساسات دیگران را درک کرده و با آنها به خوبی کنار می آیند یا به عبارتی از هوش هیجانی خوبی برخوردارند، در هر زمینه ی زندگی، خواه روابط خصوصی و خانوادگی، خواه روابط شغلی و حرفه ای، خواه مراودات سیاسی و اجتماعی از مزیت خوبی برخوردارند.

عوامل بسیاری بر موفقیت شغلی کارکنان تأثیر می گذارند. عوامل درون و برون سازمانی، عوامل فرهنگی و شخصیتی از شاخص های مهم تأثیر گذارند. یکی از این شاخص های درون سازمانی، فرهنگ سازمانی است که در بسیاری از مطالعات اخیر تأثیر آن بر شاخص های مدیریتی و سازمانی بررسی شده است. فرهنگ سازمانی موضوعی است که به تازگی در دانش مدیریت و در قلمرو رفتار سازمانی راه یافته است.

با بررسی ای که توسط گروهی از اندیشمندان علم مدیریت به عمل آمد، فرهنگ سازمانی به عنوان یکی از مؤثرترین عوامل پیشرفت و توسعه کشورها شناخته شده است. بهطوریکه بسیاری از پژوهشگران بر این باورند که عامل موفقیت کشور ژاپن در صنعت و مدیریت، توجه آنها به فرهنگ سازمانی است . فرهنگ سازمانی به عنوان مجموعه ای از باورها و ارزشهای مشترک بر رفتار و اندیشه اعضای سازمان اثر می گذارد و می تواند نقطه شروعی برای حرکت و پویایی و یا مانعی در راه پیشرفت به شمار آید.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید