بخشی از مقاله
افراد در اجتماع مدنی و در ارتباط با دیگران، ایده ی تکامل اجتماعی را باز می یابند. شهروندی، مستلزم آن است که همه ی اعضای جامعه بتوانند در نهادهای مختلف مشارکت کرده و اعلام نظر کنند. شهروندی در بردارنده ی مسئولیت ها، وظایف و تعهدات متقابل و نیز مشارکت است. مشارکت شهروندی تحت تأثیر عوامل و متغیرهای گوناگون فردی و اجتماعی است. مشارکت شهروندان در فعالیت های جوامع، نظیر مشارکت در فعالیت های اجتماعی به ویژه فعالیت هایی که از طریق انجمن های اختیاری انجام می شود به شکل گیری بافت اجتماعی کمک می کند و باعث تقویت همبستگی میان اعضا می شود. مشارکت همه ی اعضای جامعه امکان تبلور آموزش اجتماعی، توانمندسازی، اعتماد اجتماعی، استفاده از ظرفیت شهروندی، انطباق برنامه ها و عملکرد های مدیریت شهری با نیازها و اولویت های شهروندی و ... را فراهم می سازد. با توجه به تحولات در این زمینه، هدف برقراری نوعی نظم اجتماعی است تا در سایه ی آن مناسبات اجتماعی، امنیت اجتماعی و تفاهم تنظیم گردیده و ارتقاء زندگی اجتماعی تحقق یابد. از این رو پژوهش حاضر به صورت کیفی و با روش توصیفی - تحلیلی، در پی این است که با ایجاد فضاهای محیطی مطلوب، این امکان را برای شهروندان فراهم نماید تا خصوصیات فردی و اجتماعی خود همچون اعتماد به نفس، احساس قدرت، دانش، توانایی حل مشکلات، توسعه اجتماعی و ... را تقویت کنند.
چگونگی اداره جامعه از مسائل مهم حیات بشری است که ریشه در نیازهای طبیعی و اجتماعی وی دارد. واقعیت های زندگی انسان ها نشان می دهد که زندگی انسان در تنهایی و انزوا ناممکن است. چگونگی تنظیم روابط اجتماعی و اداره اجتماعات از همان آغاز همواره مورد توجه انسان ها بوده است. امروزه پس از میلیون ها سال تجربه حیات اجتماعی روش های اداره جوامع از نظر شکل و محتوا یک روند رو به کمال را طی کرده است. محوری ترین تفاوت این روش ها را اصل مشارکت تعیین می کند
از اواخر دهه 50 میلادی و به دنبال شکست برنامه های توسعه مبتنی بر دیدگاه نوسازی، مفهوم مشارکت و توسعه مشارکتی در ادبیات توسعه مطرح شد. عدم موفقیت این برنامه ها در رسیدن به اهداف خود، این باور را تقویت کرد که فقدان مشارکت های مردمی در طراحی، اجرا و ارزیابی برنامه ها موجب ناکامی آن ها شده است. از این رو در واکنش به این امر مفهوم مشارکت به عنوان دخالت شهرواندن در تصمیم گیری های عمومی و بر نامه ریزی در زمینه های مربوط به آن، مورد توجه برنامه ریزان قرار گرفت و فرآیندهای تقویت کننده مشارکت مردم، به عنوان زمینه اصلی توسعه مطرح شدمفهوم مشارکت در ارتباط تنگاتنگ با مفهوم شهروندی است و در آن حقوق، وظایف، نقش و مسئولیت شهروندان مشخص و نهادینه شده است.
در اواخر دهه 1970 سازمان جهانی بهداشت جهانی، اصطلاح مشارکت شهروندی2 را برای نخستین بار در بحث مراقبت های اولیه بهداشت مطرح ساخت. در سال 1996، مشارکت شهروندی به عنوان یکی از طرح های مؤثر در بهبود زندگی شهری از سوی اجلاس سازمان ملل در زمینه اسکان بشر، با عنوان طرح مشارکت مردم در اداره امور شهری ارائه گردیددر عصر حاضر، هم زمان با مهم شدن نقش مردم در جامعه، مشارکت در عرصه سیاست و اجتماع در قالب اعطای حق رأی مساوی به همه شهروندان و حق تشکیل گروه ها و انجمن های مدنی، مجال ظهور یافته است. در حال حاضر، مشارکت شهروندان در امور سیاسی و اجتماعی، اصل پذیرفته شده در تمام کشورهای توسعه یافته و بسیاری از کشورهای در حال توسعه است و به عنوان یک رویکرد مدیریتی از پایین به بالا در امور شهری برای فعال کردن اعمال نظارت همگانی بر توسعه جامعه، تلقی می شود با توجه به ابعاد توسعه در زمینه های مختلف زندگی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و برنامه ریزی در جهت دست یابی به وضع مطلوب و تلاش در جهت تحقق آن، ضروری است لوازم و تبعات رسیدن به توسعه همه جانبه در رسیدن به وضع مطلوب را بپذیریم و از تمامی منابع و امکانات طبیعی و انسانی بالقوه به صورت مطلوب و حساب شده بهره ببریم و برای تمامی منابع ارزش ویژه ای قایل شویم.
یکی از مهم ترین عواملی که به تداوم حیات بشر کمک کرده، همکاری و مشارکت میان انسان هاست. از منظر جامعه شناسی، مشارکت به عنوان فرآیند تعاملی چندسویه مطرح می شود، که مداخله و نظارت مردم و قابلیت سیاسی - اجتماعی نظام را در دستیابی به توسعه، همراه با عدالت اجتماعی در پی خواهد داشت. مشارکت در فراگرد توانمندسازی افراد جامعه ، بر سه ارزش بنیادی سهیم کردن مردم در قدرت، راه دادن مردم به نظارت بر سرنوشت خویش و بازگشودن فرصت های پیشرفت به روی مردم تأکید دارد با وجود اهمیت و ضرورت فاکتور مشارکت اجتماعی شهروندان در توسعه شهرها و در حالی که یکی از نیازهای اصلی کشورمان در جهت توسعه همه جانبه و بسط ایده دموکراسی، توجه به مفهوم مشارکت اجتماعی3 است؛ این مسأله در ایران سابقه چندانی ندارد، به طوری که نقش مشارکت مردم در اداره امور شهر بسیار کمرنگ و ضعیف است.
بسیاری از نظریه پردازان مانند روسو معتقدند که فقط مردم وظیفه مشارکت در جامعه را ندارند، بلکه جامعه نیز باید بازخوردی برای افراد داشته باشد تا زمینه های احساس تعلق و انجام تعهد وظایف در آنان ایجاد و تداوم یابد. با توجه به آن چه مطرح شد، این سوال مطرح است که آیا مشارکت شهروندی می تواند با ایفای نقش های اجتماعی و اعمال ارزش هایی نظیر تعاون، همبستگی، پذیرش، انطباق، سازگاری، تعلق به جمع و یکپارچگی و .. سبب ارتقاء زندگی اجتماعی شود؟ - می توان گفت؛ امروزه ضرورت و اهمیت مشارکت واقعی درتمامی سطوح و جوانب مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی برای دستیابی به یک توسعه پویا و کامل بر هیچ اندیشمندی پوشیده نیست؛ چرا که این مشارکت همه جانبه از بی تفاوتی، تکروی و عدم حس تعاون و تحرک و تمایل به تامین منابع محدود و شخصی در میان اعضای جامعه جلوگیری می کند، نابرابری ها را کاهش می دهد، همبستگی و وحدت را تقویت می کند و در نهایت، موجب مشارکت و ارتقاء زندگی اجتماعی در جامعه می گردد - .
پیشینه تحقیق
بررسی نظریه ها و رویکردهای گوناگون مرتبط با موضوع، نشان می دهد در طول سال های اخیر مفاهیم و دیدگاه های گوناگونی در این زمینه مطرح شده است، که به مهم ترین آن ها در زیر اشاره می شود: اوکلی و مارسدن از مشارکت اجتماعی سه تفسیر ارائه داده اند: شرکت داوطلبانه مردم در برنامه های عمومی؛ برانگیختن احساسات مردم و افزایش درک و توان شهروندی؛ دخالت در فرایندهای تصمیم گیری، اجرا و سهیم شدن عامه مردم در منافع به نظر لرنر، جامعه جدید یک جامعه مشارکتی است و فراگرد نوسازی، حرکت از جامعه سنتی به جامعه مشارکت - جوست. به نظر وی، مشارکت در حوزه اقتصادی به فعالیت در بازار و افزایش درآمد، مشارکت سیاسی به شرکت در انتخابات، مشارکت فرهنگی به بهره گیری از رسانه های جمعی و مشارکت روانی به همدلی و تحرک روانی منجر می شود. در اندیشه لرنر بین متغیرهای شهرنشینی، تحصیلات، دسترسی به رسانه های گروهی و مشارکت ارتباط متقابل وجود دارد.
غفاری و همکاران در مقاله ای تحت عنوان؛ سطح بندی مشارکت های شهروندی محله مدار در نظام مدیریت شهری، به بیان این موضوع می پردازند که: با توجه به افزایش جمعیت شهرنشین در چند دهه گذشته، چنانچه بخواهیم در توسعه شهرها، پاسخگوی احتیاجات امروزی و سهم نسل های آینده از منابع باشیم، باید اداره شهرها را بر پایه مشارکت آگاهانه شهروندان برنامه ریزی کنیم. در مقاله ای تحت عنوان؛ مدیریت شهری و تبیین مشارکت اجتماعی شهروندان در شهرداری، زاهد زاهدانی و زهرا بیدگلی به این موضوع می پردازند که: تصمیم گیری برای انتخاب طرح مناسب در شهرها، به یکی از چالش های اساسی مدیریت شهری تبدیل شده است. کارایی ضعیف طرح های سابق، باعث بازگشت به استفاده از مشارکت اجتماعی شهروندان به عنوان روشی برای خروج از بن بست در حل مسائل شهری شدند.
حسین زاده و همکاران، در مقاله ای با عنوان؛ بررسی عوامل مؤثر بر مشارکت شهروندی در بین شهروندان شهر خرم آباد، مشارکت شهروندی را بر اساس سه پارادایم واقعیت اجتماعی، تعریف و رفتار اجتماعی مورد بررسی قرار می دهند و عنوان می کنند، محتوای نظریات مذکور و کارهای پیشین انجام شده در ارتباط با اعتماد اجتماعی، تاثیر آن بر مشارکت شهروندی را مورد تایید قرار می دهد. نتایج تحلیل رگرسیون تحقیق نشان می دهد که اعتماد اجتماعی و تاًثیر مستقیم و معناداری بر مشارکت شهروندی دارد.