بخشی از مقاله

چکیده

فقدان مشارکت موثر زنان یکی از مهمترین علل به حاشیه رانده شدن آنها در جامعه و در نتیجه کاهش کیفیت زندگی آنها محسوب می گردد. شورایاری ها یکی از بسترهای مناسبی است که زنان با حضور موثر و سازنده در آنها می توانند در عرصه های مدیریتی و برنامه ریزی، ایفای نقش نموده و به لحاظ شناخت خوبی که از نیازهای قشر زنان جامعه دارند، در خدمات رسانی مناسب و بهبود کیفیت زندگی زنان در جامعه موثر واقع شوند. این تحقیق با هدف طراحی مدل نظری ارتباط بین مشارکت زنان و سطح کیفیت زندگی آنها، به دنبال تبیین روش های مختلف مشارکت زنان در اداره امور شهرها است تا از این طریق، مقدمات بهبود شرایط زندگی زنان، به عنوان نیم دیگر جامعه فراهم گردد.

نوع تحقیق، نظری و روش انجام آن مبتنی بر روش توصیفی- تحلیلی است. گردآوری داده ها به شیوه اسنادی-کتابخانه ای و تحلیل آن ها بر اساس روش های توصیفی و نظری انجام گرفته است. یافته ها نشان می دهد که هرچه میزان مشارکت زنان در اداره امور شهری بیشتر باشد، به همان میزان کیفیت زندگی آن ها نیز افزایش می یابد. یافته ها نشان می دهد که از طریق توسعه مشارکت زنان در جامعه می توان شاهد ارتقاء کیفیت زندگی آن ها در حوزه های مختلفی شامل آموزش، اشتغال، انرژی، محیط زیست، سلامت، حقوق بشر، درآمد، زیرساخت ها، امنیت ملی، امنیت عمومی، تفریح و سرگرمی، و مسکن شد.

مقدمه

جنسیت یکی از دغدغه های مهم و از جنبه های اصلی زندگی اجتماعی است. با این حال، در تحلیل های سازمانی، فرهنگی و اقتصادی از آن غافل شده و مطالعات بسیار کمی به دنبال تجزیه و تحلیل رابطه جنسیت با رفتار سازمانی است. مطالعات سازمانیمعمولاً از دیدگاه مردگرا پیگیری می شود که در بهترین حالت، زن و مرد را مشابه هم دانسته و در بدترین حالت زنان در حاشیه زندگی سازمانی قرار می گیرند . - Mills, 1988: 351 - امروزه، تئور های سازمانی شامل برخی ملاحظات درباره زنان و جنسیت هستند، اما این بررسی هامعمولاً سطحی بوده و سلطه مردان به طور کامل تحلیل نشده است.

- Acker, 2006: 140 - این در حالی است که تسلط دیرینه مردان بر ساختارهای اداری و سیطره زبان و فرهنگ مردانه و در نتیجه آن، افزایش تمرکز مردان در سازمان به افزایش تسلط آن ها بر ساختارهای اداری و گسترش فرهنگ و زبان مردسالار و افزایش قدرت مردان در سازمان منجر می شود - پورعزت و همکاران، . - 92 :1386 از طرف دیگر، حضور زنان در پست های سازمانی که ناگزیر به انجام دادن کارهای تکراری هستند و همچنین حضور در سطوح پایین تر پست های سازمانی باعث می شود تا به ندرت مسئولیت های مدیریتی را بر عهده داشته باشند. از این رو، به کسب قدرت درخور توجه در سازمان قادر نیستند. در نتیجه در تصمیم گیری های سازمانی نیز دخالت و نفوذ چندانی ندارند.

به ویژه اینکه اگر سازمان ها به منزله سیستم های تصمیم گیری فرض شوند، در این صورت، تصمیمات با ائتلافی از نیروهای سازمانی اخذ می شود و چون زنان نتوانسته اند جایگاه مناسبی برای خود بیابند، فاقد قدرت سازمانی اند - اسفندیانی، . - 67 :1381 امروزه مطالعات صاحب نظران علوم اجتماعی نشان از آن دارد که دستیابی به توسعه پایدار بدون مشارکت فعال زنان در تمامی عرصه ها، اعم از عرصه های خانوادگی، اقتصادی و اجتماعی امکان پذیر نیست - کتابی و همکاران، :1382 . - 6 متاسفانه در بسیاری از برنامه های توسعه، نقش اساسی و تعیین کننده زنان به فراموشی سپرده شده است و این خود، باعث عدم موفقیت بسیاری از برنامه ها و پروژه های توسعه، علی الخصوص در اداره امور شهرها گردیده است.

بسیاری از مطالعات و تحقیقات انجام شده، نشانگر این واقعیت تلخ است که به رغم اهمیت و نقش بارز زنان در ابعاد و جوانب مختلف تحولات توسعه شهری و روستایی، و برنامه های اجرا شده، به منظور تسریع روند ایجاد زیرساخت های توسعه، به دلیل چشم پوشی از نقش برجسته زنان، سرمایه گذاری بسیار محدودتری در زمینه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و مدیریتی به عمل آمده است - عمادی، . - 33 :1380 نادیده انگاشتن نقش زنان باعث کند شدن فرایند توسعه شده، اما با اتخاذ تدابیر هوشمندانه و با هدف قرار دادن راهبردهای اصلاح گرایانه در خصوص توجه بیشتر به نقش زنان و افزایش مشارکت آنان در فرایند توسعه، می توان به تعدیل شرایط موجود پرداخت.

شوراهای اسلامی شهرها یکی از عرصه هایی است که زنان می توانند نقش مهمی در نمایش قابلیت ها و ظرفیت های درونی خود، و در نتیجه توسعه کارآمد شهرها داشته باشند. متاسفانه از یک سو به دلیل ضعف درونی خود زنان - فقدان اعتماد به نفس لازم برای حضور در عرصه های انتخاباتی، نداشتن انگیزه کافی، سطح سواد پایین و نظیر اینها - و از سوی دیگر به دلیل ضعف و نارسائی ساختارهای سازمانی و فرهنگی جامعه، امکان مشارکت و حضور زنان در شوراهای اسلامی شهرها و روستاها به شکل مطلوب تحقق نیافته است. چرا که زنان بخش عظیمی از جمعیت شهرها و روستاها را تشکیل می دهند و از توانایی های بسیاری در تمامی عرصه های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی برخوردارند، اما سهم اندکی را در عرصه تصمیم گیری و تصمیم سازی در مدیریت شهری و روستایی به خود اختصاص داده اند. عدم مشارکت زنان و انجام بهینه وظایف آنان از عوامل متعددی نشات می گیرد.

این عوامل، یا مربوط به خود زنان بوده و یا ریشه در جامعه شهری و روستایی، و یا فراتر از آن، ریشه در قوانین فرادستی و سازو کارها دارد. یکی از پیش شرطهای اولیه برای رسیدن به مشارکت موثر زنان در مدیریت روستایی، قوانین و سازوکارهای قانونی و اجرای صحیح این قوانین می باشد که زمینه ورود زنان به عرصه مدیریت شهری و روستایی و مشارکت سازنده آنها را فراهم مینماید. اما بسترهای قانونی تنها، شرط لازم می باشد. به نظر می رسد که عمده ترین موانع مشارکت این قشر در جامعه که باعث کمرنگ تر شدن نقش اجتماعی آنها می شود ریشه در فرهنگ دارد.

وجود برخی باورهای اجتماعی- فرهنگی بازدارنده - ضد توسعه - ، بسترهای مناسب برای نقش آفرینی و مشارکت فعالانه در فرآیند برنامهریزی و مدیریت شهری و روستایی را به صورت آگاهانه و داوطلبانه برای ایشان کمتر فراهم نموده است. ساختار جامعه ایران نیز نقش عمده ای در مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان دارد - رضوی الهاشم،. - 67:1388 سابقه طولانی فرهنگ مردسالاری در ایران، نابرابری بین زن و مرد در جنبه های گوناگون زندگی اجتماعی را پایه گذاری کرده است - فاضل نیا و همکاران،. - 43:1392 علاوه بر موانع فرهنگی، نقش پایگاه و طبقه اجتماعی- اقتصادی زنان در میزان مشارکت سیاسی آنان غیر قابل انکار است.

حاشیه نشینی اقتصادی، منجر به حاشیه نشینی سیاسی و اجتماعی نیز می شود. پر واضح است که مشارکت، لازمه مردم سالاری است و لازمه آن دسترسی به منابع می باشد. یکی از این منابع، برخورداری از دانش و مهارت های فنی و آگاهی همپایه مردان است - رضوی الهاشم، . - 69:1388 یکی از مسائلی که همواره برای عدم مسئولیت دادن به زنان عنوان می شود، فقدان تجربه و مهارت است که این امر از طریق تحصیلات آکادمیک و یا تشکیل کلاس ها، کارگروهها و برنامه های آموزشی می باشد.

علاوه بر این عوامل، نقش عوامل فردی - سن، جنس، شغل، تحصیلات، پایگاه اقتصادی- اجتماعی و ... - در کنار عوامل دیگر تاثیر گذار می باشد. با این وجود بررسی روند تحولات در چند دهه اخیر نشان میدهد که میزان مشارکت زنان بیش از آنکه برخاسته از موانع قانونی، اجتماعی و نظیر این ها باشد، ناشی از اعمال سلیقه های فردی بوده است و بیش از هر چیز، آنچه نیازمند اصلاح است، تغییر برخی نگرشهای نادرست در زمینه لزوم مشارکت دادن زنان در روند های سیاسی است، چرا که در کارهای گروهی و جمعی به اندیشه و شناخت مدیریتی و قدرت خردورزی زنان چندان بهایی داده نمی شود.

بافت سنتی که بر تار و پود فکر و اندیشه مردم جامعه تنیده شده است، مانع جدی برای احقاق حقوق زنان محسوب می شود و وجود باورهای قالب و سوگیری ها علیه زنان و تلقی زنان به عنوان افراد فاقد شرایط لازم برای امور مدیریتی و شورایی یکی از موانع جدی می باشد. تهدید و تحقیر شخصیت انسانی که نسبت به زنان اعمال می شود، باعث شده است تا زنان جامعه ما نسبت به توانائی های خود ناباور شوند - همان:. - 12 گرچه زنان به عنوان نیمی از افراد جامعه باید نیمی از نیروی فعال هر جامعه به شمار روند و در برنامه های توسعه از سهم مادی و معنوی هم سنگ با نقش شان برخوردار باشند، اما از نظر اشتغال، برخورداری از تحصیلات و احراز مقام های اجتماعی هنوز در سطوح بسیار پایین قرار دارند.

ادبیات نظری تحقیق

.1  پیشینه تحقیق و سوابق مطالعاتی

ازجمله پژوهش های خارجی انجام شده در این زمینه می توان به مطالعه میلز در سال 1988 تحت عنوان »سازمان، جنسیت و فرهنگ« اشاره نمود. وی بیان می کند که فرهنگ سازمانی ابتدا در قوانین سازمان، که روابط جنسیتی نیز در آن تعیه و آشکار است، مشاهده می شود و سازمان ها باید به منزله چارچوبی از تجربیات انسانی مشاهده شوند که دلالت هایی کلیدی برای ساخت و بازتولید رواباط جنسی و همچنین دلالت هایی برای توسعه خود سازمان دارند .

- Mills, 1988 - پژوهش دیگری از سوی آکر در سال 1990 تحت عنوان »سلسله مراتب، شغل ها و دستگاه های اجرایی: تئوری جنسیت سازمانی« انجام شده است. آکر معتقد است که ساختار سازمانی، جنسیتی و تصویر از کارگر، تصویری مردانه است و زنان به حاشیه رانده شده اند و روابط کار بخشی از استراتژی بزرگ تر کنترل در جوامع سرمایه داری صنعتی است که حداقل، یا تا حدی، بر یک زیرساخت عمیق تر از تفاوت جنسیتی تعبیه شده است . - Acker, 1990 - وی بیان می کند که فرایندها و الگوهای نابرابری در سازمان ها پیچیده و از سازمانی به سازمان دیگر متفاوت است و تغییر به سمت برابری به این دلیل مشکل است که حرکت برای تغییر نابرابری باعث می شود تا عده ای منافع خود را از دست بدهند و به همین دلیل از پروژه های سازمان برای کاهش نابرابری حمایت نمی کنند .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید