بخشی از مقاله
چکیده
چندی است تاثیر فرهنگ و عناصر فرهنگی بر توسعه ی اقتصادی در فضای مطالعاتی و دانشگاهی جوامع پیشرفته مطرح شده و مورد استقبال قرار گرفته است. در این تحقیقات، نهاد های فرهنگی به عنوان کارخانه های تولید ارزش های مطلوب فرهنگی یا به تعبیری دیگر، سرمایه ی اجتماعی، حضور چشمگیری داشته اند. از طرفی کشور ایران با توجه به وسعت، تنوع جغرافیایی و تفاوت های قومیتی خود، طیف وسیعی از فرهنگ ها را در خود جای داده است.
بنابراین، انتظار می رود که در سیاست گذاری ها و تصمیم گیری های اقتصادی توجه های بیشتری به این تفاوت های فرهنگی معطوف شود. در این مقاله با استفاده از نظریه های ارائه شده توسط اقتصاددانان نهادگرا و برخی شواهد تجربی، تلاش می شود که تاثیر سرمایه ی اجتماعی به عنوان یک عنصر فرهنگی-اجتماعی، بر توسعه ی اقتصادی یک کشور مورد بررسی قرار گیرد.
در انتهای بحث پس از بررسی این مدعا که آیا فرهنگ و عناصر فرهنگی متفاوت باعث شکلگیری تصمیمات اقتصادی، ارجحیت های مصرفی و منحنی های مطلوبیت متفاوتی در افراد می گردد، یا خیر؟ نتیجه گیری می شود که تولید و اشاعه ی فرهنگ درست، توسط نهادهای مربوطه، می تواند در راستای رسیدن به اهداف بلندمدت اقتصادی یک کشور خدمت های شایان توجهی ارائه دهد.
مقدمه
کشور ایران با داشتن طیف عظیمی از اقلیم های مختلف و فرهنگ های گوناگون, شاید بیش از هر کشور دیگری نیازمند توجه به مسائل فرهنگی در تصمیم گیری های اقتصادی خود باشد. امری که علی رغم تحقیقات پراکنده ای که در چند سال اخیر انجام شده است, آن طور که باید و شاید مورد توجه پژوهشگران, و البته سیاست گزاران اقتصادی واقع نشده است. زیرا تنوع ایران از جنبه های جغرافیایی و قومیتی, باعث شکل گیری اقوامی با آداب و رسوم و فرهنگ های بسیار متفاوتی در هر گوشه از کشور شدهستا. از این رو طبیعتاً اگر در برنامه ریزی های اقتصادی, چه در سطح کلان آن, چه در سطح بنگاه های خرد, این تمایزات فرهنگی بی اهمیت یا حتی کم اهمیت قلمداد شوند, چه بسا نتایج نامطلوبی از برنامه ی اجرا شده حاصل شود.
تأثیر نهاد های فرهنگی, بر توسعه ی اقتصادی یک کشور, زمانی آشکار می شود که بدانیم, فرهنگ, برخلاف سایر عوامل تولید که در علم اقتصاد از آنها یاد می شود - مانند زمین و نیروی کار - , بازدهی نزولی ندارد. بالعکس, یک فرهنگ, خواه در برگیرنده ی هنجارها و ارز ش های درست و اخلاقی باشد, خواه غیر اخلاقی و مخرب, به محض تولید و تزریق در بدنه ی جامعه, که همان افراد و بازیگران اقتصادی هستند, با نرخ فزاینده ای شروع به باز تولید وگسترش خود می کند.
حال که اهمیت و نقش نهاد های فرهنگی در توسعه ی اقتصادی یک ملت تا حدودی روشن شد, باید به مفهوم » سرمایه ی اجتماعی « بپردازیم.
سرمایه ی اجتماعی مفهومی جامعه شناسی است که در تجارت, اقتصاد, علوم انسانی و بهداشت عمومی, جهت اشاره به ارتباطات درون گروهی از آن استفاده می شود. اگر چه تعاریف مختلفی برای این مفهوم وجود دارد, اما در کل سرمایه ی اجتماعی به عنوان "علاج همه ی مشکلات" جامعه ی مدرن تلقی شده است
سرمایه ی اجتماعی همانند سرمایه ی انسانی, که همان دانش و تجربه ی نیروی کار است, قابل مشاهده و لمس کردن نیست. اما از جهات بسیاری با این نوع از سرمایه تفاوت دارد. سرمایه ی اجتماعی دارایی هایی است که در زندگی روزانه افراد وجود دارد, مانند حس تفاهم, رفاقت و دوستی, احساس همدردی و روابط اجتماعی در بین افراد و خانواده هایی که یک واحد اجتماعی را تشکیل می دهند.
رنانی بیان می کند که, سرمایه ی اجتماعی مجموعه ای است از هنجارها, ارزش های غیر رسمی, قواعد عرفی و تعهدات اخلاقی که رفتارهای متقابل افراد در چهار چوب آنها شکل گرفته, موجب تسهیل روابط اجتماعی افراد شده و معمولا به افزایش همکاری و مشارکت اجتماعی افراد می انجامد تا سرمایه ی انسانی و سرمایه ی مادی و اقتصادی بتواند در تعامل با هم به یک رشد پویا برسد
به نظر اکثر محققین, مهمترین مؤلفه ی سرمایه ی اجتماعی, اعتماد است. به عقیده ی کوفویاما, قبل از ورود به هر سیستم تجاری یا اجتماعی, باید آگاهی کافی درباره ی شبکه های اجتماعی موجود در آن سیستم و ویژگی های آن را به دست آورد. زیرا اعتماد را پایه ی هر گونه مبادلات اقتصادی و اجتماعی می داند
از دیگر مؤلفه های سرمایه ی اجتماعی, هنجار است. هنجار نوعی انتظار رفتاری است که تا حدود زیادی از جانب گروهی از افراد یا به وسیله ی افراد جامعه مراعات می شود. در نظریه انتخاب عقلانی, شاخص ترین رفتار مورد انتتظاری که به عنوان هنجار پذیرفته شده از طرف عموم مردم معرفی می شود عبارت است از اینکه افراد تنها سود شخصی خود را دنبال می کنند و در تمام کنش های خود به دنبال حداکثر کردن درآمد و حداقل کردن هزینه های خود هستند, حتی اگر این امر موجب خسارت دیدن دیگران شوند.