بخشی از مقاله
چکیده
دنیای کنونی، دنیای تغییر و تحول در عرصههای مختلف است. شدت این تغییر به گونه ای است که افراد بایستی به طور مستمر مهارتهای خود را توسعه دهند؛ یعنی دانش خود را به روز نگه دارند تا بتوانند در زمینههای مختلف فردی، اجتماعی و حرفه ای از دانش خود برای پاسخ به شرایط مختلف در عمل استفاده کنند. توسعه مهارت های افراد اغلب از طریق آموزش صورت می گیرد؛ اما آموزش هایی که از طریق سیستم تعلیم و تربیت رسمی یعنی توسط مدارس و دانشگاه ها ارائه می شود، با محدودیت های مختلفی روبرو است و افراد هر زمان که اراده کنند و نیاز به آموزش داشته باشند، نمیتوانند از آموزش های رسمی در کوتاه مدت استفاده کنند؛ بنابراین پاسخ به این نیاز اغلب میتواند از طریق سیستم تعلیم و تربیت غیررسمی انجام شود؛ زیرا از انعطاف پذیری زیادی در زمینه تحت پوشش قرار دادن کلیه افراد جامعه در کوتاه مدت برخوردار است. لذا این مقاله قصد دارد تا به بررسی نقش آفرینی نهادهای تعلیم و تربیت غیررسمی در توسعه مهارتهای عمومی افراد جامعه بپردازد.
مقدمه
در دو دهه گذشته جهان با تغییرات بسیار زیاد و یا حتی انقلابی عظیم روبرو بوده است. به گونه ای که امروزه بشر در عرصه های مختلف، به دانش و فناوریهایی متکی است که در دو دهه قبل قابل تصور نبوده است. شرایط زندگی کاری و اجتماعی متحول شده است و لازمه همراهی و پاسخ مناسب به این تحول داشتن مهارت در زمینه های مختلف به منظور مشارکت واقعی در جامعه و بهره مندی از آن است.
در این شرایط یکی از دغدغه های همه دولت ها بایستی افزایش سطح مهارت های شهروندان باشد. چراکه افراد بهره مند از سطح پایین مهارت با ضررهای زیاد مالی، بیکاری بیشتر و سطح سلامت پایین تروبرو هستند - اُ ای سی دی3، - 3 :2013؛ که حاصل آن نه تنها ضرر و زیان های فردی است بلکه باعث ضررهای اجتماعی در ابعاد مختلف شده و هزینه های زیادی را به کشور تحمیل می کند و می تواند مانعی بزرگ بر سر راه توسعهیافتگی کشورها باشد.
یکی از راهبردهای توسعه مهارت های افراد جامعه، تعلیم و تربیت است که از دیرباز نقش مهمی در سعادت افراد و جوامع گوناگون داشته است. چراکه از طریق رشد قابلیتهای افراد توانسته است در توسعه همه جانبه جوامع نقش موثری ایفا نماید. یکی از مهم ترین انواع تعلیم و تربیت که قابلیت زیادی در رشد مهارتهای کلیه افراد جامعه دارد، تعلیم و تربیت غیررسمی است. این نوع تعلیم و تربیت که به عنوان بخشی از ساختار تعلیم و تربیت هر جامعه ای محسوب میشود، دربرگیرنده آموزشهایی است که به وسیله نهادها و مراکزی خارج از سیستم تعلیم و تربیت رسمی ارائه شده و به انطباق افراد با نیازهای روز جامعه کمک می کند.
درواقع تعلیم و تربیت غیررسمی که توسط نهادها و موسسات مختلف انجام شود، می تواند فرصت هایی را برای رشد و توسعه دانش، مهارت و قابلیتهای افراد جامعه فراهم نماید - تریپن2، . - 601 : 2014 لذا تعلیم و تربیت غیررسمی می تواند راهبردی برای توسعه مهارت های عمومی کلیه افراد جامعه در ابعاد مختلف اجتماعی، فردی، حرفه ای و مانند اینها باشد و در نهایت به رشد و شکوفایی جامعه یاری رساند.
در این راستا باید گفت که با توجه به نقش و اهمیت بی بدیل نهادهای و مراکز تعلیم و تربیت غیررسمی، در دهههای اخیر سرمایه گذاری و برنامه ریزی در این حوزه به عنوان یکی از راهبردهای مهم کشورهای جهان در زمینه توسعه همه جانبه به حساب می آید. چراکه این اعتقاد وجود دارد که تعلیم و تربیت غیررسمی می تواند به ارتقاء سطح کیفیت زندگی، ارتقاء سطح مهارت افراد جامعه و شکل دهی به جامعه مدنی کمک نموده و نهایتاً منجر به توسعه همه جانبه کشورها گردد - گالینا3، . - 2012 در این راستا باید افزود که کشورهای مختلف به ویژه توسعه یافته، اسناد راهبردی در زمینه توسعه تعلیم و تربیت غیررسمی تدوین و سرمایه گذاریهای زیادی انجام داده اند و در اغلب برنامه های توسعه خود جایگاه خاصی برای آن در نظر گرفتند و نهادها و سازمان های ویژه ای برای هدایت این بخش مهم تعلیم و تربیت ایجاد کرده اند.
این در حالی است که در کشور ما عمده بحثها و سرمایهگذاریها در حوزه تعلیم و تربیت بر روی قلمرو رسمی یعنی آموزش وپرورش و آموزش عالی تمرکز دارند و در اسناد بالادستی نیز هرجا که از تعلیم و تربیت سخنی به میان آورده شده است، قلمرو رسمی مدنظر بوده است. به هرحال، حوزه تعلیم و تربیت غیررسمی، حوزه ای است که علیرغم دارا بودن پتانسیل بسیار قوی در رشد و شکوفایی تواناییهای علمی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی افراد جامعه و نهایتاً رشد و توسعه قابل قبول، پایدار و فراگیر کشور، دچار نوعی کم توجهی و رهاشدگی است.
درحالیکه با توجه به اهمیت این نوع تعلیم و تربیت در رشد مهارت های افراد جامعه، توجه و اهتمام بیشتر صاحبنظران و مسئولان به رشد و هدایت درست این حوزه را میطلبد. با توجه به مطالب مطرح شده، هدف این مقاله بررسی نقش آفرینی نهادهای تعلیم و تربیت غیررسمی در توسعه مهارت های عمومی می باشد. بر این اساس ابتدا به بررسی مهارت های عمومی پرداخته می شود و سپس تعلیم و تربیت غیررسمی مورد بررسی قرار می گیرد و در ادامه به بررسی جایگاه تعلیم و تربیت غیررسمی در کمک به توسعه مهارتهای عمومی پرداخته میشود.
مهارتهای عمومی
بررسی مفهوم مهارت نشان می دهد که برداشت اولیه از مفهوم مهارت بیشتر بهره مند بودن از قوای جسمی برای انجام کارهای یدی بوده است. به گونه ای که پیر - 1927 - 1 مهارت را انجام فعالیت های حرکتی که از نظر کمی و کیفی در سطح بالایی باشد، توصیف می کند. پس از آن پژوهشگران بعد شناختی را در کنار بعد حرکتی به عنوان ابعاد مهارت مدنظر قرار دادند. در این دوران به عنوان مثال موری - 1980 - 2 مهارت را دارا بودن ترکیبی از ظرفیت جسمی و ذهنی برای یادگیری و انجام دقیق کارهای محوله به افراد میدانست؛ اما بررسی روند نظریات مطرح شده پیرامون مهارت نشان می دهد که امروزه مهارت به معنی توانایی تبدیل دانش به کنش به گونه ای که به یک عملکرد مطلوب منجر شود؛ بنابراین مهارت، توانایی کاربرد موثر دانش و تجربه شخصی است.
درواقع مهارت تواناییهای قابل پرورش افراد است که می تواند در عملکرد وی منعکس شود و ضابطه اصلی آن اقدام و عمل موثر در شرایط متغیر است - علاقه بند، :1395 . - 25 لذا ابعاد مختلفی برای مهارت ارائه شده است که یکی از مورد قبول ترین این دستهبندیها تقسیم مهارت به ابعاد شناختی - استفاده از تفکر منطقی، شهودی و خلاق - ، عملی - داشتن چابکی حرکتی و کاربرد روش ها، مواد و ابزارهای کاری - و دانشی - به کارگیری اطلاعات ضروری، دانش تخصصی و دانش مربوط به فرآیندها و روالها در انجام وظایف محوله - است - وینترتن و همکاران3، . - 2006
لازم به ذکر است که سازمان جهانی بهداشت - 1993 - مهارتهای عمومیزندگی را تواناییهای روانی اجتماعی برای رفتار انطباقی و موثر میداند که افراد را قادر میسازد تا به طور موثری با مقتضیات و چالش های زندگی روزمره مقابله کنند؛ که این مهارت ها را شامل مهارت های ده گانه خودآگاهی، ارتباط، روابط بین فردی، حل مسئله، تفکر خلاق، مقابله با هیجانات، مقابله با استرس، همدلی، تصمیم گیری و تفکر انتقادی میداند.
همچنین علاوه بر مهارتهای عمومیزندگی، مهارت های عمومی شغلی نیز وجود دارد که می تواند به موفقیت شغلی افراد کمک کند که این مهارتها شامل مهارتهای ارتباطاتی، مدیریت زمان، مهارت حل مسئله، تقویت خلاقیت، کارگروهی و تیم سازی، مهارت حل تعارض و فن مذاکره میباشد - رضوانی، . - 1391 در این راستا قابل ذکر است که مهارت های افراد از طریق آموزش قابل توسعه است. بر این اساس سه سطح مهارت برای افراد قابل تصور است. در سطح اول افراد از طریق آموزش شناختی نسبت به چگونگی انجام یک کار کسب می کنند.