بخشی از مقاله
چکیده
بهرهگیري از تمام ظرفیتهاي زبانی براي بیان هر چه بهتر، عمیقتر و تاثیرگذارتر اندیشه و احساسات، نزد هر شاعري از نقش بسیار مهمی برخوردار است؛ از این رهگذر یکی از ظرفیتهاي بسیار ارزنده هر ملتی، واژگان بومی و محلی آن است که یکباره خواننده را در فضایی ویژه قرار میدهد؛ بطوریکه شاعر با بکارگیري ساختارهاي گویشی زبان محلی که در زبان هنجار و معیار رایج نیست به نوعی هنجارگریزي دست میزند که با رعایت اصل جمالشناسیک و حفظ رسانگی، میتواند از نقش ارزندهاي در ترسیم فضاي حاکم بر ذهن شاعر برخوردار باشد. شهریار از جمله شاعرانی است که جهت پویایی و فخامت زبان شعري خویش از هنجارگریزي گویشی استفاده کرده است و این نوع هنجار گریزي، جلوهاي ویژه در اشعار فارسی وي دارد. در این مقاله، نمونههاي هنجارگریزي گویشی در شعر شهریار استخراج و بررسی شده است که حاوي لغات، اصطلاحات، ضربالمثلها، کنایات و ترجمههاي تحتاللفظی از زبان ترکی آذري است.
کلیدواژه ها: شهریار، آشناییزدایی، برجستهسازي، هنجارگریزي گویشی، زبان ترکی آذري.
-1مقدمه:
آشناییزدایی در جهان متن، شامل همه شگردهایی میشود که در برجستهسازي یک متن ادبی دخیل هستند و معمولاً با نوعی »هنجارگریزي« همراهند و میتوان گفت آشنایی زدایی نتیجه برجستهسازي و هنجارگریزي است. براي شناخت هنجارگریزي نخست باید هنجار، و سپس ناهنجاري را شناخت. در یک تعریف بسیار ساده هنجار اغلب به یک دسته از قوانین نوشته و یا نانوشتهاي میگویند که در یک جامعه خاص رواج دارد و مردم آن جامعه ملزم به پیروي از آن هستند. حال باید نخست جامعه ادبی ایران را از نظر هنجارهاي موجود بررسی کرد، تا مشخص شود در این جامعه چه هنجارهایی رواج داشته و دارد و ناهنجاریها چگونه درخلق شعر موثرند و شاعران چگونه ناهنجاري ایجاد میکنند و شعر را به زیبایی نزدیک میکنند.
روزگاراناز کهن در ایرانِ بزرگ، زبان و گویشهاي ایرانی بسیاري رایج بودهاند و در این گستره وسیع تعداد زبانها و گویشهایی که داراي ادبیات مکتوب بودهاند، بسیارند و گویشهایی نیز که داراي ادبیات مکتوب نبودهاند، گویشورانی داشتهاند که با زبان مادري خود در خانه و جامعه سخن گفته، اما به زبان پارسی شعر گفته و کتابها نوشتهاند، نمونه این حالت نوشته ناصرخسرو شاعر ایرانی 481 -394 - ه ق - دربارة قطران تبریزي در سفرنامه است: »در تبریز قطران نام شاعري را دیدم شعري نیک میگفت اما زبان فارسی نیکو نمیدانست، پیش من آمد، دیوان منجیک و دیوان دقیقی بیاورد و پیش من بخواند و هر معنی که او را مشکل بود از من پرسید، با او بگفتم، شرح آن بنوشت و اشعار خود بر من خواند« - ناصر خسرو، . - 8 :1361 یعنی شاعري دوزبانه که به زبانی غیر از زبان ادبی و رسمی - آذري - تکلم میکرده و به فارسی نیز شعر میگفته است و اگر آذري با فارسی تفاوت بسیاري داشت قطران نمیتوانست در یک یا چند دیدار با ناصرخسرو مشکلات خود را برطرف نماید.
به موازات زبان فارسی در ایران زبانهایی نیز بودهاند که کموبیش داراي ادبیاتی شفاهی و گاه مکتوب بودهاند و در آنها پارهاي ترکیبات و اصطلاحات ادبی ساختهشده است. یکی از این زبانها، زبان ترکی آذري است که شهریار به عنوان یکی از سرشناسان این حوزه است و رواج و شهرت شعرش در جامعه فارسیزبان و غیرفارسی زبان بر همگان آشکار است. در این سرزمین، یک زبان مادري رواج نداشته بلکه گاه به ازاي هر شاعر یک فرهنگ و یک زبان مادري بوده است، نمیتوان گفت در این ایران بزرگ با این همه فراخی، فقط یک سنت ادبی و یک زبان ادبی رایج بوده و همه از آن تبعیت کردهاند.
یکی از راهکارهاي موفقیت یک شعر هنجارگریزي است که براي خود روشهایی دارد و در زیر به آنها اشاره خواهد شد. براي بررسی هنجارگریزيهاي گویشی شعر شهریار نخست لازم است زبان جامهاي بررسی شود که شهریار محصول آن جامه است. بدین خاطر در این مقدمه سعی بر آن است تا اهمیت و نقش گویشها و زبانهاي رایج در ایران بررسی شود تا مشخص گردد چگونه شاعران هر جامهاي با تزریق قواعد و مشخصاتی از نظامِ زبانی زبان مادري خود به تنه شعر فارسی علاوهبر تقویت زبان فارسی، در خلق زیبایی شعر خود موثر بودهاند. »با دقت در واژگان ادبی زبان فارسی میتوان به نمونههایی برخورد کرد که نشان دهنده این است که در ایران، گرچه گویندگان، نویسندگان و شعرا سعی در اقتفا و پیروي از یک سنت ادبی داشتهاند و تلاش کردهاند از زبان ادبی دري در نوشتههاي خود استفاده کنند، اما نقش و تأثیر زبان مادري آنها در نوشتههایشان به چشم میخورد، چگونه میتوان شعر لگفتل1و سرود و از زبان مادري خود رسوباتی در شعر بر جاي نگذاشت؟ چگونه میتوان صحبت کرد و از واژگان و نحو زبان مادري خود استفاده نکرد؟« - سبزعلیپور، . - 1146 :1389
زبان مادري شهریار ترکی آذري است و زبان غالب محیط و جامعهادبی او فارسی است، نمونههاي عالی هر دو مورد از این اشعار در شعر شهریار به وفور یافت میشود. شعر »حیدربابایهسلام شهریار« نمونه عالی ١ س با توجه به یک سنتی دیرینه در ادبیات که شعرا اول شعر میگفتند و مدتها شعرشان ملفوظ و شفاهی میماند و بعد به ثبت میرسید و گاه حتی شعرشان به درجه ثبت و مکتوب شدن نمیرسید، مصدر لگفتنلبیشتر از لسرودنل یا لنوشتنل براي شعر به کار میرود و امروزه نیز در زبان فارسی شعرا بیشتر شعر میگویند،مثلاً این جمله کلیشهاي»فلانی شعر میگه« بسیار شنیده میشود.
شعر ترکی آذري او و غزلیات فراوان فارسی او، از جمله دو غزل معروف با مطلع زیر نشاندهندة تسلط او بر نظام زبان فارسی است:
علی اي هماي رحمت/ تو چه آیتی خدا را که به ما سوا فکندي همه سایه هما را - ج - 69/1
آمدي جانم به قربانت ولی حالا چرا بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا - ج - 79/1
آنچه باعث شده است، شهریار به راحتی دست به هنجارگریزي بزند، قرضگیريهاي واژگانی، نحوي و گاه آوایی او از زبان مادري خود اوست که نتیجه تسلط خاص او به هر دو زبان - زبان مادري و زبان ادبی - است. چیزي که بعدها کمتر تکرار شد و شاید نبود همین ویژگی - تسلط به هر دو زبان مادري و ادبی - ، که جاده هنجارگریزي را براي شهریار هموار میکرد، عامل یا مانعی بود براي شعرايوطنِهم خلف شهریار که نتوانستند از قواعد هر دو زبان به آسانی در خلق شعر فارسی استفاده کنند. شهریار هیچگاه دربند قواعد دستوپاگیر زبان نماند و هرگاه عقبهاي برایش پیش میآمد با مهارت خاصی که در زبان مادري خود داشت، یک قاعده از آن را به شعر فارسی پیوند میزد و شعرش را تکمیل میکرد و این چنین است که شعرش گاه چون شعر مولانا شودمی که جملاتی از ترکی - احتمالاً ترکی قونیه - را در اشعارش میبینیم:
من کجا شعر از کجا لیکن به من در میدمد آن یکی ترکی که آید گویدم »هی کیمسن« پرواضح است که صرف وارد کردن یک عبارت بیگانه در شعر، هنجارگریزي نیست، اما هدف از ارائه این نمونه دوزبانگی شاعر بود تا مشخص شود شاعر چگونه به راحتی از یک زبان به زبان دیگر رفت و آمد زبانی میکند، یعنی گویا پل بسته است بین این دو زبان و هر وقت دستش تنگ شود پا را به آن سوي پل گذاشته و با دستی پر برمیگردد و شعرش را ادامه میدهد. مدرسی درباره چندزبانگی ایران مینویسد: »ایران را میتوان یک کشور چند زبانه دانست، زیرا در محدودة مرزهاي سیاسی آن، گروهاي قومی گوناگونی زندگی میکنند و هر یک به طور عمده در قلمرو خود، به زبان بومی یا زبان مادري خویش سخن میگویند، اما در عین حال تنها زبان رسمی در این کشور فارسی است« - مدرسی، . - 33 :1387
در این پژوهش سعی شده است با نشان دادن شواهدي از هنجارگریزي گویشی در شعر شهریار اهمیت این ترفند ادبی نشان داده و مشخص شود که شهریار چگونه توانسته است با استفاده از این قاعدهافزاییها، هم از عقبات آفرینش ادبی نجات پیدا کند و هم دامنه امکانات زبانی فارسی را گستردهتر کند. اگر شعرا در زبان فارسی قاعدهافزایی نمیکردند، شاید سنت ادبی زبان فارسی هم مانند خیلی از گویشهاي ایرانی دایرهاش کمحوصله میماند و به این فراخی نمیرسید. در این پژوهش از دیوان دو جلدي شهریار - انتشارات نگاه - استفاده شده است. در پایان هر بیت از علایم اختصاري - ج - براي جلد استفاده شده است و شمارههاي بعد از آن به ترتیب شمارة صفحه و بیت هستند.
-2پیشینه بحث