بخشی از مقاله

چکیده

سلامت روان یکی از مو لفه های مهم بهداشت عمومی است و بهداشت روان، توانایی بر قراری توازن در زندگی و مقاومت در برابر مشکلات است .مشکلات روانی ، فشارقابل ملاحظه ای را برافراد وارد می کند،بطوریکه پیش بینی می شود در سال 2020 افسردگی بعد از ناراحتی قلبی بالاترین میزان هزینه ها را در سیستم بهداشتی جوامع به خود اختصاص می دهد . امروزه فشار روانی از موضوعات مهم زندگی است . لذا توجه به سلامت روان افراد از اهمیت بسزایی بر خوردار است.

هدف از پژوهش حاضر بررسی هوش هیجانی با سلامت روان کارکنان شهرداری کاشمر است 50 نفر از کارکنان شهرداری کاشمر در سال 95 به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به پرسشنامه های هوش هیجانی شاته و همکاران و سلامت روانی گلدبرگ و هیلر پاسخ دادند . نتایج تحلیل با استفاده ضریب همبستگی پیرسون نشان داد در بین کارکنان شهرداری بین همه مولفه های هوش هیجانی و همه مولفه های سلامت روانی همبستگی مثبت و معنا دار در سطح کمتر از 0/05 وجود دارد . نتایج آزمون T بیانگر آن بود که از لحاظ هوش هیجانی ، سلامت روانی و مولفه های آنان تفاوتهایی در بین کارکنان شهرداری کاشمر وجود ندارد .

مقدمه

اصطلاح هوش هیجانی اولین بار در سال 1990 از سوی سالوی و مایر به عنوان شکلی از هوش اجتماعی مطرح شد  از نظر آنها هوش هیجانی عبارت است از نوعی پردازش اطلاعات هیجانی شامل ارزیابی درست هیجان ها در خود ودیگران ، تظاهر مناسب هیجان و تنظیم انطباقی هیجان به گونه ای که باعث تقویت زندگی شود 

در سالهای اخیر تحقیقات علمی نشان داده که تنها داشتن هوش شناختی بالا برای کسب موفقیت کافی نیست . بسیاری از افراد در زمینه علمی به خاطر بهره هوشی بالا در موسسات آموزشی و دانشگاهها به مدارج بالایی نایل می شوند بعضی از همین افراد با بهره هوشی پایین در محیط خانواده و کار افرادی موفق و سازگار به شمار می روند که علتش می تواند به سطح هوش هیجانی با توان هدایت هیجان ها در تعاملات فردی ارتباط پیدا کند 

مطالعاتی که در زمینه هوش هیجانی صورت گرفته مبین نقش هوش هیجانی و مولفه های آن در جنبه های مختلف فرد همچون سلامت روانی ، پیشرفت تحصیلی ، روابط اجتماعی ، شغل ، ازدواج ،... است . در این راستا مطالعات وسیع ورنون و همکاران - 2008 - ، درباره رفتار افراد طبق الگوی هوش هیجانی و سلامت روانی نشان داد بین هوش هیجانی و سلامت روانی رابطه معنا دار وجود دارد

فرهنگ روان شناسی لاروس ، بهداشت روان را چنین تعریف می کند: استعداد روان برای هماهنگی خوشایند و موثر کار کردن و برای موقعیت های دشوار انعطاف پذیر بودن . سازمان جهانی بهداشت نیز ، سلامت روان را این گونه توصیف می کند . قابلیت فرد در برقراری ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران و حل منطقی تعارض های هیجانی و تمایلات شخصی به گفته سادروک و سادوک سلامت روان ، عملکرد موفق در کارکردهای روانی در قالب تفکر ، خلق و رفتار است که منجر به فعالیت های ثمربخش و انطباق با تغییر می شود .

عوامل مختلفی به عنوان پیش بینی کننده های سلامت روان مطرح شده اند که یکی از این عوامل هوش هیجانی است . هوش هیجانی مجموعه ای از مهارت ها، صلاحییت ها و توانایی های غیر شناختی است که تعیین می کند فرد چگونه می تواند از سایر مهارت های خود به بهترین نحو استفاده کند ، چگونه رفتارش را اداره کند ، چگونه با مشکلات اجتماعی کنار آید و چگونه تصمیماتی بگیرد که به نتایج مثبت ختم شود . مایر و سالووی مدلی از هوش هیجانی پیشنهاد کردند که در آن ، هوش هیجانی به چهار مقوله -1: ادراک و ارزیابی و ابراز هیجان -2 تسهیل هیجانی تفکر و اندیشه -3 فهم و تحلیل اطلاعات هیجانی و به کار گیری دانش هیجانی -4 نظم بخشی و تنظیم هیجان تقسیم می شود .

مولفه های هوش هیجانی در تعیین موفقیت فرد در زندگی اجتماعی بسیار مهم و تعیین کننده هستند . زیرا، این مولفه ها بهداشت روانی انسان را به طور مستقیم تحت تاثیر قرار می دهد . فرا تحلیل ،شات ،مالوت ،تورستنسن ،بیلرو راک نشان داد که هوش هیجانی با سلامت روان رابطه مثبت و معناداری دارد . نتایج پژوهش بنی هاشمیان ،بهرامی و موذن ،نشان داد که سلامت عمومی بالاتری دارند و در تعامل با کارکنان می توانند روابط بین فردی سالم تری برقرار نمایند . نتایج سایر پژوهش ها نیز حاکی از آن است که بین هوش هیجانی و سلامت روان ، رابطه وجود دارد .

بر اساس نظر روانشناسان یکی از عواملی که باعث ارتقاء سلامت روان افراد می شود ونقش پیش بینی کننده ای در این زمینه دارد ، هوش هیجانی می باشد. یکی از شاخصهای مهم هوش هیجانی این است که فرد چقدر خوب به فشار روانی واکنش نشان دهد .باور همگانی بر این است که اگر فرد از لحاظ هیجانی با هوش باشد،به طور موثری می تواند از پاسخ های هیجانی بر خوردار بوده و آنها را متوازن سازد و به این ترتیب از آثار مخرب فشار روانی محافظت شود .

مایرو سالوی اولین کسانی بودند که به طور رسمی هوش هیجانی را به عنوان شکلی از هوش اجتماعی مورد استفاده قرار دادند . از دیدگاه آنان هوش هیجانی شامل سه مولفه : ارزیابی و بیان هیجانات در خود و دیگران تنظیم هیجانات در خود وسایرین کاربرد هیجانات برای تسهیل تفکر و اندیشه می باشد در هوش هیجانی مهارتهایی وجود دارد که پردازش اطلاعات هیجانی را تسهیل و باعث انسجام فکر می شود .

بنابراین افرادی که به احساسات خود توجه کرده و آن را شناسایی ودرک می نمایندو حالت خلقی خود را بازسازی می کنند ، می توانند تاثیر اتفاقات استرس زا را به حداقل رسانده و به راحتی با آنها مقابله کنند و در نتیجه از سلامت جسمی و روانی بیشتری بر خوردارند یک شاخص مهم در سلامت روانی فرد ، نحوه بروز هیجانی است که فرد به فشار روانی ،نشان می دهد .

پژو هشهای انجام شده در زمینه رابطه هوش هیجانی با سلامت روانی نشان داده اند که مولفه های هر دو سازه ارتباط معناداری با یکدیگر دارند . این روابط متعلق به هر دو جنبه درون فردی و بین فردی هوش هیجانی است.ابعاد بین فردی هوش هیجانی به افزایش کیفیت روابط اجتماعی منجر می شوند و ابعاد درون فردی در تعدیل خلق فرد تاثیرگذار هستند که هر دو از عوامل اثرگذار در سلامت روان قلمداد می شوند..

دانیل گلمن - - 1996 هوش هیجانی را چنین توصیف می کند. هوش هیجانی نوع دیگری از هوش است. این هوش مشتمل بر شناخت احساسات خویشتن و استفاده از آن برای اتخاذ تصمیم های مناسب در زندگی است. توانایی اداره مطلوب خلق و خوی و کنترل وضع روانی است. عاملی است که به هنگام شکست ناشی از دست نیافتن به هدف, در شخص ایجاد انگیزه و امید می کند. مهارت اجتماعی یعنی خوب تا کردن با مردم و کنترل هیجانهای خویش در رابطه با دیگران و توانایی تشویق و هدایت آنان است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید