بخشی از مقاله
چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین میزان مولفه های کیفیت زندگی و سلامت روانی کارکنان شهرداری شهر دولت آباد است. فرضیه های پژوهش با در نظر گرفتن مولفه های کیفیت زندگی و سلامت روانی همچنین با توجه به متغیرهایی مانند - جنسیت، وضعیت تاهل و سن - مطرح و مورد بررسی قرار گرفت. روش پژوهش با توجه به ماهیت پژوهش، توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه کارکنان شهرداری شهر دولت آباد در سال 1395 میباشد که از این تعداد 70 نفر به عنوان نمونه با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند.
تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش نشان داد که بین همه ی مولفه های کیفیت زندگی با سلامت روانی رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. بیشترین ضریب همبستگی بین مولفه روابط اجتماعی با سلامت روان - r =0/45 - می باشد و کمترین ضریب همبستگی بین مولفه سلامت جسمانی با با سلامت روان - r=0/33 - بود، که هر دو در سطح p > 0/01 معنی دار بودند. نتایج این پژوهش نشان می داد که بین میانگین کیفیت زندگی برحسب وضعیت تاهل تفاوت معنی داری وجود دارد. می توان گفت میانگین نمرات کیفیت زندگی در افراد متاهل به طور معنی داری بیشتر از افراد مجرد بود.
همچنین بین میانگین سلامت روانی برحسب وضعیت تاهل تفاوت معنی داری مشاهده نشده است. درباره نقش سن در میزان کیفیت زندگی و سلامت روان دانشجویان نیز فقط در متغیر سلامت روان تفاوت معنی داری مشاهده شده است. بنابر یافته ها می توان گفت در مورد متغیر سلامت روانی افرادی که که از 27 تا 29سال دارند، نسبت به گروه های دیگر به طور معنی داری بیشتر دارای سلامت روانی هستند.
مقدمه
امروزه داشتن سلامت از مهمترین سرمایه های جامعه بشری به حساب می آید. سلامت جسمی، روانی و اجتماعی افراد از منابع اساس و بنیادین یک ملت است. شیوه زندگی سالم، منبعی ارزشمند برای کاهش اختلالات و ارتقای سلامت روانی است. عبارت " کیفیت زندگی" در تحلیل سلامت ارزش قابل ملاحظه ای دارد.
درواقع، یک شیوه زندگی سالم باید با محیط اجتماعی خود سازگار باشد. به طور معمول در یک شیوه زندگی سالم افراد به طور آگاهانه دست به انتخاب می زنند. بنابراین، نحوه زندگی افراد متأثر از تصمیم گیری های آنهاست که بر سلامت روانی شان تاثیر می گذارد. طبق تعریف سازمان جهانی بهداشت، تلاش برای ارتقای سلامت افراد از طریق توانمندسازی آنها برای تغییر شیوه زندگی شان می بایست در جهت تغییر فردی و اجتماعی در رفتار آنها تنظیم شود
بنابراین، آموزش مهارت های زندگی برای افراد که سرمایه های امیدبخش آینده اند از ضرورت های اساس یک جامعه ی سالم به شمار می رود. هدف اصلی سلامت روان، تامین حفظ و ارتقای سلامت روان افراد جامعه است، به گونه ای که آنها نه تنها بیماری روانی نداشته باشند بلکه از عناصر شناختی و عاطفی و توانایی های خود در رابطه با دیگران آگاه باشند و با تعادل روانی بهتر بر استرس های زندگی فایق آیند، از زندگی خود لذت ببرند و با اعضای خانواده و محیط اطرافشان ارتباط مناسب برقرار کنند
یکی از شرایط لازم برای دست یابی به سلامت روان، برخورداری از یک شیوه و سبک زندگی منسجم میباشد. تحقیقات انجام شده نیز عامل پیدایش بسیاری از ناسازگاریها و نابهنجاریهای روانی را تضادهای اهداف در زندگی و عدم استقرار یک نظام سازمان یافته در زندگی فرد میدانند
کیفیت زندگی مفهومی چند بعدی و پیچیده دارد و در برگیرنده عوامل عینی و ذهنی است، کیفیت زندگی اغلب به عنوان درک مشخصی از رضایت زندگی، سلامت جسمی، سلامت اجتماعی و خانوادگی، امیدواری و آداب و معاشرت و سلامت روانی انسان می باشد. .
مطالعات ویگلس ورث - 2004 - 1 بر روی بیماران مزمن نشان می دهد که اختلال در عملکرد زندگی روزانه و نیز مشکلات روانی بر روی کیفیت زندگی می تواند تاثیر داشته باشد. نوبل - 2002 - 2 در مطالعه خود که بر روی 386 بیمار مبتلا به آسم انجام داد اظهار نمود که کیفیت زندگی واحدهای مورد مطالعه نامطلوب و نسبتا مطلوب بوده است.
مطالعات کیفیت زندگی می تواند به شناسایی نواحی مسأله دار، علل نارضایتی مردم، اولویت های انسان در زندگی، تاثیر فاکتورهای اجتماعی- جمعیتی بر کیفیت زندگی و پایش و ارزیابی کارایی سیاست ها و استراتژی ها در زمینه کیفیت زندگی کمک کند
در رویکردی عملی کیفیت زندگی به عنوان یک مفهوم کلی تعریف می شود که تمام ابعاد زیستی شامل رضایت مادی، نیازهای حیاتی، به علاوه جنبه های انتقالی زندگی نظیر توسعه فردی، خودشناسی و بهداشت اکوسیستم را پوشش می دهد
بنابراین کیفیت زندگی هم در بیماریهای مزمن و هم در اختلالات روانی کاهش پیدا می کند، تجربیات پژوهشگران در بخش ها و درمانگاه های بیماریهای مزمن مؤید آن بوده است، که کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به بیماری مزمن چندان مطلوب نمی باشد، همچنین شیوع بالای این بیماری در جامعه ما و نقشی که بهداشت روانی مبتلایان به این بیماری از لحاظ سلامت روانی جامعه دارند حائز اهمیت است
پژوهش های مختلف نشان داده اند که میان کیفیت زندگی و هدف زندگی، رضایت از زندگی و سلامت همبستگی بالایی وجود دارد. المر و همکارانش در بررسی تحقیقات انجام گرفته در مورد" اثرات معنادار بدون زندگی بر سلامت فرد" دریافتند که معنویت با بیماری کمتر و طول عمر بیشتر همراه است و افرادی که دارای جهت گیری معنوی هستند، هنگام مواجهه با جراحت، به درمان، بهتر پاسخ می دهند و به شکل مناسب تری با آسیب دیدگی و نقص عضو کنار می آیند
همین امر باعث شده که سازمان بهداشت جهانی اخیرا به کیفیت زندگی افراد بسیار توجه کند، و روان شناسان سازه ای را به عنوان عامل مهم تاثیرگذار بر سلامت روان به نام کیفیت زندگی معرفی کرده اند که بیانگر درک افراد از موقعیت خود در زندگی از نظر فرهنگ ، سیستم ارزشی که در آن زتدگی می کند ، اهداف ، انتظارات ، استانداردها و اولویت هایشان می باشد