بخشی از مقاله

چکیده

کودکان استثنایی برای شکوفا شدن استعدادهای باالقوهای که از آن برخوردارند به آموزش و پرورش و خدمات ویژه نیازمندند.در این مقاله منظور از وضعیت اجتماعی-اقتصادی وضعیتی است که کودکان استثنایی بتوانند نیازهای خاص اولیه خود را در امر یادگیری برطرف کنند. برای چنین کاری ممکن است ابزار خاص مانند مربیان و روشهایآموزشی و تجهیزات ویژهای مورد نیاز باشد که در گسترهی آموزشوپرورش جای میگیرد.

این مقاله که گردآوری آن به روش کتابخانهای و همچنین تجزیهو تحلیل مطالب صورت گرفت، با توجه به اینکه بهرهمندی از آموزشوپرورش مناسب حق هر کودکی میباشد و کودکان معلول نیز از این امر مستثنی نیستند باید از ابزار و امکانات پیشرفته تری از قبل برای آموزش این کودکان استفاده کرد درنتیجه باید دانست قبل از هر چیز معلمان و مدیران ما در مدارس عادی نیاز به کسب اطلاعات و دانش لازم در زمینهی کودکان استثنایی و ویژگیهای آنان دارند.

-1 مقدمه

تحقیقات بی شماری وجود دارد - مثلاً کمپبل و همکاران، 2000؛ مک لوید، 1998؛ لوین و لوین،1996؛ میلر و فروگیارو،1995؛ دانزیگر و همکاران، - 1994 که نشان می دهد تفاوت های وضعیت – اقتصادی در چگونگی پیشرفت تحصیلی و تربیتی آنان تاثیر بزرگی دارد.

بهروز میلانیفر در تعریف واژه استثنایی مینویسد:» عدهای از کودکان به اندازهای با کودکان دیگر فرق دارند که باید توجه خاص به آنان مبذول کرد. این انحراف به طور کلی در تمام خصوصیات جسمانی، عاطفی، عقلانی و اجتماعی آنان دیده میشود که باعث بروز اشکال و مانعی بزرگ در سازگاری آن ها با محیط اجتماع میگردد و به همین منظور به این دسته از افراد اجتماع، استثنایی میگویند.

اصطلاح آموزش استثنایی یا آموزش برای کودکان استثنایی عبارت از ایجاد تغییرات و اصلاحات لازم در برنامه های عادی آموزش و پرورش و برنامه ریزی آموزشی متناسب با ویژگیهای فردی، اتخاذ روشها و شیوههای خاص تربیتی، تهیه لوازم و وسایل ویژه برای کمک به کودکان استثنایی است، به گونهای که هر کس به فراخور ویژگیهای ذهنی و جسمی خود به حداکثر تواناییها و استعدادهای بالقوه خویش نایل آید.

علاقمندی به آموزش کودکان استثنایی و تامین نیازهای کودکان استثنایی در اوایل سال 1800 آغاز شد. و هدف آن این بود تا کودکان »کودن« و » دیوانه« را مورد آموزش و حمایت قرار دهند. پزشکان اروپایی مانند : ایتارد– پینل و سگن مونتهسوری 1کوششهایی منظم و سیستماتیک جهت معالجه و آموزش کودکان استثنایی به عمل آوردند. قسمت اعظم پیشرفتهایی که در تاریخ آموزشهایویژه به عمل آمده است و کوششهای مشترک متخصصان حرفهای و والدین است. مثلاً انجمن کودکان استثنایی - CEC - یکی از انجمنهای موثری است که با شعباتی که دارد کارهای زیادی در این زمینه انجام داده است. از جمله این کارها میتوان به این موارد اشاره کرد.

مطالعه و تحقیق دربارهی معلولیتهای ویژه، مطالعهی دربارهی مدیریت، سرپرستی و اجرای برنامههای آموزشهای ویژه، مسئولیت تربیت معلمان و گزینش دانشآموزان و غیره.»برای این که مدارس بتوانند از کمکهای مالی دولت برخوردار شوند باید آموزشهای لازم را برای همه کودکاناستثنایی به طور مناسب و رایگان فراهم نمایند.

. لذا آموزش و پرورش استثنایی به منظور آموزش و توان بخشی به هنگام کودکان و استفاده از فرصت طلایی سالهای اولیه دوران کودکی برای به حداقل رساندن فاصلهی این کودکان با کودکان عادی ،اقدام به پذیرش و ارائه خدماتآموزشی و توانبخشی کودکان است.

-2وضعیت اجتماعی- اقتصادی

وضعیت اجتماعی-اقتصادی از این جهت بر وضعیت تحصیلی و تربیتی شاگردان بیشترین تاثیر را دارد که در هریک از گروههای اجتماعی-اقتصادی عمیقاً با دیگری تفاوت دارد. همراه شدن این تفاوتها با وضعیت متفاوت فرهنگی و اجتماعی گروههای گوناگون اجتماعی باعث تشدید و پیچیدگی تفاوتهای مذکور میشود وتاثیر عمیقی بر نگرشها ورفتارهای شاگردان متعلق به این طبقات مختلف به جای میگذارد.

شاگردان استثنایی افرادی هستندکه تفاوت آنان با دیگران به قدری شدید است که به تدریس و تربیت ویژهای دارند. حال اگر این دانش آموز استثنایی از وضعیت اجتماعی- اقتصادی خوبی برخوردار نباشد مشکلات آموزشی و تحصیلی آن دو چندان میشود و در اکثر موارد از گردونه تعلیم و تربیت خارج میشوند زیرا؛ علاوه بر آنکه خانوادههای آنان قادر به تامین شرایط رشد شخصیتی و انگیزشی و تفکر و زبان مورد نیاز برای موفقیت تحصیلی نیستند جزء شاگردان استثنایی نیز محسوب میشود.

این گروه از شاگردان که این دو وضیعت را دارند ، انتظار موفقیت کمتری را از آنها میرود و به آسیب های روانی اضطراب و افسردگی و پرخاشگری و روحیهی خلافکاری دچار هستند که این موارد نیز بسته به نوع استثنایی بودن و وضعیت اجتماعی- اقتصادی متفاوت هست. تاثیر وضعیت اقتصادی- اجتماعی را به خصوص در دانش آموزان سرآمد می توان بررسی کرد. برخی از تحقیقات نشان میدهد که افراد سرآمد الزاماً دارای قدرت سازگاری بیشتری نسبت به سایر افراد نیستند.

مثلاً برک - - 2002 نشان داده است که دختران سرآمد در دوره نوجوانی مشکلات عاطفی بیشتری از همسالان عادی خود دارند دلیل این امر آن است که این افراد تفاوتهای فاحشی با دیگران دارند و از جانب همسالان خود مورد قبول قرار نمیگیرند، پس اگر این دانش آموزان به مدرسه راه پیدا کنند چون وضیعت متفاوت فکری و معیشتی با دیگر همسالان خود دارند دچار مشکلات فراوانی می شوند. پس در بدیع سازی و نوآوری در آموزشها برای این قشر و توجه اقتصادی به این دانش آموزان باید در ارجحیت قارار گیرد.

-3دانشآموزان استثنایی

دانشمندان وضیعت شاگردانی را که نیازهایآموزشی ویژه دارند، در هشت گروه تقسیم بندی کردهاند: ناتوانیهای یادگیری، اختلالهای گفتاری و ارتباطی، عقب ماندگی ذهنی، اختلالهای عاطفی و رفتاری، آسیبدیدگی بینایی، آسیب دیدگی شنوایی، آسیبدیدگیجسمی، و سرآمدی.

-3-1ناتوانیهای یادگیری

 ناتوانیهای یادگیری3، در شاگردانی دیده میشود که هوش متوسط یا بالاتر از متوسط دارند اما در یک یا برخی از فرآیندهای خاص شناختی - مثلاًدر توجه، ادراک، حافظه، و تواناییهایزبانی - دچار مشکل هستند. این شاگردان در کلاس درس و در یادگیریکاملاً متمایز از دیگران هستند. عملکرد آنها در برخی از درسها عادی است اما در برخی دیگر دچار کمتوانی آشکار هستند.

آمارهای جهانی نشان میدهد که تقریباً در همهی کشورها، نیمی از دانشآموزانی که به آموزش ویژه نیاز دارند، دچار ناتوانیهای یادگیریهستند. مثلاً از میان پنج میلیون و ششصد هزار شاگرد استثنایی 6 تا 21 سالهی آمریکایی، دو میلیون و هشتصد و پنجاه هزارنفر - یعنی 51 درصد - دچار ناتوانیهای یادگیری هستند. این درحالی است که رقم شاگردانی که مشکلات گفتاری و زبانی دارند 19 درصد، تعداد شاگردانی که دچار عقب ماندگی ذهنی هستند 11درصد، و رقم شاگردانی که اختلافاتعاطفی دارند 9درصد است

رقم بالای 50 درصدی ناتوانیهای یادگیری، از مجموع شاگردانی که به آموزشهایویژه نیاز دارند، اهمیت توجه ویژه این گروه از شاگردان را نشان میدهد. اکثر تحقیقات نشان میدهد وضیعت هوشی شاگردانی که ناتوانی یادگیری دارند حداقل در سطح متوسط است اما دچار مشکلات جدی تحصیلی هستند و از این نظر در سطحی پایینتر از متوسط شاگردان قرار میگیرند.

باید متوجه این نکته نیز بود که اصطلاح ناتوانی یادگیری هم بیش از انداره و هم به صورتی نادرست در مورد بسیاری از شاگردان به کار رفته است. درصد قابل توجهی از شاگردانی که برچسب ناتوانی یادگیری به آنان زده شده کسانی بودهاند که در مدارس متوسط دچار کندی یادگیری، در مدارس پیشرفته دچار وضیعتی پایینتر از متوسط، یا در شمار کودکانی بودهاند که به دلیل زبان مادری دچار کمتوانی در زبان رسمی بودند. شاگردانی که به دلیل نقلوانتقال از این مدرسه به مدرسهی دیگر یا به دلیل غیبتهای مکرر از درس ها عقب ماندهاند را نیز نباید جزء این دسته دانست

اکثر شاگردانی که دچار ناتوانی یادگیری هستند در خواندن مشکل دارند. برخی از این مشکلات به وسیله ی میس - 1997 - 5 ، به صورتی که در جدول زیر دیده میشود، دسته بندی شده است.

-3-1مشکلات افراد ناتوانی در یادگیری

اگر شاگردان شما سه دسته نشانههای زیر را دارند، دچار ناتوانیدر یادگیری خواندن هستند.

-عادات نامناسب در خواندن :
*گم کردن مکرر خط    

*کشاندن سر به فاصله خیلی نزدیک با کتاب

*تکان دادن سر از این سو به آن سو  

*اظهار ناتوانی و امتناع از خواندن

*نشان دادن تنش در خواندن - مثلاً؛تنش در صدا،گازگرفتن لب ها و بی قراری -

- اشتباهات در تشخیص کلمات : 
* حذف برخی کلمات در ضمن خواندن  

*اضافه کردن برخی کلمات در ضمن خواندن

* جانشین کردن یک کلمه با کلمه دیگر در ضمن خواندن

*معکوس کردن حروف برخی کلمات

*جابهجا کردن حروف یا کلمات در جمله    

*تلفظ نادرست کلمات

*اجتناب از کوشش برای خواندن کلمات جدید و تنبلی در هجی کردن این کلمات

* آهسته وبا مشقت خواندن کلمات - کمتر از 20 تا 30 کلمه در دقیقه -

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید