بخشی از مقاله
چکیده
افزایش روند بزهکاری در ابعاد گوناگون در میان نوجوانان و جوانان توجه کارشناسان علوم انسانی را به خود جلب کرده است. خانوادهها نقش تعیین کنندهای در سرنوشت اطفال دارند. چنانچه با تربیت درست میتوانند کودک را به راه صحیح هدایت کنند و یا شرایط را برای تحقق بزهکاری اطفال مهیا سازند.کودکان و نوجوانان در تعامل با والدین و سایر اعضای خانواده نقشهای جنسی خویش را فرا می-گیرند و به هویت خود شکل میدهند. والدین بهعنوان مهم ترین رکن خانواده در پرورش کودکان و نوجوانان، نقش مهمی ایفا میکنند.
فرآیند جامعهپذیری و پرورش شخصیت کودکان و نوجوانان هنگامی به درستی صورت میگیرد که ساختار خانواده بر پدر و مادر استوار باشد در این مقاله علل پیدایش معضل اجتماعی بزهکاری نوجوانان و عواملی که میتوانند زمینه ساز آن باشد، مورد بررسی قرار گرفته است. این تحقیق باعنوان بررسی تاثیرات خانواده در بزهکاری فرزندانمخصوصاً، با توجه به حساس بودن سنین نوجوانی مد نظر قرار گرفته است.
عواملی از جمله اختلاف و درگیری پدر و مادر، فقدان پدر در خانه، طلاق، تاثیر رسانه در بزهکاری نوجوانان مورد بررسی قرار گرفته است. روش انجام این تحقیق کیفی و از روش کتابخانهای استفاده شده است. با توجه به یافتههای تحقیق میتوان گفت که جوانانی که سالهای اولیه زندگی خود را در خانوادههای نابسامان که عواملی هم چون اختلاف و درگیری والدین، نبود پدر در خانواده، طلاق و... باعث آن گردیده، زندگی میکنند، بیشتر از دیگران در معرض آسیبهای اجتماعی از جمله بزهکاری قرار میگیرند.
.1مقدمه
خانواده به عنوان اساسیترین نهاد جامعهپذیری کودکان ونوجوانان، همواره از اهمیت برخوردار بوده است. و خانواده اولین محلی است که طفل احساسات و عواطف قوی و یا ضعیف خود را بدست می آورد و وسیلهای برای انتقال آداب و اخلاق، رسوم و سنت صحیح یا غلط است. محیط خانواده در تشکیل شخصیت انسان بسیار موثر است؛ سنت ها، الگوها، ضوابط و قوانین آن در کودک اثر دارد
والدین به-عنوان مهمترین رکن خانواده، در پرورش کودکان و نوجوانان نقش مهمی ایفا میکنند. فرآیند جامعهپذیری و پرورش شخصیت کودکان و نوجوانان هنگامی به درستی صورت میگیرد که ساختار خانواده بر پدر و مادر استوار باشد. در خانوادهای که هر دو والد حضور دارند، روابط عاطفی میان والدین و فرزندان شدید است و اگر فرزندان اشکالات روانی یا جسمی نداشته باشند می توان امیدوار بود که گرایش-های انحرافی، مجال ظهور نداشته باشند.
از بین رفتن انسجام خانواده و گسستن روابط عاطفی، عدم توجه به کودکان و رها کردن آنان در دوران نوجوانی و دادن آزادی بیش از اندازه به آنان، موجب بالا رفتن میزان جرم و جنایت میگردد. - - 2 نوجوانی دوره ای از رشد آدمی است که با تغییر و تحول در زمینههای مختلفی همراه است. نوجوان نه تنها از نظر جسمانی و فیزیولوژیکی، بلکه از نظر اجتماعی، شناختی، اخلاقی و رفتاری و روابط اجتماعی با دیگران تحول مییابد.
دوره نوجوانی دارای وظایف اجتماعی گوناگون است که با انجام این وظایف فرد به مرحله بزرگسالی انتقال مییابد. از جمله این وظایف، آماده شدن برای کسب استقلال از والدین، آمادگی برای تشکیل خانواده و قرار گرفتن در چرخه اقتصادی و یادگیری مجموعهای از ارزشها و رفتارها و هنجارهای اجتماعی میباشد. بنابراین دروه نوجوانی، دورهای است که فرد خود را برای پذیرش برخی نقشهای اجتماعی متناسب با تحول رشد خود آماده مینماید.
برای نیل به این هدف، یکی از وظایف عمده نوجوانی در ارتباط با روابط اجتماعی خود با جامعه و گروههای اجتماعی، همنوایی با هنجارهای اجتماعی و حفظ و حراست و اطاعت از نظام ارزش جامعه میباشد. با توجه به تحولات زیادی که در این مرحله رخ میدهد و توانائی و فرصتهایی که نوجوان در این زمینه پیدا می کند، شاید برای عدهای از نوجوانان گرایش به رفتارهای نابهنجار و عدم همنوایی با هنجارهای مرسوم جامعه امری طبیعی و عادی باشداما، همین گرایش برای جامعه امری کاملاً غیر عادی میباشد. بر همین اساس این نوع رفتارهای، یکی از معضلات اجتماعی قابل بررسی و پیگیری در جامعه است.
رفتارهای نابهنجار نوجوانان امروزه مسئله عمدهای در حوزه آسیب شناسی خانواده به شمار میرود. خانواده، جایگاه مهمی را در چارچوب نهادهای جامعه دارد و تنها نهادی است که وظیفه دگرگون کردن ارگانیزم زیستی و تبدیل آن به موجود انسانی را بر عهده دارد. خانواده از طریق پایهگذاری الگوهای تربیتی و رفتاری خود و اجرای نقشهای اجتماعی گوناگون و در یک کلمه از طریق شیوه های اجتماعی کردن، به درجات مختلف، همنوایی با هنجارهای اجتماعی مورد پذیرش جامعه را در کودکان و نوجوانان درونی میسازد.
در صورتی که خانواده به هر دلیلی نتواند هنجارهای اجتماعی را به فرزندان خود انتقال و در آنها درونی سازند،احتمالآً رفتار فرزندان مطابق با هنجارهای جامعه نبوده و این رفتار از نظر جامعه، نابهنجار تلقی میشود. رفتارهای نابهنجار را باید مقدمه بزهکاری و انجام جرم تلقی نمود که خود از مصادیق ناکارآمدی نظام اجتماعی به شمار میرود
مطالعهی بزهکاری در میان جوانان به محور تلاش برای شناخت علل رفتار مجرمان بطور اعم مبدل میگردد، زیرا ممکن است با شناخت نحوه ی بزهکارشدن جوانان بتوان شرایطی را که زمینه ساز آن است تغییر داده یا بهبود بخشید. همهی ما تصوری دربارهی علت بزهکارشدن جوانان داریم،مثلاّ آنها از خانوادههای بد برخاستهاند، آنها بی سرپرست و سرگردانند، آنها تصور میکنند از راههای مشروع شانس برای موفقیت ندارند، چنین تصوراتی بر پایهی مفروضات بنیانی مختلفی دربارهی علت نقض قانون توسط افراد و نحوهی ساخت جامعه برای به حداقل رساندن شمار افرادی که مرتکب آن میگردند قرار دارد.
.2 بیان مسئله
بزهکاری پدیدهای اجتماعی و دارای بستر اجتماعی است هر چند که عوامل زیستی، روانی، جغرافیایی، قومی، نژادی و موارد دیگر در نحوه شکلگیری و بروز نوع بزه بسیار مهمی ایفاء میکنند، تبیین مسأله بر اساس عامل محیط اجتماعی، تحدید نگرش حوزه جامعه شناسی اجتماعی است،خصوصاً نحوه عملکرد کوچکترین و مهمترین نهاد اجتماعی یعنی خانواده، که نقش مهمی را در همکاری و متجانس کردن رفتارهای هنجاری افراد با محیط اجتماع بر عهده دارد. بسیاری از صاحب نظران معتقدند دوره نوجوانی دورهای از چرخه زندگی آدمیان است که تبهکاری در طول سالهای آخر آن به اوج خود می رسد؛ زیرا این دوره زمانی است که با ضعیف شدن نظارت والدین و گسترش روابط با گروههای مختلفی از همسالان ، فشارهای اجتماعی ایجاد میشود. بسیاری از کودکان با ضربه عاطفی ناشی از گسیختگی خانواده و تغییرات مکرر در ساختار، خانواده خودشان را تحت فشار میبینند و با ورود زود رس به حیطه تمایلات جنسی و ...، از خود واکنش نشان میدهند.
همچنین زمانی که به سن بلوغ میرسند، انتظاراتشان زیاد میشود و بعضی از آنها قادر به مواجه شدن با تقاضاهای آکادمیک و اجتماعی نیستند. نوجوانان نگران وضعیتشان با همسالان خود هستند، این گونه نقایص در این زمینه می-تواند به طرد شدن از اجتماع، که خود منبع دیگری برای فشار است، تبدیل شود . بزهکاری جوانان پدیدهای جهانی است, گر چه جوامع گوناگون بر حسب وضعیت اقتصادی و اجتماعی خود با انواع متفاوتی از آن روبه رو هستند.
بزهکاری جوانان شاخهای فرعی از انحراف و جرم است که به طور خلاصه میتوان آن را نقض معیارهای قانونی توسط جوانان تعریف کرد. اصطلاح بزهکار در مورد کسانی به کار برده میشود که مرتکب اعمالی برخلاف موازین، مقررات، قوانین و معیارهای ارزش فرهنگی میگردند. هر قدر افراد جوانتر باشند احتمال بروز جرم در میان آنها بیشتر است، زیرا افراد این گروه سنی، کمتر محافظه کارند و قدرت مخاطره پذیری بین آنان بیشتر است. - - 5 اساس تشکیل خانواده زوجیت مبتنی برانس، تفاهم، محبت، مودت و همدلی و همکاری است. درگیری و تعارض، برخوردهای ناسالم و آلوده زمینه را برای تزلزل خانواده و بر هم ریختن ارکان آن فراهم میسازد و کانون پر مهر و عطوفت را به جهنمی سوزان تبدیل خواهد کرد.
ساختار اصلی شیوه زندگی در سنین 4 الی 5 سالگی شکل میگیرد که یک شیوه اشتباه در تربیت کودک، سبب میشود که در روی عقاید اشتباه چه دربارهی خودش و چه جهان بوجود آید. کودک با زندگی کردن در خانوادهای متشنج که در آن روابط نامطلوب بین اعضا حاکم است؛ بر اثر اضطراب و نا امنی دچار عصیان، پرخاشگری، نادیده گرفتن قوانین و مقررات اجتماعی میشود و تعامل اجتماعی او با اطرافیان مختل میشود و در زندگی از ایفای نقش اجتماعی در جامعه باز میماند.
زندگی نوجوان نمیتواند با آرامش همراه باشد، مگر آنکه والدین از اوان کودکی محیطی آرام و مناسب برای آنان فراهم آورند. با توجه به اینکه دوران نوجوانی یک مرحله انتقالی برای کودک و والدین او محسوب می شود ما دیگر با یک کودک روبرو نیستیم بلکه با یک نوجوان مواجهیم، بنابراین باید روشهای انضباطی، ارتباطی و واکنشی خود را تغییر دهیم. والدین باید از رفتار طبیعی یک نوجوان آگاه باشند تا به گونهای موثر بر نوجوانان برخورد کنند. بسیاری از والدین میکوشند با همان روشهایی که یک کودک را تربیت و مدیریت میکنند با نوجوانان برخورد کنند و طبیعی است که به مشکل دچار می شوند. گسترش بعضی از بزهکاریها مانند مصرف مواد مخدر، خرابکاری، فرار از مدرسه و... بین نوجوانان سبب شده است تا تبیین بزهکاری و کشف عوامل موثر بر رفتار بزهکارانه در کانون توجه جامعه شناسان انحرافات قرار گیرد
علل و عوامل متعددی نظیر عوامل فیزیولوژیکی، روانشناسی، گروه همسالان، عوامل اجتماعی و خانواده در بروز بزهکاری، موثر میباشند. از آنجایی که خانواده نقش تعیین کنندهای در بروز و پیشگیری از این پدیده یعنی بزهکاری را دارد، لذا در این مقاله به بررسی نقش خانواده در بزهکاری پرداختهایم .
.3ضرورت و اهمیت موضوع
کودکان و نوجوانان سرمایه جامعه هستند و سلامت روح و جسم آنها تضمین کننده سلامت جامعه آینده است؛ بنابراین مسائل آنان از جمله مسائلی هستند که باید بدان توجه کافی مبذول داشت. امروزه نسل جوان و بویژه نوجوانان، قسمت اعظم جمعیت هر کشور و خصوصاً کشور ما را تشکیل می دهند و نیز جوانها و نوجوانان در آینده هر جامعه نقش موثری دارند؛ آنان سرمایههای ارزشمند جامعه ما و امیدهای درخشان مملکت تلقی میشوند و عامل بسیار مهمی در رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کشور به شمار می-روند. و از ایشان انتظار میرود که در آیندهای نه چندان دور اداره چرخهای مملکت خود را بر عهده دارند.
کودکان ونوجوانان سرمایههای معنوی جامعه میباشند و سلامت روح و جسم آنها تضمین کننده سلامت جامعه در آینده است؛ بنابراین غفلت از آن نسل مصیبتهای بزرگی را متوجه جامعه نموده وموجب اضمحلال وفرو ریختن نظام اجتماعی و گسیختگی شیرازه قوام یک یا چند نسل متوالی میگردد و مسائل آنان از جمله مسائلی است که باید به آنها توجه ویژهای مبذول داشت.
بررسی ریشهای مسائل کودکان و از آن جمله بزهکاری کودکان برای رسیدن به یک جامعهی ایدهآل شرطی ضروری است، در واقع از قدیم الایام گفتهاند پیشگیری بهتر از درمان استطبعاً. اگر طفلی به هر دلیلی از ابعاد جسمانی، روانی و رفتاری به نقصان و یا انحرافی مبتلا گردد قهراً باز پروری وی مستلزم صرف هزینههای هنگفت و مضاعفی خواهد بود. دوره نوجوانی و جوانی یکی از پر مخاطرهترین دوران زندگی است که طی آن تحولات مختلفی از نظر جسمانی و روانی اتفاق میافتد.
اغلب جوانان با گذر از دوران بلوغ ونوجوانی دچار تغییرات جسمی و روانی گوناگونی میشوند، که تاثیرات زیادی بر رفتارها و عکس العملهای هیجانی آنها نسبت به اطرافیان میگذارد. لذا خانواده به عنوان اساسیترین واحد جامعه در دور نگه داشتن نوجوانان از کجروی و آسیبهای اجتماعی نقش به سزایی دارد.
.4خانواده نابسامان
آن خانواده نابسامان است که زن و شوهر به هر علتی از عهده انجام وظایف خود در رابطه با کودک برنیاید و راه رشد را خواسته و ناخواسته بر روی کودک ببندند. مثل خانوادههای از هم گسسته، متارکه شده، طلاق گرفته، معتاد، منحرف و آلوده و... . خانواده نابسامان خانودهای است جرم ساز، مجرم تراش، منحرف کننده، ویران ساز بنای فطرت و اخلاق و لااقل پرورنده نسلی که آمادگی و استعداد بزهکاری را دارند
شرایط نامناسب خانواده و نابسامانی آن جهل و غفلت والدین و سهل انکاری آنان در تربیت، وضع مسکن و منطقه و شرایط آن ... از اموری هستند که در زمینه ایجاد لغزش و انحراف نسل امروز و مردان و زنان جامعه آینده تاثیر و نقشی بسزا دارند. حق این است در عصر و زمان ما بسیاری از پدران و مادران به دلایل و توجهاتی که گاهی رنگ مذهبی هم بدان دادهاند در جامعه ما و در سطحی وسیع تر در جامعه جهانی، از زیر بار وظیفهای که در امر تربیت فرزند برایشان مقرر است شانه خالی کردهاند، با شیوههای عملی و رفتار خود وضعی را پدید آوردهاند که زیان عواقب آن در دهههای بعد معلوم خواهد شد، گو اینکه دود برخاسته از آن امروز هم چشم آنها و دیگران را میسوزاند؛ به هنگامی که آدمی برخی از کودکان را میباید که :
- بخاطر درگیری و نزاع والدین مضطرب و نگرانند.
- بعلت متارکه و طلاق والدین چون توپ دست به دست میشوند.
- پدر دارند، ولی به علت کثرت اشتغال و غیبت آنها یتیماند.
- مادر دارند، ولی به علت کار بیرون، اگر چه به ضرورت، از مهر و عاطفه او محرومند.
- فقر را با تمام وجود حس میکنند و از عزت نفس و غنای آن بی نصیبند.
نابسامانی در جوامع صنعتی بیشتر از جوامع سنتی است و هر قدر درجه صنعتی شدن بیشتر باشد نابسامانی زیادتر است. در جوامع شهری بیشتر از جوامع روستایی است؛ به علت غلبه کنترل در جوامع روستایی و نفوذ سنتها در جوامع منهای مذهب، بسی بیشتر از جوامع مذهبی است، زیرا مذهب خود عامل کنترل کننده است. در جوامعی که فرهنگ خالص دارند، کمتر از جوامعی که فرهنگشان دستخورده و بهم آمیخته است، در جوامع بحرانی و آسیبزده بیشتر از جوامع با ثبات وآرام است؛ در جوامعی که افراد آن بومی هستندبسی کمتر از جوامعی که در آن افراد آن مهاجر وغیر بومی هستند؛ در جوامعی که راهنمایان اخلاقی، سخنوران و مبلغان نفوذی دارند نابسامانی کمتر است.