بخشی از مقاله
چکیده:
پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر روش یادگیری مشارکتی بر خودکارآمدی تحصیلی در دانش آموزان پایه ششم ابتدایی به انجام رسیده است. این پژوهش از روش شبه آزمایش باطرح پیش آزمون –پس آزمون با گروه کنترل انجام گرفته است. جامعه ی آماری را دو کلاس از دانش آموزان مقطع ابتدایی تشکیل دادند. که انتخاب این دو به صورت تصادفی بوده است که به یک کلاس آن ده جلسه به صورت مشارکتی تدریس گردید.
برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی استفاده گردید. و داده ها از طریق نرم افزار SPSS 20 تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها حاکی از آن هستند که بین میانگین نمرات خودکارآمدی تحصیلی افرادی که در معرض روش مشارکتی قرار داشته اند با کسانی که از این شرایط بهره مند نبودند تفاوت معناداری وجود دارد. و فرضیه پژوهشی مورد نظر مورد تایید قرار گرفت. بنابراین می توان نتیجه گرفت یادگیری مشارکتی بر افزایش خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان تاثیر دارد.
مقدمه
متاسفانه در نظام آموزشی ما تاکید بسیاری بر آموزش سنتی بدون توجه به تغییرات و تحولات علمی است و تنها نتیجه ای که حاصل می شود تربیت دانش آموزان باسواد کم و غیر کاربردی است این آموزش سنتی نه تنها نتیجه و تاثیر مثبتی در زندگی آنها نخواهد داشت بلکه نقشی در توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور هم نمی تواند داشته باشد.
عدم شناخت و ناتوانی در کاربرد صحیح و بجا ار روش تدریس مناسب در کلاس درس برای دانش آموزان نگرانی هایی را ایجاد می کند که نه تنها ناشی از وجود فضای مناسب آموزشی است بلکه عدم آشنایی معلمان با روش تدریس پیشرفته و ارزشیابی نادرست از آموخته های فراگیران با تاکید بر محفوظات آنها از دشواری های نظام آموزشی است. ما در بکارگیری روشها تدریس در آموزش بیشتر از اینکه به فضا و وسایل نیازمند باشیم بیشتر نیازمند معلمان، مربیان و مدیرانی هستیم که با علوم تربیتی و روشهای تدریس برای پیشبرد و تحقق اهداف آموزشی کاملا آشنا باشند
ما به مدیرانی نیازمندیم که شیوه ها و روشهای معلم محوری موجود را با تدبر و آگاهی به سوی سیستم ارتباط متقابل و شاگرد محوری سوق دهند. نظام آموزشی هر کشور می تواند به عنوان وسیله عمده ی برای تداوم بخشیدن به ارزشها و مهارتهای جمعیت و آماده کردن جامعه به پذیرش ،تفسیر و تحولات ناشی از توسعه اقتصادی مورد استفاده قرار بگیرد. هر نظام آموزشی محصول عوامل موجود ،جامعه ای است که نظام مورد نظر در آن مستقر میباشد
یادگیری موثر و پایدار از طریق آموزش صورت می گیرد و آموزش فعالیتی هدفدار و نظام مند است که به صورت تعاملی بین یادگیرنده و آموزش صورت می گیرد. منظور نهایی از آموزش و تدریس، رسیدن به یادگیری بهتر است و این هدف زمانی تحقق خواهد یافت که فرایند اساسی و اصولی، در انتخاب و ارائه ی محتوای درسی برای دانش آموزان داشته باشیم
علائق و انگیزه های شاگرد یکی از مباحث مهم در فرایند آموزش است و بی توجهی معلمان با این امر تلاش آن ها برای رسیدن به یادگیری بهتر در دانش آموز را کم اثر خواهد کرد. انگیزش عبارت است از فرایند هایی که به رفتار انرژی داده، آن را هدایت کرده و نگه می دارد. در واقع رفتار برانگیخته، رفتاری است نیرومند، جهت دار و پایدار انگیزش دانش آموزان در کلاس بیانگر آن است که چرا دانش آموزان به شیوه ای خاص رفتار می کنند
خودکارآمدی فرایندی شناختی است که با انگیزش یادگیری در ارتباط است
بندورا خودکار آمدی را دریافت و داوری فرد درباره ی مهارت ها و توانمندی های خود برای انجام کارهایی که در موقعیت های ویژه بدان ها نیاز است، تعریف می کند. از سوی دیگر، خودکارآمدی تنها زمانی بر کارکرد تاثیر می گذارد که شخص مهارت های لازم برای انجام کاری ویژه را دارا باشد و برای انجام آن کار به اندازه ی کافی برانگیخته شود
خودکارآمدی به عنوان یک عامل انگیزشی، منجر به افزایش عملکرد تحصیلی و کاهش استرس میشود. بنابراین شناسایی عواملی مؤثر بر خودکارآمدی میتواند تأثیر بسزایی در موفقیت تحصیلی دانشجویان و پیشرفت نظام آموزشی داشته باشد. هدف از این مطالعه بررسی عوامل مؤثر بر خودکارآمدی تحصیلی و ارتباط آن با موفقیت تحصیلی دانشجویان است.
منظور نهایی آموزش وپرورش رسیدن به یادگیری بهتر است واین هدف زمانی تحقق خواهدیافت که فراینداساسی واصولی در انتخاب وارائه محتوای درسی برای دانش آموزان داشته باشیم
یادگیری نظام دار از طریق تدریس امکان پذیر است وتدریس عبارت است از : تعامل یارفتارمتقابل معلم وشاگرد براساس طراحی منظم و هدفدار برای ایجاد تغییر در رفتار شاگرد
خودکارآمدی تحصیلی دردانش آموزان را می توان به عنوان میزان باورهای دانش آموزکه می تواند رفتار واعمال مورد نیاز خود را به منظور دستیابی به عملکرد آموزشی و دانشگاهی مطلوب مورد نظر سازمان انجام دهد تعریف کرد
براساس نظریه بندورا - - 1986 باور دانش آموزان درمورد توانایی هایشان برای انجام موفقیت آمیز تکالیف تحصیلی پیش بینی کننده ای قوی برای توانایی آنها جهت موفقیت درمورد این تکالیف است. باورخودکارآمدی تحصیلی به تعیین اینکه دانش آموزان چه کارهایی را میتواند بادانش و مهارتهایشان انجام دهند،کمک می کند. درنتیجه پیشرفت تحصیلی تا حد زیادی تحت تاثیر ادراکات دانش آموز درمورد توانایی هایش بوده و بوسیله ی آن پیش بینی می شود
اهداف پژوهش
هدف کلی :
تعیین تاثیر یادگیری مشارکتی بر خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان دوره ی دوم مقطع ابتدایی شهرستان لردگان.
هدفهای جزئی :
یررسی میزان تاثیر یادگیری مشارکتی بر خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان دوره ی دوم مقطع ابتدایی شهرستان لردگان.
تعریف مفاهیم
یادگیریم مشارکتی: یادگیری مشارکتی یکی از رویکردهای جدید تدریس است که به منظور تقویت روحیهی همکاری و کاهش روحیه رقابت بین فردی از سوی صاحبنظران مطرح شده است. منظور از یادگیری مشارکتی در این تحقیق روشی است که درآن دانشآموزان در قالب گروههای ناهمگون چهار نفره برای یادگیری مطالب درسی با یکدیگر کار میکنند و از کمک یکدیگر برخوردار میشوند
خودکارآمدی تحصیلی: باورها و قضاوت های افراد از توانایی هایشان در انجام تکالیف مربوط به موقعیت های تحصیلی را خودکارآمدی تحصیلی گویند
تعریف عملیاتی مفاهیم
یادگیری مشارکتی یک وسیلهی آموزشی است که گروههای کوچک دانشآموزان برای افزایش یادگیری فردی و یادگیری اعضای گروه با هم کار میکنند.
خودکارآمدی تحصیلی: در این پژوهش میانگین اختلاف نمراتی که دانش آموزان در پیش آزمون و پس آزمون خودکارآمدی تحصیلی مک ایلروی و باتینگ - - 2002 کسب کرده اند، به عنوان نمرات خود کار آمدی تحصیلی آنان منظور می شود.
پیشینه پژوهش
ایوبی - - 1377 مطالعهای تحت عنوان » مقایسه یادگیری مشارکتی با یادگیری سنتی - متداول - بر پیشرفت تحصیلی و مرمت خود دانش آموزان دختر پایه سوم متوسطه رشته علوم انسانی منطقه 10 شهر تهران « نتایج به دست آمده حاکی از آن است که یادگیری مشارکتی بیشتر از یادگیری سنتی موجب افزایش پیشرفت تحصیلی می شود . افزون بر آن مطالعات پیگیری پس از یک ماه نشان داد که پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان گروه گواه آزمایشی - یادگیری مشارکتی - بیشتر از گروه کنترل بود.
سبحانی نژاد و عابدی - 1385 - در پژوهشی به » بررسی رابطه ی بین راهبردهای یادگیری خود- تنظیم و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره ی متوسطه شهر اصفهان با عملکرد تحصیلی آنان در درس ریاضی« پرداخته و برای این منظور 180 نفر از دانش آموزان دوره ی متوسطه با روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم و تصادفی ساده از بین جامعه دانش آموزان رشته ریاضی دوره متوسطه شهر اصفهان انتخاب کرد. نتایج بدست آمده در این تحقیق حاکی از آن است که بین راهبردهای یادگیری خود-تنظیم و انگیزش پیشرفت تحصیلی با عملکرد تحصیلی ریاضی دانش آموزان رابطه معنا داری وجود دارد.
در زمینه پیامدهای روش مشارکتی در ابعاد شناختی، عاطفی و رفتاری می توان به پژوهش شعبانی - 1374 - اشاره کرد. شعبانی در پژوهشی به سودمندی روش های آموزشی کاوشگری، سخنرانی و بحث گروهی در زمینه افزایش توانایی های شناختی، عاطفی و رفتاری پرداخته و چنین نتیجه گرفته است که در روش های آموزشی، از نظر پیشرفت تحصیلی و ویژگی های عاطفی - خودپنداره تحصیلی، عاطفه مربوط به موضوع درسی، عاطفه مربوط به آموزشگاه و عزت نفس - تفاوتی وجود ندارد، اما در کارکردهای رفتاری - عملکرد ظاهری - در روش های آموزشی تفاوتی چشمگیر وجود دارد. هر چند به دلیل کاستی های روش شناختی، نتایج این پژوهش پرسش برانگیز است.
پاکیزه - 1376 - در پژوهشی به بررسی تأثیر یادگیری مشارکتی بر عملکرد تحصیلی و خودپنداره دانشجویان پرداخت. نتایج این پژوهش نشان می دهد که نمرات گروه یادگیری مشارکتی در مقایسه با نمرات گروه آموزش سنتی در آزمون خود پنداره بالاتر بود.
پژوهش های درباره سودمندی مشارکتی در کارکردهای متفاوت شناختی انجام شده است، کمبل و ستنلی در پژوهشی با 770 آموزنده پایه نهم و به کارگیری روش مشارکتی نتیجه گرفتند که روش تدریس مشارکتی در کارکردهای پایین شناختی مانند دانش و فهم نسبت به روش سنتی برتری ندارد، اما در رسیدن به کارکردهای بالای این حیطه سودمندتر از روش سنتی است
هوانگ – نای چینگ[9] و همکارانش در بررسی سودمندی آموزش مشارکتی در آموزش موسیقی و بهبود بازخورد دانشجویان به این نتیجه رسیدند که دانشجویان با روش مشارکتی با انگیزه بیشتر کارهای خود را انجام می دادند، تعامل آنان با معلم کمتر بود، به معلم به عنوان حمایت کننده نگاه می کردند و همچنین بازخورد مثبت تر نسبت به موسیقی و مهارت های موسیقی خود داشتند.
جانسون و جانسون - 2002 - بر اساس پژوهش های خود به پیامدهای مثبت آموزش مشارکتی اشاره می کنند: هم آموزان بیشتر برای موفقیت تلاش می کنند، سخت تر کار می کنند، پیشرفت بیشتر دارند، آموخته ها را مدت بیشتر به یاد می سپارند، کارکردهای شناختی بالا مانند استدلال را بیشتر به کار می برند، و نه تنها انگیزه بیرونی که انگیزه درونی بیشتر نیز دارند.
کاگان پژوهشی را در سال - - 1980 با همکارانش اجرا کرد آنان به 50 دانشجو معلم که دارای 2000 دانش آموز ابتدایی در مقاطع مختلف بودند ، در دو گروه آزمایش دادند ، به یک گروه تدریس مشارکتی و گروه دیگر تدریس به روش سنتی را آموزش دادند