بخشی از مقاله

چکیده

قصه ها و افسانههای ایران زمین در بردارنده عناصر ومضامین گوناگونی است که هر یک با برخورداری از شاخصههای داستانسرایی، بستر مناسبی را جهت تقلید، اقتباس و ترجمه به زبانهای گوناگون فراهم می آورد که این امر در کنار ترجمه و نقد و تحلیل متون ادبی در راستای معرفی و شناساندن آثار مشرق زمین در ادبیات اروپا، سهم قابل توجهی را به خود اختصاص میدهد. در این میان، قصهها وافسانههای هزار ویک شب با برخورداری از بُنمایههای داستانی مطلوب، زمینه مناسبی را جهت ترجمه و اقتباس آن فراهم میآورد. از این رو در پژوهش حاضر بر آن شدیم که به بررسی تاثیرات وبرداشتهای اروپاییان ازاین اثر به عنوان یکی از مهمترین قصههای مطرح در دوره قاجار بپردازیم تا دریابیم این مجموعه در بیان مولفههای داستانپردازی مشرق زمین در ادبیات اروپا تا چه حد توفیق یافته است و در نهایت منجر به خلق چه آثاری در ادبیات برون مرزی گردیده. بر این اساس در پژوهش مورد بحث ابتدا به ذکر مطالبی در راستای هزار و یک شب میپردازیم وسپس به بیان ترجمهها و اقتباساتی که از این اثر در طی دورههای گوناگون صورت پذیرفته، خواهیم پرداخت.

کلید واژه ها: هزار و یک شب، ادبیات اروپا، تقلید واقتباس، ادبیات مشرق زمین، قصهها و افسانهها.

مقدمه

نخستین بارقههای داستانهای هزار و یک شب در عصر قاجار مقارن با نخستین چاپهای ترجمه فارسی آن در تهران و تبریز صورت پذیرفت. این ترجمه توسط عبداللطیف تسوجی تبریزی در سال 1264 ه، در تبریز و به فرمان شاهزاده قاجار، بهاءالدوله بهمن میرزا صورت گرفت اما آنچه را که در این راستا ذکر آن لازم به نظر میرسد، تقلیدها و اقتباسهایی است که از ساختار و داستانهای این اثر به انجام رسیده است. هزار و یک شب را میتوان به سبب برخورداری از روابط ومناسبات داستانی مطلوب در عرصه ادبیات داستانی ایران، به عنوان یکی از گنجینههای بینظیر ادبیات جهان تلقی نمود و این امر از اقتباسها و آثار متأثر از آن در اروپا و در آثار پژوهشگران و نویسندگان اروپایی به وضوح مشاهده میشود. توجه به جلوههای زیبا و دل انگیز قصه های هزار ویک شب، امری بود که در طی سالیان متمادی توجه ادیبان وپژوهشگران بسیاری را به سوی خود جلب نمود. از این رو در پژوهش حاضر بر آن شدیم که به بررسی آثار متعددی که از طریق ترجمه و اقتباس از اثر حاضر صورت پذیرفته، بپردازیم.

تاثیر قصه های هزار و یک شب بر ادبیات اروپا داستانهای هزار و یک شب به دلیل برخورداری از مولفههای کلامی و داستانی مناسب از همان آغاز مانند سایر آثار مشرقزمین، در ادبیات برون مرزی نمود و بروز خاصی یافت. در این راستا، توجه به میزان تاثیرپذیری ادبیات اروپا از مشرق زمین امری قابل توجه و تامل است که در اینجا به ذکر نمونههایی ازآن میپردازیم - آذر، : - :56 1394
از قرن هجده میلادی به بعد ترجمه های هزار و یک شب رواج و گسترشی چشمگیری در اروپا یافت که درباره تأثیر و نفوذ آن در ادبیات غرب میتوان اذعان نمود که این کتاب تا حد کتاب مقدس - عهد عتیق و جدید - در ادبیات غربی رسوخ یافته است.

تا اوایل قرن نوزدهم مقدار روزافزونی از ادبیات فارسی و عربی از راه ترجمه به زبانهای انگلیسی، فرانسه، آلمانی در دسترس قرار گرفته بود و نویسندگان دیگر برای گرفتن الهامات شرقی چندان به هزار و یک شب متکی نبودند. به علاوه درهای خاورمیانه اکنون بیشتر از پیش به روی جهانگردان باز بود. به عنوان مثال لرد بایرون، شاعر انگلیسی تصویرسازیها و صور خیال برگرفته از هزار و یک شب را در بعضی اشعار خود به کار برد.

اولریش مارزلف1 در مقدمه دانشنامه هزار و یک شب 2 خود در خصوص تأثیر هزار و یک شب بر فرهنگ غرب میگوید: »هیچ کدام از دیگر آثار تخیلی با ریشه و منشا غیرغربی نتوانستهاند در مقایسه با هزار و یک شب تأثیر زیادی بر فرهنگ غرب داشته باشند. این اثر در حالی که برای نسل خوانندگان و شنوندگان سرگرمی جالبی ایجاد میکند، منبع الهام غنی برای فعالیتهای خلاق محسوب میشود. کتاب حاضر به طور قاطعانهای استنباط را از شرق به عنوان ضرورت دیگر نشان میدهد و تعریف غرب از هویت فرهنگی خویش را نیز عرضه میکند . اساساً هزار و یک شب به عنوان یک اثر بیگانه بررسی و تعبیر نشد، بلکه برعکس درون لایههای فرهنگ غربی برای بقا، رشد و اشاعه پیدا کردن، ادغام شده و توانست سیصد سال بعد از ورودش به جامعه غربی رشد و شتاب بیشتری بگیرد« - مارزلف، . - 3 :1373

خورخه بورخس اظهار میدارد هزار و یک شب »کتابی است چنان فراخ که آن را خوانده باشید.« - همانجا - بنابراین، اگر کسی بپرسد نفوذ و تأثیر هزار و یک شب بر ادبیات غربی چه بوده است، پرسش او پاسخ واحدی ندارد، بلکه پاسخهای متعددی به گروهی از پرسشها میتوان داد که به نحو پیچیدهای به یکدیگر مربوط میشوند. تامس سیمون گلت - 1766-1683 - مجلداتی از حکایات تاتاری، مغولی و چینی متأثر از سبک شرقی نوشت و منتشر ساخت. داستانهای هامیلتن که همزمان، هم تقلید و هم جعل مدلهای اوست، از نمونه های مشخص تأثیر هزار و یک شب میباشد. »داستان گل بهاره« به نقیضهگویی از هزار و یک شب به سبکی که هامیلتن آن را عربیتر از سبک اعراب میخواند نوشته شده بود.

کرهبیون1 در نوشتن افسانه های حاد عشقی تخصص داشت. داستان کاناپه2 او که در 1724 چاپ شد، دارای بنمایه های شرقی است. دیدرو3 برای نوشتن داستان جواهرات پراکنده - 1748 - از صحنههای شرقی الهام گرفته است . هوراس والپول که مجموعه داستانی به نام داستانهای هیروگلیف - 1785 - به تقلید از هامیلتن نوشت از شیفتگان بزرگ داستانهای هزار و یک شب بود. از جمله آثار دیگر او میتوان به قلعه اوترانتو اشاره کرد. شاویس و کازوت کتاب ادامه هزار و یک شب4 را از روی متن عربی آن به فرانسه ترجمه کردند و بعدها رابرت هرون آن را به نام داستانهای عربی یا دنباله هزار و یک شب در 1792 به انگلیسی ترجمه کرد.

رابرت سوتیِ شاعرْ طرحِ داستانی منظومه حکاسی خود را به نام ثعلبه ویرانگر از روی متن ترجمه شده سرگذشت مغرابی جادوگر در سال 1800 اقتباس کرده است. او به تقلید از شیوه بکفورد در داستان واثق، داستان خود را با مقدار زیادی پانوشتهای شرقی گرانبار ساخته است - ایروین، :1383 280، 297، 306، . - 307 قابل ذکر است که تا اوا یل قرن نوزدهم میزان روزافزونی از ادبیات فارسی و عربی از راه ترجمه به زبانهای انگلیسی، فرانسه و آلمانی در دسترس قرار گرفته بود و از نویسندگان دیگر برای گرفتن الهاماتی شرقی چندان متکی به هزار و یک شب نبودند.

گذشته از آثار اصیل ادبیات سدههای میانه، داستانپردازان و شاعران میتوانستند از پیکرهای شکوهمند از ادبیات شبه شرقی الهام بگیرند. در آن زمان که هزار و یک شب همچنان بر تخیل شاعران، داستاننویسان و دیگران در عصر ویکتوریا سیطره داشت، نوشتن داستانهای شرقی به شیوه هامیلتن و بکفورد در بریتانیا از رواج افتاد. تنها

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید