بخشی از مقاله
چکیده
ما گمشده ها و کمبود های خود را در هنر میجوییم و از طریق آن محدودیت خود را تبدیل به پهناور میکنیم در یک آن زندگی حقیر روزمره و تنگ و ننگ هایش گستردگی قرون به خود میگیرند. و وقتی جامعه بسته باشد و آزادی فکر مقیّد و در فشار ، موجب میگردد که مسائل اجتماعی درقالب رمان نویسی ، شعر،طنز ، موسیقی و حتّی نقاشی متجلّی گردند و تلطیف یافته و با روح بشر عجین گردند. دراین پژوهش چگونگی رابطه ادبیّات غنایی با جامعه شناسی تبیین شده است و مسائلی که بشر امروزی را می تواند حداقل از درون ارضا نماید مورد مداقّه قرار گرفته و درکتاب خسرو و شیرین نظامی که نمونه اعلای ادبیّات غنایی است موارد مطرح شده در جامعه شناسی با استفاده ازمنابع مختلف بررسی شده و این نتیجه حاصل گردیده که این کتاب سرشاراز مسائل عمیق عقیدتی، عشقی و روابط فردی و اجتماعی عقاید و آداب مختلف ایرانیان در زمان ساسانیان و زمان مؤلّف میباشد که بشرامروزی برای رسیدن به آرامش و جامعه سالم و ایده آل بی نیاز از این آثار نمی باشد.
کلیدواژهها:جامعه شناسی، ادبیّات غنایی، نظامی، خسروشیرین.
مقدَمه
موضوع علوم انسانی ,کنش انسانی وموضوع علوم اجتماعی کنش اجتماعی انسان است علوم انسانی به دلیل این که به فهم معانی کنش های انسانی می پردازد،"علوم تفهمی"نامیده می شودوازاین نظرکه به انتقاد ازکنش های ناپسند آدمیان می پردازد،"علوم انتقادی"نیزمی گویند. علوم انسانی فوایدی همچون شناخت وفهم معانی کنش های آدمیان،شناسایی عواملی که برزندگی انسان وکنش های او تأثیر دارند،انتقاد ازکنش های ناپسند وظالمانه ی انسان هارا دربردارد.همه ی این کنش ها مربوط به شیوه ی زندگی گروهی ازانسان هاست که با یکدیگر زندگی می کنند،وفرهنگ آن هاراتشکیل داده است.فرهنگ وجامعه جدای از یکدیگرنمی توانند باشند جامعه ی بدون فرهنگ وجود نداردوفرهنگ ها نیزبدون جامعه پدید نمی آیند.فرهنگ یک ملت را می توان در آثاربجا مانده ازآنها دریافت وعلوم انسانی بخصوص ادبیّات غنایی بهترین جایگاه برای انعکاس این کنش هاست.
کلمه ی"غناییاز" ریشه غنا به معنی موسیقی و نواختن و آواز خواندن می باشد تقریباً تمام آثار شاعران معاصر ،جز در نمونه هایی که مصداق دقیق حماسه و شعر تعلیمی را داشته باشد نمونه هایی از شعر غنایی شمرده می شوند . موضوعات شعر غنایی احساسی و عاطفی است از جمله عشق و جوانی ،مرگ و پیری ،غم و شادی ،موضوعات اخلاقی و اجتماعی و در یک نگاه اجمالی می توان شعر های عاشقانه فلسفی و عرفانی ،مذهبی ، هجو ،مدح،وصف طبیعت همگی از مصادیق شعر غنایی اند. رشد شعر غنایی مستلزم این است که سرایندگان آن در جامعه هایی زیست کنند که پیشرفتفرهنگی آن از جنان کیفیّتی برخوردار باشد که احساس فردیّت را به شاعر را بدهد و او بتواند احساس خود و دیگران را به قالب تصویر هنری در آورده و عرضه کند. بهترین قالب برای شعر های غنایی غرل است امروزه شعر غنایی علاوه بر غزل در مثنوی ،شعر سپید، ،نیمایی یا نو سروده می شود.منظومه های عاشقانه فارسی مانند ویس و رامین، خسرو و شیرین ، لیلی و مجنون....از آثار شعر فارسی در این حوزه است .در این مقاله ،مثنوی خسرو و شیرین مورد کنکاش قرار می گیرد.
رابطهجامعه شناسی وادبیّات فارسی
بازتاب وتبلرفرهنگ پویایی مردم درشعروادب،وانعکاس ونفودعناصرزنده فرهنگ عامّه و داستانها وقصّه های عامیانه،ضرب المثل ها وادبیّات شفاهی مردم دراندیشه واثرشاعروآگاهی وحقیقت جویی وانسان دوستی بی مرز هنرمند،وسیرتکاملی اندیشه های بلند وعواطف پاک،شاعرراازهرفرهنگ و خرده فرهنگی که بدان متعلّق باشد،خواهی نخواهی،به سوی واقع گرایی و آرمانهای والای انسانی سوق داده مانع ازآن می شود که میان شعر شاعر ومردم جامعه اش خندق عبورناپذری به وجود آید وشاعر خود را تافته جدابافته ازاجتماع بداندوهمان محتواوجوهر اجتماعی اثر،سبب ماندگاری شعرمی شود و سرفرازی شاعروبلند آوازگی او را به ارمغان می آورد. درواقع" هنرمندان خلاق واقع گرا با آگاهی از مضمون عصرخویش،با تسلّط کافی به دانش زمان،باداشتن روح ترّقی خواهی وتعالی جویی فردی واجتماعی،ازصرف عمروجوانی درکاروخلاقیّت هنری دریغ نورزیده اند.مسلماً صدای نیرومندوپرطنین این گونه هنرمندان وبزرگ مردان جهان فرهنگ وادب درپیچ خم های زندگی نسل های انسانی پژواک مداوم وبازتاب متوالی داشته است ودارد." - ترابی،1379، - 22
اگر" در جامعه ای فرزند به پدر احترام نگذاشت پدر نسبت به فرزند احساس محبّت نکرد.زن به محض آنکه شوهر کرد به فکر طلاق بود دوستی وجود نداشت مگر به قصد معامله و بده بستان وهمه چیز با مقیاس پول اندازه گرفته شده حتّی عقل و عشق و دانش و هنر و زیبایی ،چنین جامعه ای هرچند هم در ناز و نعمت غوطه بزند خوشبخت نمی تواند به شمار آید،وهرچند قدرت و مکنت داشته باشد قابل احترام نمی تواند بود." - اسلامی ندوشن ، 102، - 1382 وقتی که در کنار دو نوعشق عرشی وفرشی دراشعار شاعران به عشقی ازنوع دیگر نیز برمی خوریم که هدفی نه فردی بل،اجتماعی دارد:درآن به جای فرد معلوم و مشخّص،جمع معلوم ومشخّص نشسته است. دراین زمینه،شاعرازمعشوق عینی یاذهنیردیف صحبت نمی کند ، بلکه ازمعشوق سخن می گوید که زندگی نشانش داده و انسانیّت وانسان دوستی شاعر،جذبه و عظمت آن را بر جستگی بخشیده است . در این مقام در شعر و شاعر از زیبایی نه یک فرد بلکه از مجموع زیبایی های علوم مشخص ازتمامی یاران و دلبران حال و آینده از تمامی کوی و برزنها و شهر و دیار به یادگار مانده از عزیزان و مهربانان و نیاکان سخن در میان است .
تناسب مفاهیم اجتماعی وادبیات فارسی
نویسندگان، منتقدان،شاعران،اولیا و هنرمندان از قدیم ترین زمان به طور مستقیم و غیر مستقیم، در زمینه ی پدیده های اجتماعی،نظریّات گوناگون اظهار نموده مسائل و مفاهیم اجتماعی را به صورت شعر و طنز و هزل بیان کرده و از آنها انتقاد نیز به عمل آورده اند و حتّی راه حل و طرق اصلاح هارا نیزبه صورت جدی یا شوخی پیشنهاد نموده اند. چنانچه با بررسی این همه حکایت ها ،اصطلاحات ، امثال، افسانه ها انه،وتر عادات وآداب و رسوم،می توان به پستی بلندی روح یک ملّت وطرز تفّکر کیفیّت زندگانی اجتماعی خود او و نیاکانش پی برد ومقام والا ی ادبیّات عامیانه یا به عبارت بهتر وسعت نفوذ جامعه شناسی در ادبیّات آن ملت را درک کرد.
"این نابغه های علم و ادب ،ضمن بیان اشعار گوناگون،رنج ها و راحتی ها و عدالت ها و ستم های موجود را در لابلای خطوط ادیبانه خود بیان کرده و عشق و کینه،خوشی و ناخوشی و موفقیت ها وشکست های او را نیز در معرض دید و قضاوت مردمان جهان قرار داده اند. البته از آنجا که هر اثر منظوم و منثور ادبی به موقعیت جامعه ،مقام و منزلت اجتماعی شاعر یا نویسنده و خصوصیّات فرهنگ و محیط اجتماعی و نفوذ اشعار او،در دل مردمانی که آثار را می خوانند بستگی دارد،می توان به ارتباط همه جانبه میان ادبیّات و اجتماع پی برد" - روانبخش 1383 ، - 3
این امرمسلّم است،بیشتر اشعار وآثار شاعران ونویسندگان ،موقعی دوام می آورد ومشتریان زیادی راجلب می کند که در آنهااز زبان جامعه سخن گفته شود وبه جای درددل شخصی درد دل جامعه مطرح می گردد. شعرو موسیقی زبان دل و احساس اند و بی گمان آنچه از دل خیزد و لاجرم بر دل نشیند .و همچنین است نثرهای فصیح و دلنشین که از نسیمی فرح بخش و منظره ای دلکش حاصل می شوند، غروری که در مقابل عظمت سنن ملی و داستان های قهرمانی بوجود می آید و سر انحام حالتی که از برخورد با هیجانات قلبی پدیدار می گردد.مبدئی جز هنرهای زیبا که شعر و موسیقی ارکان برحسته ی آنند،ندارد.شعر تسلّی بخش ناکامی ها و موسیقی مونس وغمخوار دوران تنهایی و سختی ها و بدبختی های بشر بوده است.هم اکنون نیز انسان متوقّی ، هنگام اندوه زمزمه می کند و موقع خستگی به آهنگی جالب گوش فرا می دهد -
عوامل موثّردرتأثیر این آثار