بخشی از مقاله

چکیده

حضانت نوعی ولایت و سلطنت بر کودك و مجنون بهمنظور نگهداري و تربیت آنهاست. این امر از حقوق و تکالیف والدین به شمار میرود. موضوع حضانت از مباحث پیچیده حقوق خانواده است و باوجود مطالعات گسترده فقها و حقوق دانان، هنوز مسائلی از آن ناشناخته مانده است.

بر این اساس، در نوشتار حاضر حضانت کودك از دیدگاه فقه امامیه و اهلسنّت و قانون مدنی ایران طی سه بخش شامل مباحثی چون: مفهوم شناسی، فلسفه حضانت، تربیت کودك، شرایط و موانع حضانت به روش توصیفی مورد بحث قرارگرفته است. اهم عناوین این پژوهش عبارتاند از :کلّیات شامل مفهوم شناسی حق، ولایت و حضانت در لغت و اصطلاح فقهی و حقوقی؛ مبانی نظري حضانت مشتمل بر فلسفه حضانت، شرایط و موانع حضانت؛ مستحقین امر حضانت و زمان پایان آن؛ کاستی ها و اشکالات در قوانین مربوط به حضانت.

در بخشی از نتیجه آمده است: حضانت بهمعناي ولایت بر طفل و مجنون به جهت تربیت، نگهداري و هر کاري است که به مصلحت او باشد زیرا فلسفه و هدف اصلی از حضانت، نگهداشت مصلحت کودك است. حضانت نسبت به مادر حق است و نسبت به پدر هم حق است و هم تکلّیف. یعنی مادر میتواند حضانت طفل را قبول نکند ولی پدر نمیتواند. حضانت با ولایت تفاوت دارد زیرا حضانت ناظر به نگهداري کودك است اما ولایت، مربوط به نظارت بر اموال و ازدواج اوست. هر چند رابطهاي مستقیم بین آنها برقرار است بدینصورت که میزان توان مالی کودك و چگونگی مصرف آن در چگونگی حضانت، تأثیر میگذارد .

مقدمه

کودکان، مردان و زنان آینده اجتماع هستند و امید و آرزوي نسل حاضرند .در شریعت اسلامی احکامی براي حفظ و بقاي کودکان از زمان دمیده شدن روح بلکه قبل از آن تا هنگام جوانی و بلوغ تشریع شده است. یکی از این احکام، حضانت آنان توسط پدر و مادر است. حضانت در لغت به معناي حفظ و صیانت و در اصطلاح فقه به معناي نگهداري و تربیت کودك و انجام هر کاري که به مصلحت او باشد است.

حضانت علاوه بر این که یکی از حقوق کودك بر والدین است، حق پدر و مادر نیز است. هم چنین حضانت نسبت به پدر علاوه بر حق، تکلیف نیز می باشد، بدین معنا که مادر می تواند حضانت یا شیر دادن به طفل را قبول نکند ولی پدر نمی تواند. در این زمینه سوالاتی مطرح است که پژوهش حاضر به روش توصیفی در پی پاسخ به آنهاست .برخی از این سوالها عبارتند از:

آیا حق حضانت طفل با مادر است یا پدر، یا مشترك می باشد؟ آیا سن طفل یا پسر و دختر بودنش مطرح است؟ آیا توانایی مالی یا ناتوانی هر یک از والدین مطرح می باشد؟ آیا حق حضانت قابل خرید و فروش یا واگذاري است؟ آیا زن در مقابل اعمال حق حضانت یا اسقاط آن، حق مطالبه پول یا چیز دیگري را دارد؟ شوهر چطور؟ آیا طلاق و ناسازگاري در مسئله نقشی دارد؟

البته قدما و متاخرین در این باره کتابها و مقالاتی را تالیف کرده اند که در حد خود مجموعه اي غنی به حساب می آیند. گر چهضعف هایی نیز در آنها وجود دارد .

علل عمومی پیدایش جعل حدیث

دوري از اهلبیت رسول خدا - ص - ؛

عمدهترین علل عمومی پیدایش جعل حدیث دوري از اهلبیت عصمت است. در شرایطی که از منبع معارف الهی فاصله گرفته میشود، انتصاب امام، تبدیل به انتخاب میشود ، اهلبیت رسول خدا - ص - به انزوا میروندوکار افتراء بر رسول خدا بالا میگیرد .

تعریف حق حق در لغت به معناي ضد باطل، عدل، مال و سزاوار است - معلوف، :1973 ص - 139؛ در فقه اهل سنّت، از حق تعریف نشده است .

فقهاي شیعه تعاریف گوناگونی از آن بیان داشته اند. میرزاي نائینی در تعریف آن می گوید:»حق عبارت است از سلطه ضعیف بر مال یا منفعت.

تعریف حضانت حضانت در لغت بهمعناي پروردن و پروراندن است. ریشه این واژه، حضْن است که زیر بغل تا تهیگاه و آغوش را میگویند. در بغل گرفتن، در کنار نهادن، زیر بال گرفتن نیز از معانی این واژه است

در اصطلاح فقه نیز حضانت به معناي سرپرستیِ طفل، دیوانه و انجام دادن هر آنچه به مصلحت اوست میباشد. شهید ثانی حضانت را اینگونه تعریف کرده است: »حضانت به فتح حاء، سرپرستی بر طفل و دیوانه و انجام آن چه که به مصلحت وي است از قبیل نگهداري و گذاردن در رختخواب و برداشتن و شستن لباس او و مانند آن میباشد

سایر فقها نیز تعاریفی مشابه این تعریف براي حضانت آوردهاند. قانون تعریفی از حضانت ارائه نداده است، حتی قانون مدنی که بیشترین مباحث حضانت را مطرح کرده است نیز از کنار آن گذشته است. به عقیده برخی از حقوقدانان حضانت عبارت است از:»اقتداري که قانون بهمنظور نگهداري و تربیت اطفال به پدر و مادر آنان اعطا کرده است

هدف اصلی از حضانت، نگهداشت مصلحت کودك است و در حقیقت از نظر شرعی در حضانت به گونهاي هماهنگی با طبیعت صورت گرفته است

حق یا حکم بودن حضانت

در نظر مشهور فقها حضانت نسبت به مادر، حق و نسبت به پدر هم حق و هم تکلّیف است

حضانت را دو وجهی دانستهاند به این معنی که هم چهره ایی از حق دارد و هم چهره ایی از تکلیف

اسقاط حق حضانت
قابلیت اسقاط از لوازم حق است؛ بدین معنی که اگر صاحب حق، توانایی و تسلّط بر عدم انجام آن کار داشت، آن امر نسبت به او حق است و اگر توانایی اسقاط نداشت، یعنی قهراً موظف به انجام آن کار بود، آن حکم است. با توجه به تعریف و تفاوت حق و حکم و با عنایت به ظاهر کلمات فقها در مسئله حضانت، میتوان گفت که مادر میتواند حق سرپرستی و نگهداري کودك را از دوش خود بردارد، اما پدر نمی تواند. صاحب جواهر گفته است:»حضانت نسبت به مادر همانند شیردهی است که بر او واجب نیست و می تواند آن را اسقاط کرده یا براي آن اجرت مطالبه کند و اگر پدر و مادر هر دو از نگهداري و سرپرستی فرزند خودداري کردند، حاکم، پدر را بر این کار اجبار میکند.

Õ    284 - .برخی از فقهاي اهلسنّت هم گفتهاند که مادر بر نگهداري و سرپرستی از کودك خود مجبور نیست، مگر اینکه شرایطی باشد که مادر تنها سرپرست و نگهدارنده طفل محسوب شود. عده اي دیگر برآنند که مادر در هر شرایطی به نگهداري و سرپرستی کودك موظّف است و اگر امتناع کند، بر این کار مجبور میشود

تفاوت حضانت با ولایت در این که حضانت در ابتدا با مادر است، تردیدي نیست. دلیل آن نیز روشن است؛ زیرا از مصادیق بارز حضانت، رضاع و شیر دادن است که این امر به مادر برمی گردد. در قانون مدنی ایران، ماده 1168 حضانت را حق و تکلّیف ابوین دانسته است و در ماده 1169 مقرّر داشته است:براي نگهداري طفل، مادر تا دو سال از تاریخ ولایت او اولویت خواهد داشت، پس از انقضاء این مدت، حضانت با پدر است مگر نسبت به اطفال اناث که تا سال هفتم حضانت آنها با مادر خواهد بود.

ولایت بر کودك نیز بهاتّفاق مذاهب فقهی از آن پدر و جد است

مذاهب فقهی اهل سنّت نیز بر این مطلب اتّفاق دارند .نتیجه آن که در این دو مطلب بهصورت کلّی اتّفاقنظر هست که حضانت در درجه نخست از آن مادر است و در مراحل بعد به دیگران منتقل میشود. اما ولایت بر کودك از آن پدر و جد پدري است و مادر هیچگونه ولایتی ندارد مگر پدر، او را به عنوان وصی و قیم انتخاب کند .

شرایط حضانت کسی که عهده دار حضانت میگردد باید شرایط زیر را دارا باشد :

عقل: فقها اتّفاق نظر دارند که سرپرست و مربی کودك باید عاقل باشد ؛ در ماده 1170 قانون مدنی نیز گفته شده که حضانت به دیوانه واگذار نمی شود

اسلام: فقهاي امامیه اتّفاق نظر دارند که سرپرست و نگهدارنده کودك باید مسلمان باشد - بحرانی، :1361 ص . - 91فقهاي اهل سنّت در این مورد اختلاف نظر دارند، شافعیه و حنفیه مسلمان بودن را شرط می دانند؛ اما دو فرقه دیگر این شرط را قبول ندارند

بلوغ: اگرچه در موردي که سرپرست و نگهدارنده، پدر یا مادرند، بایستگی این شرط بی معنی خواهد بود؛ لکن امکان دارد در بعضی از انگاره ها به ویژه بر مبناي اهل سنّت، این شرط تصور شود؛ زیرا بر مبناي اهل سنّت، چنان که خواهد آمد، زنان در نگهداري و سرپرستی مقدم بر مردان هستند؛ ازاین روي، امکان دارد عمه یا خاله نابالغ، وجوداشته باشد، قبل از پدر یا جد پدري

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید