بخشی از مقاله

چکیده :

موضوع این مقاله تبیین رابطه جهانی شدن و تربیت دینی می باشد . هدف از این مقاله بررسی تاریخچه ، مفهوم جهانی شدن و تربیت دینی است . روش این پژوهش کتابخانه ای و اسنادی تحلیلی است . یافته های این پژوهش بیانگر آن است که تاریخچه جهانی شدن در دهه 70 با طرح ایده دهکده جهانی مطرح گردید . رابطه جهانی شدن و تربیت دینی و علت اهمیت آموزه های دینی و شرعی فارغ از تمرکز بر روی شریعتی خاص مورد توجه است .

کلید واژه ها : جهانی شدن ، تربیت دینی

مقدمه :

فرآیند جهانی شدن با دامنه گسترده هجمه فرهنگی بسیار سنگین را برگسترده جوامع مختلف وارد کرده است، بهگونهای که ثبات، محدودیت و یکپارچگی جوامع را بر همزده و جامعه همبسته و متحد را به یک فضای اجتماعی نفوذپذیر و پاره پاره تبدیل میکند. امروزه جامعه نظامهای اجتماعی، محدود و معین نمیباشد، بلکه پدیده ای است که بواسطه شبکههای اجتماعی فضایی همپوش و متقاطع ساخته میشوند. - - 1لازم است رابطه میان جهانی شدن و دین مشخص شود . در این باره سه نظر وجود دارد; گروهی که به جهانی شدن نگرش بدبینانه دارند، گروهی که دیدگاه خوش بینانه دارند، و گروهی که نگرش میانه و خردورزانه را پیشه خود کرده اند.

نگرش اخیر معتقد است که با اتخاذ رهیافتی عقلانی و نگرش پویا به مفاهیم دین، می توان آن را برای روزهای شتابنده و فراگیر جهانی شدن آماده کرد . از این رو برخی مفاهیم پویا هستند که در همه ادیان وجود دارند، مانند آموزش، معنویت، ارزش های ثابت اخلاقی که امروزه نیز در جهان مدرن صاحب نقش هستند. این پژوهش گر علوم اسلامی اظهار داشت: جهانی شدن تالار فرهنگ غرب نیست، بلکه دو سویه است . در دین اسلام نیز برخی مفاهیم پویا وجود دارند که می توانند انتظارات بسیاری را در فراگرد جهان گستری بر آورده کنند و به نوفهمی و نواندیشی عقلانی دین اسلام یاری برسانند . در این مرحله، مفاهیم فطرت، اجتهاد و آموزه های انعطاف پذیر و عقلانی مورد کنکاش قرار گرفته است.

جهانی شدن گرچه فرصتهای جدید و ظرفیتهای بالقوه قابل ملاحظهای را به همراه دارد، اما ذاتاً همراه با تهدیدات جدی است. از جمله میتوان به ایجاد بحران هویت در جامعه اشاره کرد. دراین صورت، این پدیده ارتباط معقول و منطقی میان عناصر هویت ساز را تضعیف کرده، مانع شکل گیری هویت ثابت نزد افراد در جوامع مختلف میشود. - 2 - با توجه به مقدمات فوق، ضروری است تا مروری کوتاه به تاریخچه و مفهوم جهانی شدن و نیز مفهوم تربیت دینی داشته باشیم، تا درک مسئله آسانتر گردد .

تاریخچه جهانی شدن:

مارشال مکلوهان، در دهه 70 با طرح ایده دهکده جهانی، پیشگام طرح مباحث جهانیشدن گردید. واژه «جهانیشدن« در طول سه دهه گذشته، همزمان با طرح آن در مجامع علمی؛ تعاریف مختلفی به خود گرفته است .در زبان فارسی هم به تبع چنین اختلافاتی در واژه لاتین، معادلهای مختلفی برای آن پیشنهاد شده است: جهانی شدن، جهانیسازی، جهانگرایی و جهانگستری. وجه مشترک برداشتهای مختلف از واژه «جهانیشدن«، توجه بهبُعد جهانی این پدیده است. واژه »جهانی شدن« در دهههای اخیر، به خصوص دو دهه گذشته، کاربرد زیادی پیدا کرده است. اما مفسران دانشگاهی، که از دهه 1970 این واژه را به کارگرفتهاند، اهمیت آن را به فراست دریافتند. از زمانی که سرمایهداری به عنوان نوعی حاکمیت سیاسی اجتماعی بر جهان غلبه یافت، همواره تفکر یکسویه نگری در حال شکلگیری بوده است و سعی در همسازی فرهنگی، اقتصادی و سیاسی با حاکمیت لیبرال دموکراسی در عرصه جهانی بوده است.

جهانی شدن از یکسو، یک چارچوب مفهومی برای تبیین واقعیتهای جاری جهان است و از سوی دیگر، بیانگر نوعی جهانبینی و اندیشیدن درباره جهان به عنوان یک منظومه کلان به هم پیوسته است. نخستین تبیین نظری در این زمینه، که منوط به احساس فشردگی قلمروها بوده است، توسط کارل مارکس صورت گرفت. به نظر مارکس، ضرورت تولید سرمایهداری به ناگزیر بورژوازی را به جاخوش کردن در همه جا، اقامت در همه جا و ارتباط برقرار کردن در همه جا وا میدارد. نیروی مهیب سرمایهداری صنعتی، ابتداییترین منابع فناوری را به نابودی فضا واداشته، تا راه را برای مبادله با همه سو و وابستگی جهانشمول ملتها هموار سازند. فرایندی که درست برخلاف محلیگرایی تنگ نظرانهای بود که قرنها بشریت را متوقف کرده بود. - - 3

رابرتسون بر این باور است که تاریخ جهانی شدن به ظهور سرمایه داری بازگشت می یابد. او برای جهانی شدن مسیر پنج مرحله ای را ترسیم می کند.مرحله اول: مرحله نطفه ای ،از اوایل قرن پانزدهم تا قرن هیجدهم در اروپا، همراه با رشد اجتماعات ملی ونزول نظام"ورا ملی" قرون وسطی و گستردگی حیطه نفوذ کلیسای کاتولیک ، آغاز گردید. مرحله دوم:مرحله آغاز جهانی شدن از نیمه دوم قرن هیجدهم تا دهه 1870 اساسا در اروپا ادامه یافت. گرایش شدید به ایده دولت واحد ، تبلور عنوان شهروند ، گسترش قابل توجه میثاق ها و نمایندگی های مرتب با تنظیم روابط بین المللی فرا ملی ،نمایشگاههای بین المللی ، آغاز »پذیرش« جوامع غیر اروپایی به جامعه بین المللی و تراز بندی موضوع ملی- بین المللی، از مشخصه های آن بود .

مرحله سوم:مرحله خیزش که از دهه1870 شروع شد و تادهه1920 ادامه یافت - - خیزش - - در اینجا برای دوره ای به کار رفته است که در آن گرایش های جهانی کننده پیشین به قالبی واحد و بازگشت ناپذیر شامل چهار مرجع اصلی عبارت از :جوامع ، فرد ، جامعه بین المللی و نوع بشر تبدیل شده است .طرح مفاهیم مربوط به هویت های ملی و شخصی ، ورود تعدادی از جوامع غیر اروپایی به جامعه بین المللی ، جهانی شدن محدودیت های مربوط به مهاجرت ، ازدیاد شکل های ارتباطات جهانی ،پیدایش نخستین »رمان های بین المللی«، رشد جنبش های وحدت جهانی ، رشد مسابقات جهانی، مانند المپیک و نوبل، نزدیک شدن به پذیرش جهانی یک تقویم واحد ونخستین جنگ جهانی از ویژگیهای آن بود.

مرحله چهارم:مرحله مبارزه برای هژمونی؛ این مرحله از دهه 1920 شروع شد وتا اواخر دهه 1960 ادامه یافت: منازعه و جنگ بر سر وضعیت مسلط جهانی شدن که در پایان دوره خیزش استقرار پیدا کرده بود ، تأسیس جامعه ملل و بعد سازمان ملل، تثبیت استقلال ملی ، و به دنبال آن بالا گرفتن جنگ سرد ، معطوف شدن توجه به سرنوشت و چشم انداز بشریت در اثر جهنم اتمی واستفاده از بمب اتم و تبلورجهانسوم.

مرحله پنجم:مرحله بلا تکلیفی که از اواخر دهه 1960 شروع شد و در اوایل دهه    1990عوارض بحرانی در آن نمودار شد: بالاگرفتن آگاهی نسبت به جهان در اواخر دهه 1960، قدم گذاشتن انسان بر کره ماه، تحکیم ارزش های پسامادیگرایی ، پایان جنگ سرد و طرح مسایل مربوط به حقوق بشر و دسترسی گسترده تر به سلاح های اتمی ، افزایش قابل ملاحظه تعداد نهادها و نهضت های جهانی ، رو به رو شدن جوامع با مسایل متعدد فرهنگی و تکثر نژادی به صورت فزاینده ، پیچیده تر شدن مفهوم فرد به واسطه طرح ملاحظات جنسی ، نژادی و قومی ، تبدیل حقوق مدنی به مساله جهانی ، نرمش بیشتر در نظام بین المللی و پایان نظام دو قطبی - 4 - .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید