بخشی از مقاله
چکیده
نیازهاي دانستن و فهمیدن در اوایل زندگی-در اواخر دوره شیرخوارگی و اوایل کودکی- ظاهر شده و به صورت کنجکاوي طبیعی در کودك نشان داده میشوند. عدم توفیق در برآوردن این نیازها نیز مانند ارضا نشدن دیگر نیازهاي سلسله مراتب مازلو زیانبار است و می تواند رشد وکارکرد کامل شخصیت را بازداري کند. بین دو سلسله مراتب نیازها هم پوشانی و تعاملی ناگریز صورت می گیرد.
دانستن و فهمیدن ، یافتن معنی در زندگی یک فرد، براي تعامل با محیط ، پایه اي است که فرد بتواند بخوبی عمل کند و در نتیجه عشق، احترام و خودشکوفایی بدست آورد . بنابراین، اگر نیاز به دانستن و نیاز به فهمیدن برآورده نشده باشند، غیرممکن است که فرد بتواند به خود شکوفایی برسد. تحقیق در مورد پاسخگویی به نیاز شناختی یکی از اصولی است که براي ارتقا و رشد دانش آموزان بسیار اهمیت داشته و می تواند به ارائه طرح معماري بهتر کمک کند. این پژوهش در پی یافتن راه حلی بهینه براي ارتباط بین کالبد معماري و پاسخگویی به نیاز شناختی دانش آموزان است.
-1 مقدمه
"مدرسه خانه دوم ماست " این عبارت بی شک به گوش هرکس که در ایران درس خوانده باشد آشناست. براستی چه باید کرد که دانش آموزان ایران در مدرسه همان احساس راحتی و آرامشی را که در خانه خود دارند حس کنند؟ وظیفه معماران در این زمینه چیست؟
در ایران قدیم چند عنصر میبایست در کالبد شهر حضور میداشتند تا بتوان نام شهر بر آن نهاد. مسجد، حسینیه، بازار، کاروانسرا، آب انبار، میدان و مدرسه. این بدان معناست که ایرانیان به آموزش و پرورش فرزندان خود به اندازه مذهب، اقتصاد، معیشت و تعاملات اجتماعی اهمیت میدادند. چنانکه میدانیم این فضاها در گرد میدان اصلی شهر جمع آمده و ارسن شهر را پدید می آوردند، همانند آنچه در اصفهان، یزد، کرمان و شیراز میتوان دید.
معماري مدارس در ایران قدیم بسیار شبیه معماري کاروانسرا ها بوده که شاید به علت شباهت انتظارات استفاده کنندگان باشد، هم مسافران براي سکونت و دمی آسودن به کاروانسرا میروند و هم محصلان به مدرسه، تفاوتشان در این است که اولی یک یا چند روز میماند و دومی چند ماه یا چند سال ! هم کاروانسراها و هم مدارس داراي چندین حجره براي ساکنانشان، یک شاه نشین براي کاروانسالار که در مدارس مختص معلم بوده و چند اتاق دیگر بوده اند. در هردو آنها معمولا گنبدخانه نیز وجود دارد که شاید بتوان گفت در معماري ایرانی به یک سنبل تبدیل گشته و جزء جدا ناشدنی هر بنایی بوده.
گاه کالبد مدرسه با کالبد دیگر بناها ترکیب گشته و فضاي معماري بدیعی بوجود می آورد، مسجد- مدرسه آقابزرگ در کاشان و مدرسه مادر شاه در اصفهان از این مواردند.
اما در عصر ارتباطات و قرن بیست و یکم با تمامی چالشهایش چگونه میتوان مدرسه اي طراحی کرد که دانش آموزان آن بتوانند در آن به همان احساس تعلقی که به خانه خود دارند دست یابند؟ بدیهی است دیگر نمیتوان مدرسه را با همان فضاهاي اندکی که در ایام گذشته میساخته اند بسازیم، امکانات و به تبع آن انتظارات بیشتر شده و برنامه فیزیکی نیز بسیار تغییر کرده است. بعلاوه امروزه ساختمانها را دیگر نمیتوان با همان فنونی که در گذشته ساخته میشدند بسازیم. پس معماران میبایست به مسائل بیشتري بیندیشند و خود را با چالشهاي فزونتري درگیر خواهند یافت.
-2 نقش تعاملات اجتماعی
تعامل اجتماعی به معناي ایجاد رابطه بین دو نفر یا بیشتر است که منجر به واکنشی میان آنها شود و این نوع واکنش براي هر دو طرف شناخته شده است. بنابراین روابط بدون معنا در زمره این تعریف قرار نمی گیرند. البته تعاریف دیگري نیز براي تعاملات اجتماعی وجود دارد به عنوان نمونه، تعامل اجتماعی و برقراري ارتباط، می تواند یک موضوع فیزیکی، یک نگاه، یک مکالمه و ارتباط بین افراد باشد که خود مستلزم تعریف رویدادها و فعالیت هاي متناسب و در نتیجه نقش پذیري مردم در فضا و عضویت آنها در گروه ها و شبکه هاي اجتماعی است
اما آنچه ما در جوامع امروزي شاهد آن هستیم کاهش سطح ارتباط افراد با یکدیگر است. چنانکه با افزایش اندازه، وسعت شهرها، سرعت، تراکم و غیره، مدنیت، شهروندي و روابط اجتماعی به عنوان اصول اولیه شهري، تضعیف شد.
به این ترتیب احساس جمعی اجتماع هاي محلی و وابستگی هاي احساسی به یک مکان در حال ناپدید شدن است . - Huffman,2006 - شناخت کافی از انسان و نحوه ارتباطش با سایرین و چگونگی آن می تواند در شکل دهی محیط براي برقراري بیشتر تعامل و ارتباط موثر باشد. لذا در این روند با بررسی انسان به عنوان یک موجود اجتماعی که داراي سطوح کمی و کیفی مختلفی از تعاملات اجتماعی است، شناخت قرارگاه هاي رفتاري و مناسبت هاي اجتماعی و فعالیت هاي داراي ظرفیت هاي بالقوه براي کنش هاي اجتماعی و روابط معنادار، اهمیت پیدا می کند.
افراد مختلف به سطوح مختلفی از تعامل اجتماعی تمایل دارند. تعریف سطح مطلوب تعامل، به طور ذهنی از گفته هاي مردم و به طور عینی از موضع گیري هنجاري نسبت به زندگی خوب به دست می آید. هر دو از تعریفی داراي ارزش بالا برخوردارند و داراي جهت گیري اجتماعی و سیاسی هستند
مشاهدات نشان می دهد تعامل اجتماعی در سطوح پایین تري ما بین نسل هاي گوناگون اتفاق می افتد. فضاهاي عمومی این امکان را به مردم می دهد که نسل هاي مختلف با هم حضور داشته باشند. به عبارت دیگر طریقه دستیابی به روابط اجتماعی منسجم و پایدار و ارتقاي تعامل و حضور در فضاهاي عمومی نیازمند این است که ما دانش خود را درباره چگونگی الگوهاي مختلف اجتماعی شدن توسعه دهیم و این خود حوزه گسترده اي از مطالعات را در زمینه هاي مختلفی چون بررسی تعاملات بین نژادي، بین سنی، بین جنسی و بین طبقاتی را می طلبد.
این شناخت از یک سو نیازمند تحلیل محتوایی، مطالعه کمی و کیفی متناسب با زمان و مکان تک تک روابط اشاره شده در بالا و از دیگر سو نیازمند تحلیل فضایی عناصر تشکیل دهنده بستر شکل گیري این نوع روابط است. در زیر پاره اي از موارد تاثیرگذار بر تعاملات اجتماعی به اختصار اشاره می شود که طیف وسیعی از مولفه هاي ادراکی و مفهومی تا مولفه هاي کالبدي عینی را در بر می گیرد:
ازدحام و تراکم، هنجارها و روابط اجتماعی، باورها و اخلاق، طبقه بندي هاي اجتماعی، خلوت و قرارگاه فیزیکی و ....
».جین جیکوبز« روزنامه نگار و صاحبنظر برجسته مسایل شهري در کتاب »مرگ و حیات شهرهاي بزرگ آمریکایی« بر نقش فضاهاي عمومی شهري در ایجاد تعاملات اجتماعی تاکید می کند