بخشی از مقاله

چکیده

مکان پدیده ای است که انسان در طول زندگی خود به آن معنا بخشیده و به آن وابسته میشود. وابستگی به مکان از کیفیت فضا و نحوهی طراحی متاثر است. انسانها به تجربه حسی، عاطفی و معنوی خاص نسبت به محیطی که با آن سر وکار دارند، نیاز دارند. این نیازها از طریق تعامل صمیمی و نوعی همذات پنداری با مکانی که با آن سر وکار دارند، قابل تحقق است.

محیط کالبدی و تاثیرات آن در زندگی روزمره مردم از مسائلی است که در سالهای اخیر از طرف متخصصین بسیاری مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. برای ایجاد حس مکان، محیط باید دارای کاراکتر و ساختاری ویژه باشد. مشخصات کالبدی مانند پیوستگی بصری، محصوریت بصری، تضاد و تنوع، دید، خروجی و ورودی، منظرسازی و نام گذاری از عناصر عینی هستند که حس مکان را افزایش و تقویت کرده، باعث ایجاد حسی قوی از فضا در استفاده کنندگان آن مکان میشود.

عوامل کالبدی محیط، در شکلگیری معنای حس تعلق نقش وابسته را ایفا نموده و با تسهیل فعالیتها، منطبق بر الگوی رفتاری افراد و با تامین نیازهای استفادهکنندگان از مکان، در برقراری تعلق اجتماعی محیط موثر واقع شده و امکان ایجاد و ارتقاء پیوندهای اجتماعی در محیط را فراهم می نمایند. همچنین به عنوان مولفههای فرهنگی و نمادها، واسطه بصری در ایجاد ارتباط ذهنی بین استفادهکنندگان از مکان را فراهم می نمایند. در جامعه امروزه فضاهای عمومی فرهنگی به واسطه عدم حضور شهروندان با گذشت زمان بعد اجتماعی خود را از دست میدهند. وجود عنصر حس تعلق به مکان در فضاهای فرهنگی و معماری موجب تبدیل مکانی با خصوصیات ویژه میشود که موجب حضور هرچه بیشتر افراد و افزایش تعاملات اجتماعی و کیفیت محیط میگردد.

-1 مقدمه

محیط کالبدی و تاثیرات آن در زندگی روزمره مردم از مسائلی است که در سالهای اخیر از طرف متخصصین بسیاری مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. یکی از معانی مهم در ارتقای کیفیت محیطهای انسانی، حس تعلق به مکان می باشد. این حس که عامل مهم در شکل گیری پایههای ارتباطی استفاده کنندگان و محیط میباشد، نهایتاً منجر به محیطهای باکیفیت خواهد گردید

انسان به عنوان مهمترین عامل در پویایی فضاهای شهری نیازمند بستری مناسب جهت حضور موثر در فضاهای فرهنگی است. پاسخگویی به نیازهای اجتماعی انسان و تامین فرصتهای لازم در زمینه کسب تجارب اجتماعی وی، مستلزم وجود فضا و قرارگاه کالبدی است و فضاهای فرهنگی عمومی ظرفیتی عظیم در پاسخ به این جنبه از حیات انسان در جوامع شهری محسوب میشود

در جامعه امروزه فضاهای عمومی فرهنگی به واسطه عدم حضور شهروندان با گذشت زمان بعد اجتماعی خود را از دست میدهند. عملکرد اصلی فضای عمومی، فراهم سازی و بسترسازی حضور مردم است، لذا ابعاد اجتماعی و فرهنگی آن از جایگاه ویژهای برخوردار است 

در بررسی رابطه انسان و محیط، شناخت عناصر کالبدی، ویژگیهای محسوس محیط و معانی و پیامهای برخاسته از آن حائز اهمیت است. شناخت بهتر محیط زمانی ارزش بیشتری مییابد که علاوه بر بررسی عناصر و ویژگیهای کالبدی محیط، معانی و مفاهیم برخاسته از آن و ادراکات کنشگران نیز مورد واکاوی قرار گیرد. حس مکان از جمله مفاهیمی است که شناخت بیشتر آن میتواند به محققان و برنامهریزان در زمینههای گوناگون یاری رسانده و در نهایت منجر به توسعه محیط شود

پژوهش حاضر فرض بر این دارد که کالبد محیط در ایجاد حس تعلق به مکان تاثیر بسزایی دارد. در همین راستا، این مقاله در پی بررسی رابطهی بین کالبد و حس تعلق به مکان، این مهم را با تاکید بر فضا های فرهنگی بیان می کند. روش به کار گرفته شده در این پژوهش، تحلیلی و توصیفی و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی می باشد.

-2 پیشینه پژوهش

طبق نتایج حاصله از پژوهشهای نوربرگ شولتز که کاشی و بنیادی در مقالهی "تبیین مدل هویت مکان- حس مکان و بررسی عناصر و ابعاد مختلف آن"، - 1392 - ، به آن تاکید کردهاند، از نظر شولتز، حس مکان در مکانهایی یافت میشود که دارای شخصیت مشخص و متمایز هستند و این شخصیت مشخص از چیزهای ملموس که دارای مصالح، شکل، بافت و رنگ هستند، ساخته شده است. همچنین از نظر لینچ نیز حس مکان عاملی است که میان انسان و مکان ارتباط برقرار کرده و وحدت به وجود میآورد. او اعتقاد دارد که فضا باید هویت قابل ادراکی داشته باشد و قابل شناسایی و به یادماندنی و نمایان باشد تا حس مکان ایجاد کند. این نوع حس مکان میتواند احساس تعلق نیز به همراه داشته باشد.

در پژوهش پیمان و البرزی با عنوان "بررسی مولفههای تاثیرگذار در ایجاد حس مکان در فضاهای فرهنگی، - 1395 - ، مطالعاتی بر روی نظریههای مطرح شده پیرامون تعاملات اجتماعی و ایجاد تعلقات مکانی صورت گرفت و با توجه به مطالعات انجام شده و تحلیلات آماری، این گونه استنباط گردید که در زمینه تعاملات اجتماعی، نقش فضاهای عمومیشدیداً مورد تاکید قرار میگیرد. عوامل مؤثر بر شکلگیری تعاملات اجتماعی را می توان وجود حس مکان، روح مکان، امنیت، اجتماعپذیری، توجه به فاکتورهای موثر در زیباییشناسی فضا، در محیط دانست که در نهایت این عناصر باعث القای حس مکان و تشویق افراد به حضور در فضا میگردد.

در پژوهش سیاوشپور و همکاران با عنوان "ابعاد تشکیل دهنده حس تعلق به مکان" ، - 1394 - ، این موضوع مطرح شد که در حقیقت تعلق به مکان شاخصی است که از طریق آن میتوان میزان متمایز بودن آن مکان را برای مردم، نسبت به دیگر مکان ها سنجید که این تمایزات حاصل جمیعی از عوامل مادی و معنوی شامل محیط کالبدی و معماری، محیط اجتماعی و نوع فعالیتها، سطح فرهنگ و ابعاد شخصی میباشد.

به نقل از جوانفروزنده و مطلبی در مقالهی "مفهوم حس تعلق به مکان و عوامل تشکیل دهنده آن"، - 1390 - ، ریجر و لاوارکاس در مطالعات خود به نقش مهم و اساسی تعلق کالبدی اشاره و از آن با عنوان ریشهداری یاد کردهاند. بر این اساس، فرد محیط را به همراه عناصر کالبدی آن در شکلدهی معنای تعلق به خاطر می سپارد.

علاوه بر آن، تیلور به همراه گروهی دیگر، در بررسی خود از فضاهای عمومی در واحدهای همبستگی با اشاره به عناصر کالبدی از آن به عنوان تعامل کالبدی یاد کرده که معادل تعلق کالبدی به مکان میباشد. پیش از این نیز پروشانسکی بر ضرورت توجه به عناصر کالبدی در محیط انسانی و نقش آن در شکلگیری مداوم هویت فردی انسان تاکید داشته است. وی با تمرکز بر نقش حس تعلق کالبدی در محیط به عنوان بخشی از هویت مکانی آن را جزیی از هویت فردی و نهایتاً هویت اجتماعی افراد در محیطهای مختلف می داند.

در پژوهش فلاحت و نوحی با عنوان "تهدید حس مکان محیط در پی تخریب نمادها"، - 1390 - ، حس مکان به معنای دریافت ویژگیهای معنایی محیط و شخصیت مکان توسط استفادهکنندگان از محیط میباشد. حسی که توسط ادراک ذهنی مردم از محیط و دریافت احساسات آگاهانه یا ناآگاهانه آنها از محیط دریافت شده و استفادهکننده را در ارتباطی تنگاتنگ با محیط قرار میدهد. حس مکان موجب ایجاد حس رضایتمندی در استفادهکننده شده و با یادآوری فرهنگ یا تاریخ یک اجتماع و یا تجارب ذهنی گذشته فرد، بر مفهوم هویت تأکید کرده و کیفیت فضای ساخته شده را برای مخاطب ارتقاء میبخشد . ویژگیهای کالبدی محیط که شامل تعاملات اجتماعی و همچنین معانی هویتی و ذهنیت میباشد، بر القاء حسمکان تأثیر میگذارد.

-3 بیان مسئله

از دیدگاه روانشناسی محیطی، انسانها به تجربه حسی، عاطفی و معنوی خاص نسبت به محیطی که با آن سروکار دارند، نیاز دارند. این نیازها از طریق تعامل صمیمی و نوعی هم ذات پنداری با مکانی که با آن سروکار دارند، قابل تحقق است. حسی که از مکان دریافت میشود به عنوان عامل مهم در هماهنگی فرد و محیط، باعث بهرهبرداری بهتر از محیط، رضایت استفادهکنندگان و در نهایت احساس تعلق آنها به محیط و تداوم حضور در آن میشود

برای ایجاد حس مکان، محیط باید دارای کاراکتر و ساختاری ویژه باشد. بدین منظور تمام محیط مصنوع به صورت یکپارچه میبایست در طراحی مدنظر قرار گیرد. مشخصات کالبدی مانند پیوستگی بصری، محصوریت بصری، تضاد و تنوع، دید، خروجی و ورودی، منظرسازی و نامگذاری از عناصر عینی هستند که حس مکان را افزایش و تقویت کرده، باعث ایجاد حسی قوی از فضا در استفادهکنندگان آن مکان میشود و محصول آن ارزیابی مثبت و رضایتمندی شهروندان از محیط خواهد بود

تعلق کالبدی به مکان، برگرفته از عناصر و اجزا کالبدی مکان، به عنوان بخشی از فرآیند شناخت و هویت انسانی می باشد. عوامل کالبدی محیط، در شکلگیری معنای حس تعلق نقش وابسته را ایفا نموده و در دو سطح در محیط موثر واقع میگردند. در سطح اول: عناصر کالبدی محیط با همسازی فعالیتها از طریق تامین و قابلیت انجام آن – و با ارضاء نیازهای فردی در درجه اول و نیازهای اجتماعی ناشی از فعالیتهای گروهی در درجه بعد- امکان ایجاد این حس در مکان را فراهم مینمایند.

در این سطح، ویژگیهای کالبدی محیط با تسهیل فعالیتها، منطبق بر الگوی رفتاری افراد و با تامین نیازهای استفادهکنندگان از مکان، در برقراری تعلق اجتماعی محیط موثر واقع شده و امکان ایجاد و ارتقاء پیوندهای اجتماعی در محیط را فراهم مینمایند. در سطح دوم: عناصر کالبدی محیط به عنوان مولفههای فرهنگی و نمادها، 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید