بخشی از مقاله

چکیده

بی تردید دستاوردها و محصولات علوم تجربی و مهندسی، در نهایت به عنوان ابزار و وسایل، در خدمت علوم انسانی قرار می گیرد و در حقیقت، این علوم انسانی است که سیاست گذار اداره جامعه در عرصه هاي گوناگون اقتصادي، سیاسی، فرهنگی، تکنولوژي، امنیتی و ... است. با وجود این جایگاه بی بدیل، علوم انسانی موجود در ایران علوم انسانی پیشرفته اي نیست. کشور ما از لحاظ منابع جز غنی ترین کشورهاست. این منابع شامل منابع زیرزمینی، منابع زمینی و حتی منابع انسانی است. ولی متاسفانه با وجود این برتري ها نسبت به سایرین هنوز جایگاه مناسبی در عرصه هاي گوناگون توسعه یافتگی نسبت به سایر کشورهاي پیشرو نداریم.

هدف از انجام این تحقیق بررسی تحلیل چیستی و چگونگی تحول علوم انسانی از دیدگاه مقام معظم رهبري در سیاست گذاري هاي کلان کشور اعم از اقتصادي، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ... از نگاه مقام معظم رهبري است. داده هاي این پژوهش کیفی است و روش انجام این پژوهش با استفاده از تحلیل مضمون می باشد.

براساس یافته هاي این تحقیق می توان به مضامینی مانند مبانی نظري علوم انسانی، چیستی تحول علوم انسانی، چرایی تحول علوم انسانی و چگونگی تحول علوم انسانی به عنوان مضامین اصلی در رهنمودهاي مقام معظم رهبري رسید

مقدمه

پیروزي شکوهمند انقلاب اسلامی در بهمن 1357 و بهدنبال آن استقرار نظام جمهوري اسلامی بهجاي نظام طاغوت، تغییر و تحول بنیادینی را در عرصههاي گوناگون اجتماعی به وجود آورد، چراکه تحول در نظام از طریق تحول در بنیادها و ساختارها تحقق مییابد. در این راستا مقوله »فرهنگ« از جایگاه ویژه و پایگاه ممتازي برخوردار بوده، بهطوري که تصور تغییر در نظام بدون تغییر در فرهنگ حاکم بر آن، تصوري ناموجه است. لذا بسیاري از تحلیلگران بر این باورند که انقلاب اسلامی ایران، صرفاً یک انقلاب سیاسی نبود که تنها در پی ایجاد تغییر در ساختار سیاسی حاکم بر جامعه ایران باشد، بلکه این انقلاب اجتماعی بزرگ که از عمق تاریخی و فرهنگی تفکر اسلامی شیعی برخاست، غایات و مقاصد فراگیر و چند ساحتی را دنبال می کرد و از جمله، ایجاد دگرگونی بنیادي در نظم فرهنگی و فکري جامعه ایران.

سخن گفتن از تولید علوم انسانی اسلامی نباید تفسیر و تلقی ناصوابی از آن را در ذهن مخاطب رقم بزند.

در واقع،این پروژه معرفتی، در امتداد گفتمان انقلاب اسلامی قرار دارد و می باید یکی از اهداف و رسالت هاي ذاتی آن انگاشته شود. پس از به فرجام نرسیدن پروژه انقلاب فرهنگی در عرصه تولید علوم انسانی اسلامی در سال هاي اولیه پیروزي انقلاب، این مقوله تعیین کننده و زیربنایی، بنا به دلایل مختلف، کمتر مورد توجه قرار گرفت. از این رو، به تدریج حساسیت هاي ایدئولوژیک نسبت به "علوم انسانی سکولار" کاهش یافت و با گسترش کمی آموزش عالی در ایران، مضامین و درونمایه هاي این علوم نیز در ذهنیت بسیاري از دانشجویان و اساتید و روشنفکران و مدیران رسوب کرد و به فربه شدن طبقه متجدد و دگراندیش در جامعه ایران منجر شد. این روند ادامه داشت تا اینکه در سال هاي اخیر، مقام معظم رهبري دوباره بر ضرورت تولید "علوم انسانی اسلامی" انگشت تأکید نهادند و نسبت به مخاطرات و تهدیدهاي فکري و فرهنگی ناشی از پایه ها و نظریه هاي موجود در "علوم انسانی سکولاریستی" برخاسته از غرب متجدد، هشدار آشکار و عمومی دادند.

علوم انسانی، مطالعه و پژوهش ابعاد گوناگون انسان، تبیین و تفسیر رفتار فردي و نهادهاي اجتماعی و چگونه زیستن اوست. علوم انسانی به مطالعه رفتارها و افعال انسانی می پردازد و فعالیت هاي فردي و اجتماعی انسان را تبیین می کند.این علوم، انسان مطلوب را نیز معرفی می کند و سپس با توصیف انسان تحقق یافته به دنبال تغییرش به انسان مطلوب است

دین آسمانی و الهی نیز با معرفی انسان مطلوب و بایدها و نبایدهاي انسانی، می کوشد انسان هاي موجود و تحقق یافته را تغییر دهد و به سطح انسان مطلوب برساند. انسانیکه به قرب الهی برسد و به سعادت و کمال حقیقی دست یابد.

پیام مهم انقلاب اسلامی، نجات انسان است که ریشه در مکتب اسلام دارد. به طور کلی ادیان آسمانی براي نجات انسان از بندگی غیر خدا آمده اند؛ زیرا انسانیت انسان را در بندگی خدا می دانند.

با شکل گیري حکومت اسلامی و احیاي اسلام ناب محمدي - ص - به وسیله بنیانگذار جمهوري اسلامی، حضرت امام خمینی - ره - ، این نظریه که "دین اسلام می تواند با استفاده از منابع غنی و اصول مترقی خود پاسخگوي تمام نیازهاي فردي و اجتماعی انسان باشد" مطرح و تقویت شد؛ در حالی که دنیاي غیر دینی امروز، به ویژه غرب، چنین شأنی را تنها براي علم، به ویژه علوم انسانی، قائل بوده و سرنوشت انسان را یکجا به علم سپرده است.

از سوي دیگر، علوم انسانی رایج از ابتدا در موطن اصلی خود با سؤال هاي اساسی روبه رو بوده که امروزه نیز فیلسوفان علم، عهده دار بررسی و پاسخگویی به آنها هستند. آنان هنوز پاسخگویی پرسش هاي سنتی خود نیاسوده که با پرسش هاي بنیادین دیگري از سوي فرهنگ ومعرفت دینی روبه رو شده اند. از نظرگاهی دیگر می توان گفت، این محقق دیندار است که چون دل در گرو دین دارد و حقانیت و کمال آن را نه تنها با منطق عقلانی که با تجربه درونی و در صحنه عمل دریافته و از طرفی، دریافت هاي مضبوط و روشمند خود و دیگر آدمیان را از حقایقی همچون جهان و انسان نیز انکار نمی توان کرد، با مجموعه اي از سؤالات بنیادین و تعیین کننده روبه روست که تا پاسخی عمیق و مستحکم براي آنها نیابد، در اضطراب و تردید دائم به سر خواهد برد.

پژوهش حاضر در پی پاسخ به دو سؤال ذیل است:

-1 روند شکل گیري بحث هاي مربوط به اسلامی شدن علوم انسانی در ایران بعد از انقلاب اسلامی چگونه بوده است؟
-2 اقدامات نهادهاي متولی عرصه علوم انسانی اسلامی بعد از انقلاب اسلامی چگونه بوده است؟

بعد از پیروزي انقلاب اسلامی، بنا به دستور حضرت امام خمینی - ره - ، دانشگاه ها به منظور بازنگري در محتواي دروس دانشگاهی تعطیل شد. فرمان حضرت امام خمینی - ره - نقطه آغازي بر بومی سازي و اسلامی شدن دانشگاهها بود؛ چرا که ایشان علوم انسانی موجود را علومی غربی می دانستند و در سال هاي بعد نیز مقام معظم رهبري انگشت تأکید بر این مسئله نهادند. نهادهاي متولی علوم انسانی اسلامی، تلاش هاي زیادي در زمینه اسلامی شدن علوم انسانی، از جمله انتشار کتاب هاي مرتبط با این حوزه، تربیت اساتید و...انجام دادند؛ اما این تلاش ها نتوانست نتایج رضایت بخشی را در زمینه تولیدعلوم انسانی اسلامی به بار آورد.

الحاق واحدهایی با عنوان معارف اسلامی به دروس عمومی، جدي ترین کاري بوده که براي تبلیغ دیانت در نظام علمی دانشگاهی انجام شده است. در همین رابطه، نکات ظریفی وجود دارد که در جاي خود باید به آنها پرداخت. از یک سو، توان نیروها دانشگاهی آن زمان، براي ایفاي درست این نقش، ناکارامد بود و هم از این رو، حوزه با تربیت و تأمین این نیروها در محیط دانشگاه، وارد دانشگاه شد.

از سوي دیگر، این حضور که با اقتدار انجام شد، نتوانست در بدو امر در جایگاه اصلی خود قرار بگیرد و تعریف مشخص و رابطه اي منطقی و علمی در نظام دانشگاهی پیدا کند! در نتیجه، تنها به صورت حضور فیزیکی مسیر خود را طی کرده است. با همین دیدگاه، مقام معظم رهبري چند سال پیش در این خصوص چنین هشدار داده اند: "ما علوم انسانی مان بر مبادي و مبانی متعارض با مبانی قرآنی و اسلامی بنا شده است. علوم انسانی غرب مبتنی بر جهان بینی دیگري است؛ مبتنی بر فهم دیگري از عالم آفرینش است و غالباً مبتنی بر نگاه مادي است.

خوب، این نگاه، نگاه غلطی است؛ این مبنا، مبناي غلطی است. این علوم انسانی را ما به صورت ترجمه اي، بدون اینکه هیچ گونه فکر تحقیقی اسلامی را اجازه بدهیم در آن راه پیدا کند، می آوریم تو دانشگاه هاي خودمان و در بخش هاي مختلف اینها را تعلیم می دهیم؛ در حالی که ریشه و پایه و اساس علوم انسانی را در قرآن باید پیدا کرد. یکی از بخش هاي مهم پژوهش قرآنی این است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید