بخشی از مقاله
چکیده
امام خمینی - ره - شخصیتی فرهیخته و کامل در عصر حاضر است که شمیم توحیدي در وجودش دمیده شده و ساختار ذهنی و اعتقادي وي از موسیقی اتآی الهی حظّ وافر برده است و به طور یقین به خاطر همین تربیت قرآنی است که حرکتش در انقلاب اسلامی سبب تحولی شگرف در جهان گردیده و حرکت پوینده اش سبب تغییر در معادلات جهانی شده است.این تاثیرگذاري افزون بر اینکه نشأت گرفته از پیش فرض هاي اعتقادي وي در رهبري بوده،از سبک و الگوي رهبري ایشان در گستره معنویت و الوهیت سرچشمه می گیرد و به طور طبیعی این پدیده جدید،محققانِ مطالعات رهبري را به اندیشه واداشته است.مطالعات انجام گرفته نشان می دهد که سبک رهبري امام راحل،با دیگر رهبران تفاوت دارد که در این پژوهش به طور اجمالی به برخی از اصول و مبانی رهبري ایشان با رویکرد ارزشی،اشاره خواهیم کرد.
مقدمه
هر جامعه اي براي استمرار حیات جمعی خویش،نیازمند به رهبر و پیشوایی است که در رأس هرم حکومتی قرار گیرد و آنان را به سوي هدف مطلوب خویش رهنمود سازد؛خواه امام نار باشد یا امام نور؛حضرت علی - ع - می فرماید:"برترین بندگان نزد خداوند،پیشواي عادلی است که خود،هدایت یافته و دیگران را هدایت می کند،سنت معلومی را برپا دارد و بدعت مجهولی را بمیراند." - نهج البلاغه،خطبه - 164 و نیز در حکمت252 می فرمایند: خداوند، امامت را جهت نظام و انسجام امت، تشریح کرد.
همانطور که نخ تسبیح،دانه هاي پراکنده را در یک جا جمع می کند و انسجام خاصی به آن می بخشد،رهبر جامعه،از افراد پراکنده،جمعیت واحدي می سازد که حافظ منافع جمعی خویش هستند. - کریمی تبار، - 179- 180:1381 امام خمینی با داشتن بسیاري از ویژگیهاي برجسته یک رهبر و مقتدا توانست امام نور باشد و صفوف پراکنده مردم را انسجام بخشد و انقلاب اسلامی را با یاري مردم به ثمر نشاند؛لذا به جهت شناخت صحیح و جامع پیرامون اسلوب رهبري ایشان و پیشبرد موفقیت آمیز اهدافشان و نیز به جهت آنکه ایشان دست پرورده مکتب اسلام بود،بررسی رابطه این دو مقوله یعنی رهبري و اسلام و ارزش گرایی ضروري به نظر می رسد. در این پژوهش با روش توصیفی و کتابخانه اي به بررسی برخی از خصوصیات رهبري ایشان خواهیم پرداخت.
ایجاد انقلاب تربیتی
انقلابهاي اجتماعی معمولا از جهت میزان فراگیري نسبت به ابعاد زیست اجتماعی مردم و همچنین از جهت عمق تحول نگرشی آنان،داراي تفاوتهاي مشهودي با یکدیگر هستند.بر این اساس دو ویژگی در انقلاب اسلامی وجود دارد که تا حدي می تواند عمق تحول نگرشی مردم و همچنین وسعت فراگیري آن را تبیین کند.این دو خصیصه عبارتند از:
-1:فاصله بسیار زیادي که میان نظام سیاسی مطرود انقلاب با نظام سیاسی مطلوب آن وجود دارد؛
-2فراگیري تحولاتی که در عناصر گوناگون زندگی مردم اعم از اجتماعی و فردي پدید آمده است.توضیح اینکه چون فاصله نظام سلطنت از جمهوري اسلامی به درازاي فاصله مشروعیت زورمندانه طاغوتی با مشروعیت الهی است پس عمق تحول در نگرش مردم نیز به اندازه گردش از شرك و بت پرستی به توحید است.بنابراین ظهور انقلاب اجتماعی مستلزم حدوث یک انقلاب اسلامی در زیرسازهاي اندیشه مردم بوده است.
- علم الهدي، - 2:1385 یکی دیگر از مبانی انقلاب اسلامی و فلسفه حکومت دینی،طرد ثنویت دنیا و آخرت یا ملک و ملکوت می باشد بلکه می توان گفت بارزترین جلوه سلوك تربیتی امام است که منشأ توفیقات سیاسی-نظامی او در جریان انقلاب و جنگ گردید؛زیرا حذف دوگانگی میان دنیا و آخرت فرایند تربیتی مقدمی است که امام در جهت دهی به یاران انقلاب،مورد استفاده قرار داده است.حاضر نمودن آخرت در صحنه هاي زندگی و احیاي وحدت و یگانگی میان حیات و مرگ،نه تنها لازمه تغییر مبنایی نظام اجتماعی ایران بود و اساس تفکر عینیت سیاست و دیانت را تشکیل می داد،بلکه حتی گام اول براي توسعه فرهنگ شهادت-به عنوان برجسته ترین ثمره انقلاب تربیتی امام و موتور محرکه نهضت-نیز محسوب می شد.
این فرهنگ که به لحاظ مقطع تاریخی و ماهیت جنبش و ویژگیهاي اجتماعی تنها سلاح موثر سیاسی امام بود،همچنین آشکارترین جلوه از تاثیر تربیتی او به حساب می آمد و از نقش تعیین کننده اي برخوردار بود.امام توانست با استفاده از زمینه عقیدتی مردم و با طرد ثنویت دنیا و آخرت،چنان تحول عمیقی در متربیان ایجاد کند که مرگ به عنوان گذرگاهی لازم العبور به حیات برتر،تعریف شود و برخلاف جایگاه مکروهش در میان عامه مردم خصوصا نسل جوان،به وسیله اي براي تحقق آرمانهاي نهضت تبدیل شود.چراکه علت سکوت و رخوت مردم در برابر ستمگري موجود،تنها ترس از مرگ یا فقدان مواهب زندگی بود.امام از حیث امامت و به پیروي از سلف صالح براي پیشبرد انقلاب اجتماعی خویش ناگزیر از ایجاد انقلاب تربیتی در هواداران و پیروان خود بوده است؛چنانکه همیشه انقلاب تکاملی اسلام مسبوق به تحول اندیشه و عمل مسلمین است. - همان: - 6
رویکرد امام به مسئله ولایت فقیه
اصل مسئله ولایت فقیه و حکومت دینی تاریخ مند نیست؛اما بسط و گسترش آن به شرایط اجتماعی بسته است. - کمیته علمی دومین کنگره بین المللی امام خمینی و إحیاء تفکر دینی، - 289:1378 ظهور و پیروزي انقلاب اسلامی به رهبري یک مرجع مقتدر دینی و تشکیل حکومت اسلامی بر اساس اصل ولایت فقیه پدیده اي است که آثار مثبت و متعدد آن در مقوله مرجعیت و مسائل پیرامون آن غیرقابل انکار می باشد و تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت،آرمانی تحقق نیافته بود که براي نخستین بار با مجاهدات امام و فداکاري ملت ایران عملی گردید و بدینسان استمرار امامت و ولایت-به معناي واقع آن- در عصر غیبت،عینیت یافت.
ظهور این پدیده افقها و مسائل تازه اي را فراروي مرجعیت گشوده و عنوان"مرجعیت دینی جامعه اسلامی"را از عرصه بسیار مضیق گذشته آن که معلول وجود صدها عامل و مانع بود به جایگاه حقیقی آن که پهنه اي به گستردگی معنا و مفهوم امامت جامعه در تمامیت امور دینی که عبادات و احکام و سیاسیات و اجتماعیات آن قابل تفکیک نیستند،بازگردانید. - انصاري، - 33:1378 بنابراین هرگاه مبانی تفکر امام خمینی را که جز تفسیر اسلام راستین و تفکر ناب شیعی نیست بپذیریم درمی یابیم که "ولایت فقیه"تنها وجه مشروعیت حکومت و زعامت امور مسلمین در عصر غیبت در تمام پهنه هایی است که هدایت وامامت امت نیازمند آن است؛ولایت فقیه استمرار امامت است با همان اختیارات و شئونی که امام - ع - در مقابل هدایت جامعه در امور دینی و حکومتی و قضایی و اجرایی داشته است.
- همان: - 51-52 امام خمینی با مطرح کردن نظریه "ولایت فقیه"نظام جایگزین و مطلوب خود را براي دوران پس از سقوط رژیم پهلوي ارائه دادند.ایشان ساختار سیاسی این نظریه را "جمهوري اسلامی"اعلام کردند که اولا متکی به آراء ملت باشد،به گونه اي که تمام آحاد ملت در انتخاب فرد یا افرادي که باید مسئولیت و زمام امور را در دست بگیرند،شرکت داشته باشند و دیگر اینکه در مورد این افراد نیز خط مشی سیاسی و اقتصادي و سائر شئون اجتماعی و کلیه قواعد و موازین اسلامی مراعات شود...خطوط اصلی در قانون اساسی این حکومت را اصول مسلم اسلام که در قرآن و سنت بیان شده،تشکیل می دهد.
بر اساس نگرش امام خمینی،فقیه جامع الشرایط در جامعه اسلامیولایت" در جمیع صور دارد،لکن تولّی امور مسلمین و تشکیل حکومت،بستگی دارد به آراي اکثریت مسلمین...و در صدر اسلام تعبیر می شده به بیعت با ولی مسلمین" به عبارت دیگر،از دیدگاه ایشان،فقیه عادل مشروعیت لازم جهت ولایت و سرپرستی جامعه اسلامی را دارد؛ولی اعمال او و تشکیل حکومت اسلامی منوط به مقبولیت مردمی است.