بخشی از مقاله
چکیده
حکمرانی خوب، واژهای است که بیانگر تغییر پارادایم نقش دولت و حکومتها است که زمینه را برای مشارکت یکسان و برابر تمام شهروندان در فرآیند تصمیمگیری فرآهم نموده و بیانگر این واقعیت است که حکمرانی متعلق به مردم است و توسط مردم شکل میگیرند.از طرف دیگر تفکر اینکه عوامل غیر اقتصادی گاهی عواملی بسیار مهمی در حوزه تأثیرپذیری عوامل اقتصادی هستند از این رو بررسی و قرار دادن این عوامل در کنار عوامل اقتصادی کاری بسیار مفید و ضروری است.
جایگاه و نقش مبانی در نظریهپردازی و تدوین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، ملاحظات لازم در شیوه جستجو، کشف و تبیین مبانی، گونهشناسی، چگونگی طبقهبندی و منطق تدوین آن، از جمله مسائلی است که بدون توجه به آنها نمیتوان انتظار داشت الگو جهت صحیح خود را باز یابد و غفلت از آنها زمینهساز مشکلات، کاستیها و چه بسا انحرافات در این مسیر خواهد شد.تجربیات اقتصادی ایران طی سه دهه اخیر بیانگر این واقعیت است که با وجود انجام برخی تحولات، هنوز کشور ما تا رسیدن به به مرز اشباع در بکارگیری همه امکانات خود راهی بس طولانی را پیش رو دارد. از این رو بررسی این شاخصها و بیان راهکارهایی برای بهبود این شاخصها ضرورت پیدا میکند.
از این رو در این مقاله سعی میشود که با روش تحلیلی- توصیفی اقدام به بررسی و تجزیه و تحلیل این شاخصها در ایران مبتنی بر الگوهای پیشرفت، طی سالهای 2002-2011 نموده و سپس راهبردهایی برای بهبود این شاخص ها در محوریت تحقق الگوی پیشرفت کشور بیان شود. بررسی این شاخصها در ایران نشان میدهد، وضعیت این شاخصها روند مطلوب و بهبودی را طی نمیکند. از این رو با توجه به روند نزولی این شاخصها، باید راهکارهایی را برای بهبود این شاخص مطرح کرد.
کلید واژهها : حکمرانی خوب، راهبردهای بهبود، تحلیلی – توصیفی، الگوی پیشرفت.
مقدمه
در بحث حکمرانی میتوان بیان کرد که حکمرانی به شیوهای گوناگونی تعریف شده است از دیدگاه حکمرانی اوتاوا1 حکمرانی، ترکیبی از سنتها - قواعد وآداب ورسوم - ، نهادها و فرآیندهایی که تعیین میکند، چگونه قدرت باید اعمال شود، چگونه شهروندان حق مشارکت دارند و چگونه تصمیمات در زمینه مباحث عمومی اتخاذ میگردد - توماس، 2000و گراهام، - 2003 یکی از تعاریف حکمرانی تعریفی است که بانک جهانی2، کمیته همکاریهای توسعه3، سازمانهای همکاریهای اقتصادی و توسعه4، برنامه توسعه ملل متحد و موسسات و سازماهای بین المللی برای اتفاق نظر کردند: حکمرانی یعنی »سیستم پیچیدهای از تعاملات بین ساختارها، سنتها، کارکردها - مسئولیت - و فرآیندها - عملکردها - که به وسیله سه ارزش کلیدی یعنی پاسخگویی، شفافیت و مشارکت مشخص میشود.5«
قطعنامه کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد6 بصورت آشکار حکمرانی را پیوند با بستر محیطی7 میداند که رو به سوی بهرهوری از حقوق بشر و رشد و توسعه انسانی8 پایداری دارد. با پیوند حکمرانی خوب و توسعه انسانی پایدار بر اصولی چون مشارکتجویی و ارتقای حقوق بشر تآکید میگردد و دستورالعمل تجویزی و اجباری برای توسعه مورد نظر نخواهد بود - کمیجانی وسلاطین، . - 1387هم اکنون پس از فراز و نشیبهای پیاپی در سیر تحول اندیشه توسعه، نظریه حکمرانی یعنی نحوه اداره کشور، شیوه تصمیمگیری و چگونگی تعامل بین دولت و مردم و درنهایت نظریه حکمرانی بعنوان بنیان توسعه9، پیدار گشته است. این نظریه بدنبال یافتن ویژگیها و پیش نیازهای توسعه است و بیش از هر عامل دیگری بر تحول نهادها و ساختارهای درونی10 و قوانین رسمی11 و غیر رسمی12 جوامع برای دست یافتن به آن تأکید میورزد.
پیروزی انقلاب سلامی در ایران بستر مناسبی برای حرکت به سمت ایجاد تمدن نوین اسلامی را فراهم کرده است. امروز و بعد از قریب به چهار دهه از عمر انقلاب اسلامی، سازوکارهای رسیدن به این جایگاه بزرگ و نحوه ساخت بنای رفیع آن مورد توجه است. ایده »الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت« که از سوی مقام معظم رهبری مطرح گشته است مدل رسیدن به این تمدن جدید می باشد. - اسماعیلی، - 1394 پنج اصل اساسی حکمرانی در اصول اسلامی به شرح زیر است:نخستین گزاره1 در نظریه حکمرانی این است که تنها مردم یک کشور میتوانند برای توسعه نسخه بنویسند و هیچ تجویزی بدون در نظر گرفتن شرایط بومی، تاریخی و اجتماعی جامعه مفید نخواهد بود.
از این رو مقاله تحلیلی - توصیفی در صدد پاسخ به سوالات زیر است: مفاهیم حکمرانی خوب چیست؟
آیا حکمرانی خوب بر توسعه اقتصادی تأثیر دارد؟
آیا شاخصهای حکمرانی خوب میتوانند متغیرهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را تحت تأثیر قرار دهند؟ وضعیت این شاخصها در ایران چگونه است؟
با عنایت به مطالب فوق، در این پژوهش سعی برآن است با طرح نظریه حکمرانی خوب، ابعاد و پیشنیازهای آن به بررسی و تجزیه و تحلیل شاخصها حکمرانی خوب در ایران در بازه زمانی 2002 - 2011 پرداخته و در نهایت نیز راهکارهایی برای بهبود این شاخصها به صورت تفکیک شده بیان میشود.
.1 حکمرانی خوب
ریشه مفهوم حکمرانی به یونانی Kubernan به معنی راهبری و هدایت کردن بر میگردد، واژهای که افلاطون آن را برای چگونگی هدایت یک نظام حکومتی به کار برده است. این واژه یونانی در قروم وسطی به واژه Gubernance تبدیل شد که در آن، حکمرانی دلالت بر» عمل یا شیوه حکومت کردن یا کارکرد حکومت«2 داشت - گلشن، . - 1386در فرهنگ لغت آکسفورد، حکمرانی به صورت» فعالیت یا روش حکم راندن، اعمال کنترل یا قدرت بر فعالیتهای زیردستان و ارکان نظامی3 از قوانین و مقرررات« تعریف شده است - میدری و خیرخواهان، . - 1383 در سالهای اخیر بانک جهانی، صندوق بین المللی پول4 و همچنین سازمان ملل متحد نیز از دریچههای مختلف به این مفهوم پرداختهاند. برنامه عمران سازمان ملل5 و تا حدودی صندوق بین المللی پول، سیاست حکمرانی خوب را به عنوان