بخشی از مقاله
چکیده
حکمرانی خوب از جمله مباحث تازهای است که در چند دههی اخیر توجه محافل علمی و بین المللی جهان را به خود معطوف نموده است. محققان آن را با رویکردها، ابعاد و اهداف گوناگون تعریف نمودهاند که برخی به ویژگیهای خاص آن پرداختهاند. در این پژوهش ضمن مرور ادبیات و بیان تعاریف و مفاهیم ارائه شده از حکمرانی خوب توسط سازمانها و نهادهای معتبرملی و بین المللی و بیان دیدگاههای گوناگون در باب ویژگیهای حکمرانی خوب، با روش تحقیق کیفی و ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامهی تکنیک دلفی و تحلیل محتوا با روش نمونهگیری کیفی هدفمند به این موضوع پرداخته شد تا بر اساس آن به طراحی یک مدل جامع از مفهوم حکمرانی خوب با ابعاد و شاخصهایی که بتواند یک مجموعه کلی از ویژگیهای این مفهوم را بیان وتعریف نماید،پرداخته شده است.
-1 مقدمه
در سالیان اخیر حکمرانی1 تبدیل به موضوعی داغ در بخش مدیریت دولتی شده است و این به واسطهی نقش مهمی است که این موضوع در تعیین سلامت اجتماع ایفا می کند. هر چند که از حکمرانی خوب به صورت واضح تعریف نشده و همین امر موجب کثرت و گسترش آن شده است؛ معالوصف این مفهوم به گونهای است که نهادها و افراد مختلف، مفاهیم مدنظر خود را از طریق این واژه توصیف کرده اند.
به دلیل ظهور مفهوم حکمرانی و حکمرانی خوب2 و کاربرد آن به جای هم و نیز تلقی از حکمرانی خوب در معنای حکمرانی مبتنی بر قانون، ابهام در تعریف حکمرانی مشمول عبارت حکمرانی خوب نیز می شود، اما حکمرانی خوب با رویکردها و اهداف گوناگون تعریف شده است،به گونهای که برخی از سازمانهای جهانی و پژوهشهای علمی با هدف توسعهی اقتصادی به این نوع از حکمرانی نگریستهاند. برای مثال بانک جهانی1992 - 3 - ، بر جنبههای اقتصادی و مدیریتی حکمرانی از قبیل تخصیص کارآمد منابع، رفع فقر، رشد اقتصادی، ایجاد ادارهی امور دولتی باکارائی و اثربخشی و ریشه کنی فساد تأکید نموده است.
برخی دیگر آن را با هدف توسعهی سیاسی تعریف نمودهاند. از نگاه آنها جنبه های متنوع دموکراسی مانند انتخابات، سیستم نمایندگی، کثرت گرایی، مشارکت شهروندان در تصمیم گیری، عدم تمرکز سیاسی، آزادی های مدنی، مشروعیت دولت، ارتقای سطح جامعهی مدنی و ... از اهمیت ویژهای برخوردار است. از سوی دیگر، برنامهی توسعهی سازمان ملل متحد - 1997 -2002 - ، حکمرانی خوب را با دو هدف توسعهی اقتصادی و توسعهی سیاسی تبیین کرده است. این دسته از نهادها، حکمرانی خوب را در حضور ویژگیهایی نظیر شفافیت، حاکمیت قانون، مشروعیت، شایستگی، پاسخگویی، مسئولیت پذیری ، اجماع و وجود دیدگاه استراتژیک در میان رهبران و مدیران میدانند.
عدهای از پژوهشگران به بیان ویژگیهایی نظیر عدالت، حق اظهار نظر و اعتراض پرداختهاند که صرفاً نشان دهندهی مظاهر و نشانههای توسعه است و به جوهرهی توسعه که ترکیبی از نهادها و فرایندهاست و عدالت و آزادی منبعث از آنهاست، توجهی نکردهاند. از سویی دیگر برخی از محققان و محافل علمی بر ابزار تحقق حکمرانی خوب تمرکز نموده اند و ویژگیهایی نظیر خط مشیهای کلان اقتصادی، تخصیص کارآمد منابع، کیفیت ادارهی امور توسط دولت و بوروکراسی را به عنوان مشخصههای اصلی این نوع حکمرانی برشمردهاند. در مجموع هر یک از پژوهشها بنا بر نوع رویکرد، تأکید و اهدافی که دنبال می کنند، به بیان چند ویژگی خاص پرداخته که در بردارندهی تمامی ویژگیهای حکمرانی خوب نبوده است.
با عنایت به مطالب فوق، پژوهش حاضر به دنبال تعیین و شناخت ویژگیهای بنیادین حکمرانی خوب میباشد و در این راستا در جستجوی الگویی است که بتوان به وسیلهی آن ابعاد، مؤلفه ها و ویژگیهای این مفهوم را در یک الگوی منسجم ارائه داد.
-2 حکمرانی خوب
حکمرانی خوب، مفهومی است که اخراًی در علوم سیاسی، مدیریت دولتی و به ویژه در مدیریت توسعه وارد شده است و با مفاهیم و عبارتهایی چون دموکراسی، جامعهی مدنی، مشارکت عمومی، حقوق انسانی و توسعهی اجتماعی و پایدار معنی میشود
تحقیقات زیادی پیرامون این موضوع در سطح جهان انجام شده و تلاش-های زیادی در این زمینه صورت گرفته است. همچنین هم اندیشیها و همایشهای بسیار و مقالات متعددی منتشر گردیده و نهادها و سازمانهای بین المللی و اشخاص حقیقی و حقوقی زیادی به بحث پیرامون این مفهوم پرداختهاند؛ در این میان نباید از نقش بیبدیل بانک جهانی و پژوهشگران این نهاد ،در شناساندن و عملی کردن آن در کشورها غافل بود. علاوه بر این نهاد، صندوق بین المللی پول و برنامهی عمران سازمان ملل متحد، نیز از زوایای مختلف به این موضوع پرداختهاند.
دفتر برنامهی توسعهی سازمان ملل که یکی از نهادهای وابسته به بانک جهانی است، با پیگیری اجرای الگوی حکمرانی خوب در بیش از 160 کشور دنیا به فعالیت در این زمینه پرداخته است. بعلاوه متخصصان و صاحبنظران زیادی نیز به بحث پیرامون این مهم پرداختهاند و این پروژه با پیگیری آنها به دنبال شناخت شاخصهایی است که قادر به تبیین جنبههای گوناگون این مفهوم باشد.
به طور کلی می توان گفت که حکمرانی خوب تمرین مدیریت - سیاسی، اقتصادی، اجرایی و ... - منابع یک کشور برای رسیدن به اهداف تعیین شده است. این تمرین در برگیرندهی راهکارها و نهادهایی است که افراد و گروههای اجتماعی از طریق آنها توانایی دنبال کردن علایق و حقوق قانونی خود را با توجه به محدودیتها داشته باشند
-3 روش تحقیق
در این تحقیق به منظور دستیابی به اطلاعات عمیق و دقیق به جای بهره-گیری از روشهای مرسوم و تحلیلهای کمی از روش تحقیق کیفی استفاده شده است. و از طرفی این پژوهش از نظر هدف اکتشافی و از نظر ماهیت و روش جمعآوری داده ها از نوع پژوهشهای توصیفی پیمایشی است؛ لذا در این پژوهش دو فرایند مدلسازی و تحلیل سلسله مراتبی برای طراحی مدل حکمرانی خوب دنبال میشود که در فرایند مدلسازی از روش کتابخانهای و تکنیک دلفی استفاده شده است.
-4 جامعه و نمونه ی آماری
با توجه به اینکه در روش تحقیق کیفی از روشهای نمونهگیری احتمالی استفاده نمیشود و هدف ایجاد یک نمونهی آماری یا استخراج نتایج آماری نیست، لذا در این تحقیق از روش نمونهگیری هدفمند استفاده شده است. روش نمونهگیری هدفمند تکنیکی است که اغلب در تحقیقات کیفی به کار برده میشود و به صورت غیرتصادفی عدهای از افراد که بیشترین اطلاعات را در زمینهی موضوع مورد تحقیق دارند، انتخاب میشوند. در فرایند مدل سازی این پژوهش، با بهرهگیری از تکنیک دلفی تعداد 15 نفر از اساتید و متخصصین گروه مدیریت دانشگاههای مختلف انتخاب شدهاند.
-5 فراگرد تحقیق
در فرایند این پژوهش طی سه مرحله پرسشنامه تنظیم شده را در اختیار اساتید و افراد منتخب 15 - نفر - قرار داده شد.در مرحلهی اول پژوهش به استخراج ابعاد، مؤلفهها و شاخصهای مدل پژوهش پرداخته شده است،تا میزان اهمیت عناصر پیشنهادی تعیین شود.در این مرحله مجموعاً 65 شاخص ارائه شده که 7 شاخص میانگین کمتر از 4 داشتند و حذف شدند. از بین 12 مؤلفهی ارائه شده برای حکمرانی خوب نیز تنها یک مورد حذف شد و به صلاحدید اساتید شاخصهای مربوط به آن به سایر مؤلفهها تعلق گرفت.
در پرسشنامهی قسمت دوم، به منظور آگاهی افراد منتخب از نظرات سایر اعضای گروه،میانگین پاسخ گروه نیز در کنار پاسخ قبلی آنها درج گردید تا در صورت صلاحدید با مد نظر قرار دادن آن، ارزیابی جدید خود را در مورد عناصر مدل پژوهش مشخص نمایند. در این مرحله نیز مانند مرحلهی قبلی عناصری که میانگین آنها بالاتر از 4 بود انتخاب و بقیه حذف شدند. از بین 58 شاخص ارائه شده 4 شاخص میانگین کمتر از 4 دریافت نمود و حذف شد.
نتیجهی به دست آمده نشان میدهد که انحراف معیار عناصر در طی هر مرحله نسبت به مرحلهی قبلی کاهش یافته بدین معنی است که نظرات افراد منتخب در مورد عناصر پیشنهادی موجود در مدل همگراتر شده است.
درقسمت سوم این پژوهش، از همان اساتید و افراد منتخب خواسته شد تا میزان اهمیت هر یک از ابعاد، مؤلفهها و شاخصهای پیشنهادی را مشخص نمایند. در این مرحله از تکنیک AHP جهت ارزشگذاری به عناصر مدل استفاده شد. با استفاده از این تکنیک، پرسشنامهای با استفاده از طیف توماسال ساعتی، 18 ماتریس با اندازههای مختلف تنظیم و از افراد منتخب خواسته شد تا اهمیت هر یک از عناصر موجود را مشخص نمایند. بعد از تکمیل پرسشنامه، نرخ ناسازگاری هر کدام از ماتریسهای پر شده توسط هر فرد با استفاده از نرم افزار اکسپرت چویس محاسبه شد. نرخ ناسازگاری همه-ی ماتریسها کمتر از یک دهم بوده که بیانگر پایایی پرسشنامه و دقت ارزیابی افراد منتخب در فرایند ارزشگذاری میباشد. سپس جهت ترکیب ماتریسهای اعضای گروه در مورد اولویتبندی عناصر از تکنیک AHP گروهی استفاده شد.
-6 بحث و نتیجه گیری
حکمرانی خوب سیستمی است که شامل تمام جنبههای اعمال اقتدار - سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و اداری - و نتایج حاصل از آن می-باشد - برنامهی توسعهی سازمان ملل، . - 1997 طبق این استدلال الگوی حکمرانی خوب در ابعاد پنج گانهی پیشنهادی قابل طرح است. علت انتخاب ابعاد پنج گانهی فوق برای الگوی حاضر، پرداختن به همهی ابعاد و جوانب گوناگون سیاسی، اقتصادی، قانونی، اجتماعی و اداری میباشد.
پس از آنکه حکمرانی به ابعاد ذکر شده تقسیم شد، ضرورت دارد که جهت شناخت و تعریف هر یک از این مفاهیم، آنها را به مؤلفههایی تجزیه نماییم و برای هر مؤلفه، شاخصهایی اساسی در نظر بگیریم. به طور کلی الگوی حکمرانی خوب به صورت زیر پیشنهاد میشود - نمودار - 1
نمودار 1؛ ابعاد، شاخصها و مولفههای مدل حکمرانی خوب
6-1 چارچوب قانونی
یک حکومت خوب نیازمند چارچوبهای قانونی قوی است - یاپ کیو شنگ،. - 2004 بنابراین حکمرانی خوب مستلزم وجود چارچوبهای قانونی و یا به زعم کوادرات - 2009 - شبکههای قانونی قوی، عادلانه و منصفانه است تا بتواند از حق همگان به خصوص حقوق محرومان دفاع نماید - قلی پور، 1383و یاپ کیو شنگ، . - 2004همچنین چارچوبهای قانونی به دو مؤلفهی حاکمیت قانون، عدالت و برابری تقسیم شده است که در این بخش به تحلیل آن میپردازیم.
6-1-1 حاکمیت قانون
- الوانی و علیزاده ثانی 1386، ویس 2000 ، تیسدل 1998، کافمن وجمعی از محققان بانک جهانی 2003، جاسبی و نفری . - 1387حاکمیت قانون، مهمترین عنصر تشکیل دهندهی چارچوب تئوری قانون اساسی هر جامعه است و به عنوان اصطلاحی جدلی و البته مبنای مهم ارتباط دولت و شهروندان است. این اصطلاح از دیدگاههای مختلفی تعریف شده است.
سنت حقوقی – سیاسی غرب حاکمیت قانون را در مقابل باحکومت شخص معنا نموده است و فیلسوفانی چون افلاطون و ارسطو تا نظریهپردازان معاصر بر مفهوم حاکمیت قانون تأکید کردهاند - مرکز مالمیری، . - 23 :1385ارسطو می-نویسد:اصولاً نادرست است که حکومت به جای آنکه تابع قانون باشد، در حیطهی اقتدار شخص یا اشخاصی درآیند؛ زیرا هر شخصی گرفتار هوسها و سودهایی است که روان آدمیزاد از آنها گریزی ندارد
بنابراین حاکمیت قانون معرف میزان احترامی است که شهروندان و دولت مردان یک کشور برای نهادهائی قائل میشوند است که با هدف وضع قوانین، اجرای آنها و حل اختلافات ایجاد شده اند
پس زمانی میتوان ادعا کرد در جامعه قانون حاکم است که شروط زیر تأمین شود:
1. حمایت از افراد در مقابل دزدی، خشونت و غارتگریها.
2. حمایت از افراد در مقابل اقدامات خودسرانهی دولتی است که فعالیتهای اقتصادی را مختل می کند.
3. وجود نظام قضایی قابل پیش بینی و منصف