بخشی از مقاله

چکیده

حلقههای واسط به تعبیر پژوهشگران، عبارت است از چگونگی اشراب مبانی فکری و اعتقادی در مراتب بعدی برنامهریزی به طوری که این مبانی، مرتبه به مرتبه در طبقات بعد، تجلی کند و در نهایت به راهبردها و برنامههای عملیاتیای منجر شود که نمود بارز همان مبانی است. تغییرات سریع و محسوس عرصههای مختلف اجتماع و کوچکشدن دنیا با توسعه ارتباطات و فناوری اطلاعات به طور فزایندهای در فرایندهای جامعه بشری، اثر گذاشته است به طوری که در این میان، تنها نهادهایی زنده میمانند که همگام با پیشرفتهای روز دنیا پیش روند.

این نهادهاهب منظور ادای بهینه وظایف محوﱠل و برآوردن نیازهای مخاطبان به دنبال بهترین راهکارها در قالب نظریهها و مدلها هستند؛ باید بسازند یا قرض بگیرند. مقاله حاضر قصد دارد ضمن آسیبشناسی دانش حلقههای واسط در کشور با بررسی انتقادی نظریه حکمرانی خوب و در پرتو مبحث انتقال خطمشی -که به چیستی، چرایی و چگونگی انتقال خطمشی میپردازد- رهنمودهایی را برای الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت عرضه کند.

-1 مقدمه و بیان مسئله

پدیده »پسااستعمار« در اواخر قرن بیستم و در بافت کشورهای مستعمرهای که به گونهای به دنبال استعمارزدایی از فرهنگ، تاریخ، ادبیات و از همه مهمتر، هویت خویش بودند متولد گشت. این پدیده، متضمن این فکر بود که با حذف استعمار، مستعمره ها باید مستقل و با تکیه بر داشته های بومی خود -اعم از فرهنگ، اقتصاد و غیره- اداره شوند. همگام با بیداری مستعمرهها، استعمارگران نیز -با تغییر رویکرد خود- بر استقلال مستعمره ها، صحه نهادند و همزمان، حوزه استعمارگری خود را -از تصرف خاک مستعمره ها یانصب رهبران بومیِ وابسته به استعمارگران- به حوزه فکر و دانش منتقل کردند.

در واقع، کشورهایی که پس از سال ها تحمل یوغ استعمار و تضعیف داشتهها سعی میکنند با کنار زدن استیلای عینی استعمار به استقلال برسند در صورت موفقیت، در اولین گام با خلائی فکری و نظری مواجه می شوند. شیوه حکمرانی، تعریف عدالت، چگونگی خدمتگزاری به تودهها و ساختار نظام اقتصادی از اولین پرسشهایی است که پیش روی هر حکومتِ تازهاستقلالیافتهای رخ مینماید. در این میان، کشوری که در روزهای استعمار، پاسخی برای این پرسشها تهیه نکرده باشد ناگزیر برای رتقوفتق امورِروزمره جامعه، دست به دامن نظریات و مدلهایی میشود که در کشورهای استعماری تولید شده است.

کشورهای استعمارگر نیز با خنثا و جهانشمول جلوه دادنِ نظریاتشان سعی میکنند علم را جهانی و بیطرف ذکر کنند و با اشاعه آن در بین کشورها، استعمار دیرپای خود را در قالبی نو، تداوم بخشند - فرنکل1 و شنهاو2، . - 2003 خطمشی عمومی، مجموعهایاز اقدامات نسبتاً ثابت و پایدار و هدفمندِ دولت، به قصد حل معضلات یا دغدغه های عمومی جامعه است. امروزه، شاهد انبوهی از خطمشیهای عمومی در حوزههای مختلف حیات اجتماعی هستیم که تقریباً در سرتاسر جهان، مشابهت زیادی بهما دارند؛ مثلاً خطمشیهای خصوصیسازی، بودجهریزی عملیاتی، صنعتی شدن، برون-سپاری و کوچکسازی دولت، با مشابهتی روزافزون، در بسیاری از کشورهای جهان به چشم میخورد.

مطالعات نشان میدهد که بسیاری از حکومتها، خط مشیهایی شبیه یا عین دیگران، اتخاذ میکنندمثلاً؛مرکانتیلیسم، اقتصاد کلانِ ارتدوکس یا کینزگرایی، هر یک، در دورههایی طولانی مدت، مدلهای جهانی خط مشی اقتصادی بودهاند و در همان زمان، اثر زیادی در خطمشیهای عمومی ما داشتهاند. خطمشیهای مدیریت دولتی نو نیز در کمترین زمان در خطمشیهای اداری ایران اثر گذاشت و حتی قبل از بررسیهای عمیق دانشگاهی، به خطمشیهای اصلی نظام اداری ایران تبدیل شد.

اما مسئله مهمتر از انتقال خط مشی، محتوای خطمشیهای منتقل شده است. محققان بسیاری معتقدند که اغلب این خط مشیها، به منزله بخشی از پروژه لیبرال سازی سیاسی و اقتصادی است و در واقع، منجر بهفراگیر شدن جهانیِ نظام بازار، دموکراسی و سرمایهداری می شود - امیری و دیگران، - 1390؛ اما چرا کشورهای استقلال جو -که دارای مبانی فکری و اعتقادی متفاوت از استعمار وبعضاً غنی ای نیز هستند- به جای تولید نظریات بومی به رونویسی خطمشیهایی که با مبانی ایشان، همخوان و هماهنگ نیست روی می آورند؟ این مقاله قصد دارد با بررسی یکی از علل این رونویسی که عبارت از ضعف دانش حلقه های واسط است به تبیین این موضوع بپردازد.

-2 حلقههای واسط

اگرچه عبارت حلقه های واسط، ساخته محققان این مقاله است اما سابقه درازی در عرصه تولید علم داردمثلاً؛ چگونگی تعامل علم و دین در بستر فکری انقلاب اسلامی، نمونه بارزی از این تعبیر است. حلقه های واسط، مبین چگونگی اشراب، انتقال یا تجلی مبانی فکری و اعتقادی در مراتب بعدی برنامه ریزی است به طوری که این مبانی، مرتبهبهمرتبه در طبقات بعد، تجلی کند و در نهایت به راهبردها و برنامه های عملیاتی ای منجر شود که نمود بارز همان مبانی است. به منظور تسهیل انتقال این مفهوم باید گفت حلقه های واسط در الگوی پایه اسلامی-ایرانی پیشرفت، عبارت از چگونگی اشراب مبانی در آرمان ها، آرمان ها در رسالت، رسالت در افق و افق در تدابیر است؛ به طوری که تدابیر -در پایین ترین سطح- در ساختاری نظاممند و جامع و مانع، تجلی مبانی، آرمانها، رسالت و افق الگو دانسته شود.

این حلقه های پیونددهنده، کانون هایی مملو از دانش و تجربه اند و اهمیت آنها از خود تولیدات نیز بیشتر است؛ چه اینکه این حلقه ها، دانشی روشی و مقدم بر تولید هستند که شیوه تولید را نشان می دهند. مضاف بر این، دانش این حلقه ها، عمیق تر، بنیادی تر و صعب الوصول تر است. عرصه عمل نیز مبین این ادعا است چراکهعملاً تدوین اسناد از تبیین چگونگی اشراب و تجلی آنها در مرتبه نازل، سادهتر است. به نظر میرسد یکی از مسائل تولید علم بومی -علی الخصوص در کشور ما- ضعف دانش حلقه های پیونددهنده واسط است چراکه در عین داشتن مبانی متعالی، کمتر توانستهایم آنها را به قوت در نظریهها و مدلهای عملیاتی بومی منعکس کنیم. همچنین، این دانش در صورت وجود، ابزار متقن و مستحکمی برای نقد و واکاوی نظریه ها و مدل ها رقیب و غیربومی به دست میدهد.

-3 انتقال خطمشی

دولوویتز1 و مارش2 انتقال خط مشی را این گونه تعریف می کنند: »فرآیندی که با آن، دانشی درباره خطمشیها، آرایشهای اداری، نهادها و ایدهها در یک مجموعه سیاسی - در گذشته یا حال - ، در ایجاد خط مشیها، آرایشهای اداری، نهادها و ایدهها در یک مجموعه سیاسی دیگر استفاده می شود« - امیری و دیگران، . - 1390 انتقال خط مشی، بازهای است که شامل انواع مختلفی است. در سویی از این بازه، درسآموزی - عقلانیت کامل - جای دارد که مبین بررسی علمی و پژوهشیِ ژرف نگرانهچیستی، چرایی و چگونگیِ نظریه و بستر ظهور آن است که درس های زیادی را برای تولید نظریههای بومی برای کشور آموزنده دارد؛ و در سوی دیگر آن، انتقال اجباری جای می گیرد که حاکی از انتقال چشم بسته خط مشی به کشور مقصد، ناشی از مواردی مانند خلأ نظری کشور مقصد یا اجبار نهادهای بین الملل برای این امر است. نمودار ذیل انواع رویکردهای انتقال را از فعال به منفعل نشان میدهد.

طیف انتقال خطمشی - امیری و دیگران، - 1390 جالب اینجا است که هم زمان با تبلیغ جهان شمول بودن نظریه ها توسط کشورهای تولیدکننده - در بستر پسااستعمار - ، اکثر مطالعاتی که از انتقال خط مشی استفاده کرده اندبه طور تلویحی یا کاملاً روشن، فرض را بر این گرفتهاند که این فرآیند، منجر به اجرای موفق خط مشی، برنامه یا نهاد خواهد شد. در حالی که هر روزه، بیشتر و بیشتر روشن میشود که انتقال خط مشی، ممکن است منجر به شکست خط مشی شود و اغلب نیز منجر به شکست شده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید